کلمه جو
صفحه اصلی

برگرد

فارسی به انگلیسی

turndown


فرهنگ فارسی

( اسم ) پیرامون گرداگرد : برگرد ماه . توضیح لازم الاضافه است .
دهی است از دهستان مایوان بخش حومه شهرستان قوچان .

لغت نامه دهخدا

برگرد. [ ب َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مایوان بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . سکنه ٔ آن 404 تن . آب آن از قنات و محصول آن سیب زمینی و انگور است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9).


برگرد. [ ب َ گ ِ رَ ] (فعل ) صورتی از برگیرد یا مخفف برگیرد. رجوع به برگرفتن شود :
به نوک سنان برگرد ژنده پیل
به تیغ آتش آرد ز دریای نیل .

اسدی .



برگرد. [ ب َ گ ِ رَ ] ( فعل ) صورتی از برگیرد یا مخفف برگیرد. رجوع به برگرفتن شود :
به نوک سنان برگرد ژنده پیل
به تیغ آتش آرد ز دریای نیل.
اسدی.

برگرد. [ ب َ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مایوان بخش حومه شهرستان قوچان. سکنه آن 404 تن. آب آن از قنات و محصول آن سیب زمینی و انگور است. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9 ).، بر گرد. [ ب َ گ ِ دِ ] ( حرف اضافه مرکب ) گرداگرد و پیرامن : برگرد ماه ؛ پیرامن ماه. ( از آنندراج ) :
سؤال کردم و گفتم جمال روی ترا
چه شد که مورچه بر گرد ماه جوشیده ست.
سعدی ( ازآنندراج ).
و رجوع به گِرد شود.

دانشنامه عمومی


گویش اصفهانی

تکیه ای: vegel
طاری: vâgel
طامه ای: vegel
طرقی: vâgerd
کشه ای: vâgerd
نطنزی: vâgel



کلمات دیگر: