کلمه جو
صفحه اصلی

گندمیان

فارسی به انگلیسی

cereals, millet

cereals


مترادف و متضاد

millet (اسم)
ارزن، گندمیان

فرهنگ فارسی

تیر. گندمیان یا غلات یکی از بزرگترین تیره های نباتات تک لپه و شماره جنس های آن متجاوز از ۳۵٠٠ است .

تیره‌ای از گندم‌سانان با حدود 700 سرده و 12000 گونه که 20 درصد از پوشش گیاهی زمین را پوشانده است و غالب غلات و بسیاری از علوفه‌ها و همچنین بامبو را شامل می‌شود و از همین رو، بیشترین اهمیت اقتصادی را برای انسان دارد


لغت نامه دهخدا

گندمیان. [ گ َ دُ] ( اِ ) تیره گندمیان یا غلات ، یکی از بزرگترین تیره های نباتات تک لپه و شماره جنسهای آن متجاوز از 3500 است. غلات مختلف مانند گندم و جو و برنج و تمام رستنی هایی که معمولاً آنها را علف میگویند و در چمنزارها به حالت طبیعی میرویند ازاین تیره محسوب می شوند و در تمام مناطق سطح زمین میتوان آنها را یافت. گندم یکی از نمونه های کامل این تیره و دارای علائم ذیل است : ساقه آن میان تهی و بندبند است و آن را سوفار می گویند و در هر بند آن برگی است که به غلافی مانند لوله متصل شده و این غلاف تمام فاصله مابین دو بند را می پوشاند و از طرف مقابل برگ شکافی دارد. ریشه های آنها نازک و افشان است و اگر ساقه ای از آنها مجاور زمین قرار گیرد از آن نیز چندین دسته ریشه افشان خارج شده در خاک فرومی رود. گلهای گندم بر شاخه هایی که هر یک سه یا چهار گل دارد قرار گرفته و آنها را سنبلک می نامند و سنبلکها یک سنبله بزرگتر میسازند که آن را سنبله مرکب خوانند. هر سنبلک گندم دارای یک ساقه مرکزی است که بر روی آن سه یا چهار گل است. در پای هر ساقک سنبلک از راست و چپ دو فلس است که آن را زبان گویند و این دو زبان در انتهای خود دندانه هایی دارند. در پای هر دم گل نیز فلس کوچکتر است که زبانک نامیده میشود و در بغل هر گل نیز فلس کوچکتر از آن است که زبانچه خوانده میشود، این فلسها به جای پوشش گل گندم هستند. در بالای هر دم گل قسمتهای زایای آن که عبارت است از سه پرچم و یک تخمدان قرار گرفته که در بالای آن یک خامه دوشاخه شانه مانند است. همین که آمیزش انجام گیرد زبان و زبانک زرد میشود و پرچمها که بساک آنها سنگین است پژمرده شده وتخمدان مبدل به گندمه ای می شود که آلبومن نشاسته ای دارد و دیواره تخمدان به تخمک آن چسبیده است. چون دانه گندم خرد شود آلبومن نشاسته ای آن آرد و پوسته برون بر آن سبوس را تشکیل می دهند. از آنچه گفته شد چنین استنباط میشود که گندمیان گلهای بسیار ساده ای دارند که نزدیک زبانک آن را فرامیگیرند و زبانچه ای نزدیک دانه آن است. تشخیص انواع گندمیان از روی وضع زبان و زبانک و زبانچه است. انواع این تیره را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: اول غلات که آنها را آرد می کنند و بعضی آنها را مانند برنج آرد نکرده به مصرف می رسانند. دوم گندمیان علوفه که به مصرف غذای چارپایان میرسد. سوم گندمیان صنعتی. اول دسته غلات ، انوع آن از این قرار است. 1 - گندم 2 - جو 3 - دیوک 4 - دوسر 5 -برنج 6 - ذرت 7 - ارزن. دوم گندمیان علوفه ، انواع آنها بسیار زیاد و مهمترین آنها چمن است که جنسهای زیاد دارد. سوم گندمیان صنعتی ، مهمترین انواع این دسته عبارتند از: 1 - نیشکر 2- خیزران 3 - آلفا 4 - زرت خوشه 5 - گورگیاه. ( از گیاه شناسی گل گلاب صص 292 - 297 ). و رجوع به گندم شود.

دانشنامه عمومی

چمنیان یا گندمیان یا تیره گندم تیره ای از گیاهان گلدار می باشند، گیاهان این خانواده به نام علف شناخته می شوند.تخمین زده می شود که علف زارها و چمن زارها ۲۰ ٪ از پوشش گیاهی زمین را تشکیل می دهد.خوشه علف داسه   زبانک در نوعی چمن   بامبو ساقه و برگ ها     گندم   سنبلچه گندم     چمن     ریشه ها   سنبله جو
چمنیان به عنوان مهم ترین خانواده گیاهی برای اقتصاد در نظر گرفته می شود که شامل دانه های خوراکی، غلات، چمن و علوفه برای دام ها است و همچنین از بامبو برای ساخت و ساز در سراسر شرق آسیا و کشورهای جنوب آفریقا استفاده می شود.
خوشه علف داسه
زبانک در نوعی چمن

دانشنامه آزاد فارسی

گَنْدُمیان (Gramineae)
از بزرگ ترین تیرۀ گیاهان گل دار. مرکب از ۶هزار گونه که در ۴۵۰ جنس قرار دارند. گیاهانی عموماً علفی، یک ساله یا پایا، و از نظر کلی شبیه به هم اند. میوۀ این گیاهان به صورت گندمه است. اهمیت اقتصادی این تیره به سبب محصولات فراوانی که برای مصرف غذایی انسان فراهم می کنند، بسیار است. اغلب غلات جزء این تیره و حاوی نشاستۀ فراوان اند. در این تیره گندم، جو دوسر، چاودار، ذرت، برنج، و نیشکر قرار دارند.

فرهنگستان زبان و ادب

{Poaceae, Gramineae} [زیست شناسی- علوم گیاهی] تیره ای از گندم سانان با حدود 700 سرده و 12000 گونه که 20 درصد از پوشش گیاهی زمین را پوشانده است و غالب غلات و بسیاری از علوفه ها و همچنین بامبو را شامل می شود و از همین رو، بیشترین اهمیت اقتصادی را برای انسان دارد


کلمات دیگر: