کلمه جو
صفحه اصلی

غلات


برابر پارسی : گندم، ارزن، برنج، جو، ذرت

فارسی به انگلیسی

grain

فرهنگ فارسی

۱ - اسم عام جمیع فرقه هایی که در باب پیغمبر اسلام یا ایمه شیعه یا بزرگان اسلام غلو کرده و ایشان را درجه الوهیت داده اند . ۲ - ( اختصاصا ) کسانی که درباره علی ۴ بن ابی طالب غلو کرده و او را مرتبه الوهیت داده اند . فرق غلات را قدما ازین قرار نام برده اند : از دریه امریه بزیغیه جناحیهبشریه بلالیه بیانیه تمیمیه حارثیه خطابیه ذمایه ذمیه رجعیه سبائیه سلمانیه شریعیه شریکیه شلمغانیه طیاریه علیاویه ( یا علیائیه ) عمیریه عینیه محمدیه مخطئه معمریهمغیریه مفضله موسویه میمیه نصیریهنمیریه یعقوبیه ( لغ . )
( صفت ) جمع غالی ۲ - از حد در گذشتگان ۲ - کسانی که در عقاید مذهبی غلو کنند و از حد در گذرند : علی اللهیه از غلاتند .

فرهنگ معین

(غُ ) [ ع . غلاة ] (ص . ) جِ غالی . ۱ - از حد درگذشتگان . ۲ - کسانی که در عقاید مذهبی غلو کنند و از حد درگذرند: «علی اللهیه از غلاتند.»
(غَ لّ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ غله ، دسته ای از گیاهان تیرة گندمیان که دانه های برخی از آن ها را آرد کنند.

(غُ) [ ع . غلاة ] (ص .) جِ غالی . 1 - از حد درگذشتگان . 2 - کسانی که در عقاید مذهبی غلو کنند و از حد درگذرند: «علی اللهیه از غلاتند.»


(غَ لّ) [ ع . ] (اِ.) جِ غله ؛ دسته ای از گیاهان تیرة گندمیان که دانه های برخی از آن ها را آرد کنند.


لغت نامه دهخدا

غلات . [ غ ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غالی ، از حد درگذشتگان . || کسانی که در عقاید مذهبی غلو کرده و از حد درگذشته باشند. رجوع به غلاة شود.


غلات. [ غ ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ غالی ، از حد درگذشتگان. || کسانی که در عقاید مذهبی غلو کرده و از حد درگذشته باشند. رجوع به غلاة شود.

غلات. [ غ َل ْ لا ] ( ع اِ ) ج ِ غَلَّة، به معنی درآمد هرچیزی از حبوب و نقود و جز آن ، و آمد کرایه مکان و مزد غلام و ماحصل زمین. ( منتهی الارب ). رجوع به غلة شود: راهها بسته شد و ماده غلات و اقوات منقطع گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هَ. ق. ص 385 ). || در گیاه شناسی تألیف حسین گل گلاب ( ص 292 ) آمده است : غلات یا تیره گندمیان از بزرگترین تیره های نباتات تک لپه ای است و شماره جنسهای آن متجاوز از 3500 است. غلات مختلف مانند گندم و جو و برنج و تمام رستنیهایی که معمولا" آنها را علف میگویند و در چمنزارها به حالت طبیعی میرویند از این تیره محسوب میشوند، و در تمام مناطق سطح زمین میتوان آنها را یافت. گندم یکی از نمونه های کامل این تیره و دارای علائم ذیل است : ساقه آن میان تهی و بندبند است و آن را سوفار میگویند، و درهر بند آن برگی است که به غلافی مانند لوله متصل شده است و این غلاف تمام فاصله مابین دو بند را میپوشاند و از طرف مقابل برگ شکافی دارد. ریشه های آنها نازک و افشان است و اگر ساقه ای از آنها مجاور زمین قرار گیرد از آن نیز چندین دسته ریشه افشان خارج شده در خاک فرومیریزد. گلهای گندم بر شاخه هایی که هریک سه یا چهار گل دارد قرار گرفته اند، و آنها را سنبلک نامند، و سنبلکها یک سنبله بزرگتر میسازند که آن را سنبله مرکب خوانند. هر سنبلک گندم دارای یک ساقک مرکزی است که بر روی آن سه یا چهار گل است. در پای هر ساقه از راست و چپ دو فلس است که آن را زبان گویند، و این دو زبان در انتهای خود دندانه هایی دارند. در پای هر دم گل نیز فلسی کوچکتر است که زبانک نامیده میشود، و در بغل هرگل نیز فلسی کوچکتر از آن است که زبانچه خوانده میشود. این فلسها به جای پوشش گل گندم هستند. در بالای هر دم گل قسمتهای زایای آن که عبارتند ازسه پرچم و یک تخمدان قرار گرفته است ، و در بالای آن یک خامه دو شاخه شانه مانند است. همینکه آمیزش انجام گیرد زبان و زبانک زرد و پرچمها که بساک آنها سنگین است پژمرده میشوند، و تخمدان مبدل به گندمه ای میگردد که آلبومن نشاسته ای دارد و دیواره تخمدان به تخمک آن چسبیده است. چون دانه گندم خرد شود آلبومن نشاسته ای آن آرد و پوسته برون بر آن ، سبوس را تشکیل میدهند. از آنچه گفته شد چنین استنباط میشود که گندمیان گلهای بسیار ساده ای دارند که زبان و زبانک آن را فرامیگیرند، و زبانچه ای نزدیک دانه آن است. تشخیص انواع گندمیان از روی وضع زبان و زبانک و زبانچه است. انواع این تیره ها را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:

غلات . [ غ َل ْ لا ] (ع اِ) ج ِ غَلَّة، به معنی درآمد هرچیزی از حبوب و نقود و جز آن ، و آمد کرایه ٔ مکان و مزد غلام و ماحصل زمین . (منتهی الارب ). رجوع به غلة شود: راهها بسته شد و ماده ٔ غلات و اقوات منقطع گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 هَ . ق . ص 385). || در گیاه شناسی تألیف حسین گل گلاب (ص 292) آمده است : غلات یا تیره ٔ گندمیان از بزرگترین تیره های نباتات تک لپه ای است و شماره ٔ جنسهای آن متجاوز از 3500 است . غلات مختلف مانند گندم و جو و برنج و تمام رستنیهایی که معمولا"" آنها را علف میگویند و در چمنزارها به حالت طبیعی میرویند از این تیره محسوب میشوند، و در تمام مناطق سطح زمین میتوان آنها را یافت . گندم یکی از نمونه های کامل این تیره و دارای علائم ذیل است : ساقه ٔ آن میان تهی و بندبند است و آن را سوفار میگویند، و درهر بند آن برگی است که به غلافی مانند لوله متصل شده است و این غلاف تمام فاصله ٔ مابین دو بند را میپوشاند و از طرف مقابل برگ شکافی دارد. ریشه های آنها نازک و افشان است و اگر ساقه ای از آنها مجاور زمین قرار گیرد از آن نیز چندین دسته ریشه ٔ افشان خارج شده در خاک فرومیریزد. گلهای گندم بر شاخه هایی که هریک سه یا چهار گل دارد قرار گرفته اند، و آنها را سنبلک نامند، و سنبلکها یک سنبله ٔ بزرگتر میسازند که آن را سنبله ٔ مرکب خوانند. هر سنبلک گندم دارای یک ساقک مرکزی است که بر روی آن سه یا چهار گل است . در پای هر ساقه از راست و چپ دو فلس است که آن را زبان گویند، و این دو زبان در انتهای خود دندانه هایی دارند. در پای هر دم گل نیز فلسی کوچکتر است که زبانک نامیده میشود، و در بغل هرگل نیز فلسی کوچکتر از آن است که زبانچه خوانده میشود. این فلسها به جای پوشش گل گندم هستند. در بالای هر دم گل قسمتهای زایای آن که عبارتند ازسه پرچم و یک تخمدان قرار گرفته است ، و در بالای آن یک خامه ٔ دو شاخه ٔ شانه مانند است . همینکه آمیزش انجام گیرد زبان و زبانک زرد و پرچمها که بساک آنها سنگین است پژمرده میشوند، و تخمدان مبدل به گندمه ای میگردد که آلبومن نشاسته ای دارد و دیواره ٔ تخمدان به تخمک آن چسبیده است . چون دانه ٔ گندم خرد شود آلبومن نشاسته ای آن آرد و پوسته ٔ برون بر آن ، سبوس را تشکیل میدهند. از آنچه گفته شد چنین استنباط میشود که گندمیان گلهای بسیار ساده ای دارند که زبان و زبانک آن را فرامیگیرند، و زبانچه ای نزدیک دانه ٔ آن است . تشخیص انواع گندمیان از روی وضع زبان و زبانک و زبانچه است . انواع این تیره ها را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
اول : غلات که آنها را آرد میکنند و بعضی از آنها را مانند برنج آردنکرده به مصرف میرسانند. دوم گندمیان علوفه ای که به مصرف غذای چارپایان میرسد. اول دسته ٔ غلات ، انواع آن ازاین قرار است :
1- گندم ، که مهمترین غله ٔ منطقه ٔمعتدله است . و غذای عمده ٔ انسان را تشکیل میدهد و شرح ساختمان آن در بالا ذکر شد، و مرغ که ساقه های خزنده دارد، و دانه ٔ آن کوچک ،و یکی از آفات زمینهای زراعتی است زیرا که ساقه های خزنده ٔ آن در زمینهای زراعتی به سرعت پراکنده میشود و ریشه میدواند، و اندک رطوبتی برای بقای آن کافی است . این گیاه را «زه » نیز مینامند و هرجا که آبی از زمین تراوش کند زهابی تشکیل میشود و زمین را زه زده میگویند. 2- جو، که سنبله ٔ آن ساده و شاخه های انتهای زبانک آنها دراز است . دانه های آن به زبانچه چسبیده است و در موقع روییدن در آنها دیاستازی به نام مالتاز پدید می آید که نشاسته را مبدل به مالتوز میکند. اگر در این موقع دانه ها را خشکانیده آرد کنند جسمی به نام مالت ساخته میشود که آردی شیرین و زودهضم است ، در آبجوسازی مالت را مبدل به آلکل میکنند. 3- دیوک ، بسیار شبیه به گندم است ولی دانه های باریک و درازی دارد. 4- دوسر ، که سنبله های آن به هم فشرده نیست و در نقاط مرطوب و سردسیر میروید. 5- برنج ، که گلهای آن دارای 6 پرچم است و در زمینهای باتلاقی و گرم کاشته میشود. جنسهای مختلف دارد وغدای نیمی از نوع بشر است . دانه های سفیدرنگ آن را زبانچه کاملاً فراگرفته و آن را شلتوک میگویند. 6- ذرت ، که گلهای نر و ماده ٔ آن جداگانه است . گلهای ماده در بالای ساقه تشکیل سنبله های بسیار میدهند، و گلهای ماده در بغل برگها سنبله های بزرگ با یک ستون مرکزی ضخیم میسازند، و چون دانه های آن برسد پوسته های متعدد سبز روی آن را فراگرفته و کلاله های گلهای ماده از بالای آن پوسته ها بیرون است . این نوع سنبله را بلال مینامند. 7- ارزن ، که دانه های آن تقریباً کروی و براق است و در زمینهای کم قوت کاشته میشود.
دوم : گندمیان علوفه ای ، انواع آنها بسیار زیاد و مهمترین آنها چمن است که جنسهای زیاد دارد.
سوم : گندمیان صنعتی ، مهمترین انواع این دسته عبارتند از:
1- نیشکر ، که ساقه های آن به سه متر میرسد و در مغز ساقه های آن قند بسیار است . این گیاه را در نقاط گرم ومرطوب به عمل آورده برای ساختن قند به کار میبرند. 2- خیزران ، که دارای ساقه های نازک و بلند و محکم است . 3- آلفا ، که رشته های بافتنی آن زیاد است و برای کاغذسازی و طناب به کار میرود. 4- ذرت خوشه ای ، که جنسهای گوناگون دارد، مانندذرت قند و ذرت دانه ای . 5- گور گیاه ، یا کاه مکی که خوشه های معطر دارد.


فرهنگ عمید

= غَله
⟨ غلات اربعه: (فقه) گندم‌، جو، خرما، و کشمش که زکات به آن‌ها تعلق می‌گیرد.


= غَله
* غلات اربعه: (فقه ) گندم ، جو، خرما، و کشمش که زکات به آن ها تعلق می گیرد.
۱. کسانی که در عقاید مذهبی غلو کرده و از حد درگذشته باشند.
۲. فرقه ای از شیعه که به علی بن ابی طالب نسبت الوهیت می دهند.

۱. کسانی که در عقاید مذهبی غلو کرده و از حد درگذشته باشند.
۲. فرقه‌ای از شیعه که به علی‌بن ابی‌طالب نسبت الوهیت می‌دهند.


دانشنامه عمومی

غَلات گیاهانی از خانواده گندمیان هستند که گیاهان علفی تک لپه ای بوده و دانه های ریز آنها، مصرف خوراکی دارد. غلات گیاهانی یک ساله هستند، یعنی چرخهٔ زندگی خود را در یک فصل زراعی به پایان می رسانند.
دانشنامه رشد.
گونه های سردسیری غلات (گندم، جو و چاودار) در فصل پاییز و اوایل بهار کشت شده و در اواسط تا اواخر تابستان هم برداشت می شوند. گونه های گرمسیری غلات (برنج، ذرت، ذرت خوشه ای و ارزن) نیز با توجه به شرایط آب و هوایی در اواخر بهار یا اوایل تابستان کشت شده و اواخر تابستان یا اوایل پاییز هم برداشت می شوند.
هزاران سال است که این گونه گیاهان، در تأمین غذای بشر نقش حیاتی ایفا می کنند. باستان شناسان جوامع ابتدایی توانسته اند از ویرانه های قدیمی مراکز سکونت انسان، دلایلی به دست آورند که نشان می دهد غلات در تمدن های اولیه بشری هم کشت می شده اند و برای مثال، گندم در سرزمین حاصلخیز میانرودان به عمل می آمده است.میانرودان امروزه بخش هایی از ترکیه، عراق، سوریه و ایران را تشکیل می دهد. شواهد به دست آمده نشان می دهد که در ۱۶٫۰۰۰ تا ۱۰٫۰۰۰ سال قبل از میلاد، انسان ما قبل تاریخ در این ناحیه گندم تولید می کرده است.
همچنین هر جا که جامعه ای تشکیل شده، یکی از انواع غلات در پیدایش آن نقش داشته اند. مثلاً برنج در تشکیل جوامع نخستین کشور چین و ذرت هم در تشکیل جوامع آفریقایی مؤثر بوده اند.

غلات (ابهام زدایی). منظور از غلات یکی از موارد زیر می تواند باشد:
غَلات گونه ای از خانواده گندمیان
غالیان یا غُلات، کسانی که در عقاید، دین یا مذهب خود غلو می کنند.

دانشنامه آزاد فارسی

غُلات
غُلات
غُلات
غُلات
غُلات
غُلات
غُلات
جمع غالی به معنای کسی که از حد تجاوز کند و به گزاف و افراط گراید. در اصطلاح، گروه هایی از شیعه که در حق پیامبر (ص) و امامان به خصوص امام علی (ع) افکار و عقاید تند و افراطی داشته و مقام آنان را تا حد خدایی یا نیابت از خدا در خلق و رزق و احیا و اماته و امثال آن بالا برده اند. فکر این که پیامبر (ص) موجودی فوق بشری بود بلافاصله پس از درگذشت آن حضرت آغاز شد. بنابر روایات تاریخی پس از آن که خبر درگذشت آن حضرت پخش گردید یکی از صحابه اظهار کرد که وی وفات نفرموده و تنها از نظرها غائب شده است تا بعداً مراجعت نماید؛ ادعایی مشابه پس از شهادت حضرت امام علی (ع) شنیده شد. همین ادعا بار دیگر پس از درگذشت فرزند آن حضرت، محمّد بن حنفیّه، در ۸۱ق مجدداً شنیده شد. همچنین افراد و گروه های متعدد دیگری که امام صادق (ع) یا سایر ائمّۀ اطهار را خدا می خواندند. تمامی این گروه ها تفسیر مخصوص باطنی خود را از شریعت و شعائر مذهبی داشته و در نهایت از جامعۀ اسلامی کناره گیری کرده، به راه خود می رفتند. مع ذلک ائمّۀ اطهار و هواداران آنان ناچار بودند مرتباً به صورت رسمی آنان را لعن و تکفیر کرده و از آنان تبرّی نمایند تا اعتبار جامعۀ شیعه به خاطر کفرگویی های آنان آسیب نبیند و اظهارات ایشان چهرۀ تشیّع را خدشه دار نسازد. در دهه های سوم و چهارم قرن دوم هجری، در دورۀ زندگی و امامت امام صادق (ع)، گروه دیگری از غُلات در جامعۀ شیعه پدیدار شدند. این گروه به بسیاری از نظریات و عقاید گروه تقریباً ناپدیدشدۀ کیسانیّه علاقه مند بوده و از آن جانبداری می کردند. این گروه جدید از غلات، پیامبر و ائمّه را خدا نمی خواندند بلکه معتقد بودند که پیامبر و ائمّه عملاً تمام کارهایی را که خداوند باید انجام دهد، انجام می دهند با این فرق که قدرت خدا اصلی و قدرت آنان تَبَعی و فرعی است. پس فرق اصلی میان آنان و غلات ملحد آن بود که غلات ملحد، ائمّه را در عرض خدا و در درجۀ او می دانستند ولی اینان در طول خدا می دانستند. این فکر به زودی در سنّت شیعه با کلمۀ «تفویض» شناخته شد که گروه مزبور را به این اعتبار «مُفوِّضه» نامیدند. همچنان که سایر گروه های غلات که ائمّه را خدا می دانستند به طور اخصّ «غلات طیّاره» یا به طور ساده و خلاصه «طیّاره» خوانده می شدند. در کتب رجال حدیث شیعه معمولاً افراد این گروه با تعبیراتی نظیر فاسدالمذهب یا فاسد الاعتقاد و اهل تخلیط (تفسیر باطنی از شریعت) مشخص شده، و گروه دیگر که همچنان در داخل مذهب تشیّع مانده و به اصطلاح «غُلات درون گروهی» بودند با تعبیراتی نظیر اهل الارتفاع، مرتفع القول، یا فیه غلوّ و ترفّع ممتاز گردیده اند. اصول و اعتقادی مفوِّضه شکل تکامل یافتۀ عقائد غلات صدر اول بود. چنین به نظر می رسد که جریان فکری مُفوِّضه پیوندی نامبارک از دو نظریۀ غالیانه از غلات کیسانی در اوایل قرن دوم بوده است. نظریۀ اول، نظریۀ حلول روح خداوند یا نور او در جسم پیامبر و ائمّه بود. نظریۀ دوم اعتقاد به دو خدای آسمان ها و زمین داشت. هرچند خدای آسمان ها بزرگ تر و خدای زمین کوچک تر و فرمانبردار اوست. این دو نظریه در دهۀ چهارم قرن دوم توسط ابوالخَطّاب (متوفّی ح ۱۳۸ق)، رئیس غُلات خَطّابیه، با یکدیگر به این صورت تلفیق شد که روح خدا در مقام تنزل در شکل امام صادق(ع) مجسّم شده و اکنون وی خدای زمین است. مذهب مفوّضه که اندکی پس از کشته شدن ابوالخطاّب، بنیاد نهاده شد به شکل روشن، صورت متطوّرتری از همان فکر بود. چند دهۀ بعد در اواسط قرن سوم، محمّد بن نُصَیر نمیری مکتب تفویض را با افزودن عقاید باطنی دیگر در باب حلول و تناسخ به صورت اولیۀ خطاّبی آن بازگرداند. مذهب نُصَیری به این شکل متولد شد اما تدوین و تکمیل و بنیاد اساسی آن به دست یکی از جانشینان بعدی محمّد بن نصیر، حسین بن حَمْدان خصیبی ( ـ ۳۴۶/۳۵۸ق) انجام گرفت و از آن پس به شکل یک فرقۀ غالی در جامعه اسلامی تداوم یافت که اکنون تعداد پیروان آن در مجموع سوریه و لبنان و ترکیه ـ که با عنوان علوی خوانده می شوند ـ به چندین میلیون نفر بالغ می شود. اما قسمت اعظم مفوّضه از پیوستن به این مذهب جدید ـ و به معنایی احیاشده ـ خودداری کرده و تا پایان دورۀ ائمّه همچنان در صفوف شیعۀ امامیّه باقی ماندند. هرچند در هر فرصت مناسبی که پیدا می کردند به نشر ادبیات غالیانه و مجموعۀ بزرگی از روایات و احادیث اقدام نمودند. دانشمندان و راویان حدیث مدرسۀ قم که در آن دوره، مرکز اصلی و عمدۀ علمی شیعه بود به شدّت نسبت به بسط و رخنۀ افکار و آثار مفوّضه عکس العمل نشان می دادند. آنان نیز با تمام قوا می کوشیدند جلوی سیل عظیم ادبیات غلات را که به سرعت گسترش می یافت، بگیرند. ائمّۀ اطهار براساس روایاتی که در دست است، خود همواره و با شدت، غلات و عقاید آنان را محکوم می کردند. امام صادق(ع) شیعیان را از آن که جوانان آنان به دست غلاة، گمراه و از مذهب حق منحرف شوند برحذر می دارد. همچنین در توقیعی که در دوران غیبت از ناحیۀ مقدّسه صادر شده امام از «جهّال و حمقاء» که در حقّ ائمه غلوّ می کردند شکایت فرمودند. در موردی دیگر، در پاسخی که محمّد بن عثمان عَمری، سفیر دوم ناحیۀ مقدّسه، به جامعۀ شیعه ارسال کرد، نقطه نظرهای مفوِّضه در نسبت دادن خلق و رزق به ائمّه تکذیب و انکار شد لیکن برکت و عنایت خاص حق دربارۀ ائمّه که میامن برکات الهی به دعای آنان بر روی مردم گشوده می شود تأکید گردید. این توقیع دوم، موضع رسمی نواب ائمّه را که همان نقطه نظر تودۀ علاقه مندان به اهل بیت و جامعۀ شیعه و در واقع خطّ میانه است، تأیید می نمود. مهم ترین فرق غلات از این قرارند: سبائیه، بیانیه، جناحّیه، اهل حق، یزیدیه، نصیریه، کاکائیه، بلالیه، تمیمیه، مُجسِّمه، مُشَّبِهه، بدائیه، جعفریه، تفویضیه، اسحاقیه، بَکتاشیه، جواربیه، جوالیقیّه، خناقیه، حیدریه، شبک، حمزیّه، سردابیه، سراجیه، راجعیه، حلولیه، حربیه، کیسانیه، ابومسلمیه، سحابیه، حماریه، حلمانیه، عزاقریه، سرخ علمان، سپیدجامگان، خَطّابیّه، مغیریه، منصوریه، علبائیه/ذمیه (پیروان علباء بن ذراء دوسی)، شریعیّه (قائل به الوهیت اصحاب کساء)، کیّالیه (پیروان احمد بن کیال) و نُصیریه/ نُمیریه

غلات (گیاهان). غَلّات (گیاهان)
گیاهانی با دانه های خوراکی و سرشار از مواد مغذی و نشاسته. این واژه بیشتر به گندم، جو دوسر، چاودارو جواطلاق می شود. اما ممکن است ذرت، ارزنو برنجرا نیز شامل شود. غلات در حدود 75درصد کربوهیدرات و 10درصد پروتئین، همچنین مقداری چربی و سبوس دارند. آن ها را می توان به آسانی انبار کرد. کل غلات جهان می تواند پروتئین و کربوهیدرات مورد نیاز همۀ انسان ها را تأمین کند، اما در کشورهای ثروتمند به منظور افزایش تولید گوشت، لبنیات و تخم مرغ، بخش عمده ای از غلات، خوراک دام است. برخی از آن ها برای پختن آماده می شوند (جو پرک، گندم پرک)، گاهی نیز به صورت آماده مصرف می شوند؛ برخی نیز فرآوری و شیرین شده و همچنین سبوس دارند، مانند برشتوک. غلات سبوس دار مغذ ی تر از نوع فرآوری شدۀ آن است و اغلب ویتامین و چاشنی هایی به آن ها افزوده می شود که در مرحلۀ فرآوری از بین رفته اند. تولید جهانی غله از 1990 (زمان اوج آن) کاهش یافته است. بخشی از این کاهش ناشی از آن است که گونه های جدید و قدیم غلات با افزایش کود شیمیایی بیش از این، محصولی تولید نمی کنند، و علت دیگر ضعف ساختار خاک است، چنان که، در سپتامبر 1995، در سیلوهای جهان، فقط برای 49 روز، غله موجود بود.

