مترادف برنج : آلیاژ مس و روی وسرب، شلتوک، پلو
برابر پارسی : بِرَنج
rice, brass
rice
رز
۱. آلیاژ مس و روی وسرب
۲. شلتوک
۳. پلو
آلیاژ مس و روی وسرب
شلتوک
پلو
( ~.)( اِ.)گیاهی یک ساله که در جاهای گرم و مرطوب می روید، دانة آن یکی از غذاهای اصلی می باشد و انواع مختلف دارد: استخوانی ، بی نام ، طارم ، دم سیاه ، چمپا، صدری و غیره .
(بِ رِ) ( اِ.) = برنگ : آلیاژی مرکب از مس و قلع و روی . شصت و هفت درصد مس و سی و هفت درصد روی .
برنج . [ ب َ رَ ] (اِ) آن باشد که بسبب کوری یا بجهت تاریکی دست خود را بر دیوار یا جائی بمالند تا رهگذر پیدا کنند. (برهان ) (از آنندراج ).
برنج . [ ب ِ رَ ] (معرب ، اِ)تخمی است مسهل بلغم ، معرب برنگ که بیشتر از کابل آرند. (منتهی الارب ). رجوع به برنج کابلی و برنگ شود.
فردوسی .
بسحاق اطعمه .
بسحاق اطعمه .
تأثیر (از آنندراج ).
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
۱. دانهای سفیدرنگ، از خانوادۀ غلات، و سرشار از نشاسته که بهصورت پخته خورده میشود.
۲. گیاه یکسالۀ این دانه با برگهای باریک که در نواحی مرطوب میروید.
〈 برنج چمپا: نوعی برنج نامرغوب با نشاستۀ زیاد.
〈 برنج دمسیاه: نوعی برنج بلند که دُمشالی آن سیاه است.
〈 برنج صدری: نوعی برنج دانه بلند.
〈 برنج کابلی: = برنگ 〈 برنگ کابلی
〈 برنج گِرده: نوعی برنج با دانههای کوتاه و گرد.
آلیاژی زردرنگ و مرکب از مس و روی که برای ساختن سماور، کفۀ ترازو، و سینی به کار میرود.
بِرنج
تکیه ای: berenǰ
طاری: berenǰ
طامه ای: beranǰ
طرقی: berenǰ
کشه ای: berenǰ
نطنزی: berenǰ
نوعی آلیاژ