فرهنگ فارسی ساره

جو و گندم


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غُلات، به جماعت غالیان یا اهل غلوّ می گویند.
غُلات جمع غالی از غلوّ به معنای گذشتن از حدّ است غلوّ در اصطلاح عبارت است از گذشتن از حدّ و بالابردن مرتبه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امامان معصوم علیهم السّلام و یا غیر آنان به مرتبه خدایی یا شریک بودن با خدا در افعال او، از قبیل آفریدن، روزی دادن، میراندن و زنده کردن آفریده ها و یا تفویض و واگذار کردن خدا امور خلق را به آنان و کنار رفتن و دخالت نکردن او در امور یاد شده.
مصادیق غلوّ
از مصادیق غلوّ، برتر دانستن امامان علیهم السّلام از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و یا برابر دانستن مقام امامان علیهم السّلام با مقام آن حضرت است؛ به گونه ای که رسالت و وساطت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بین خدا و بندگان، آنان را دربرنگیرد. در غلوّ و بالا بردن به مقام خدایی تفاوتی نیست میان این که غالی اعتقادی به خدای دیگر نداشته باشد یا داشته باشد؛ لیکن بگوید خدا در آنان حلول کرده و یا با ایشان یکی شده است. اعتقاد به این که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و امامان معصوم علیهم السّلام، اسماء و اوصاف خدای تعالی و دست قدرت او در جریان فیض الهی به سوی خلق هستند، بدون شک غلوّ محسوب نمی شود. روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارد.
کاربرد فقهی
از عنوان یاد شده به مناسبت در باب طهارت سخن گفته اند.
حکم غلات
...

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی و چیوان ( = جمع ) غله است و پارسی آن یَویناس yavinãs می باشد: ( یَوین ( اوستایی ) = غله + پسوند چیوان «اس» که در زبان سنسکریت به کار می رفته است )

هرچیزی که بیش از انچه هست غُلو و غالی شود و جنبه قداست بیش از اندازه بگیرد. مثل فرقه ای که حضرت عیسی را خدا و آفریدگار میدانند و یا فرقه ای که حضرت علی را خدا میدانند

غالی بیش از حد قداست گرفتن مثل گندم که چون قوت لایموت است هورا مقدس دانسته و به او سوگند میخورند

غلات در زبان مذهبی و دینی به کسانی یا گروهی میگن که از حد دین بیشتر میروند و بسیار زیادی روی میکنند مثل خَوارِج یا کسانی که حضرت علی ( ع ) را خدا میدانند یا حضرت مسیح ( ع ) را به خدایی قبول دارند. و یا به مثاله امروزی همین داعش و تروریست های افراطی مسلمان که بشدت دین رو فراتر از واقعیت بردند. امام صادق در این باره احادیثه زیادی دارند که میفرمایند:غلات یا کسانی که از دین فراتر میروند، از یهودی و کافر و خداناباوران و هر انسانه دیگری گناهکارتر و فاسدترن.

پارسی این واژه می شود: دانه ها

از حد درگذشتگان ، غلو کنندگان

اَناج به معنی غلات که هنوز در زبان کانارایی هند باقی مانده این واژه بازمانده دوره ای که در هند زبان فارسی گسترده بود
منبع Kediaya, A. Shanker. ص ۳


کلمات دیگر: