کلمه جو
صفحه اصلی

هزارلا

فارسی به انگلیسی

manyplies, omasum

فرهنگ فارسی

(اسم ) قسمتی ازمعد. نشخوارکنندگان است که غذائی پس ازنشخوارداخل آن میشودواز آنجا به شیردان که معد. حقیقی است وارد میگردد

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) نک . هزارتو.

لغت نامه دهخدا

هزارلا. [ هََ / هَِ ]( اِ مرکب ) شکنبه. هزارخانه. هزارتو. هزارتوی. ( یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هزارتو و هزارخانه شود.

فرهنگ عمید

قسمت سوم معدۀ حیوانات نشخوارکننده که غذا پس از آن که حیوان آن را دوباره جوید و فرو داد داخل آن می شود. درون هزارلا برجستگی های تیغه مانندی وجود دارد و از آنجا غذا وارد شیردان می شود، هزارتوی، هزارخانه.

دانشنامه عمومی

هزارلا یا سی تو (نام علمی: Omasum) سومین معدهٔ حیوانات چهارمعده ای (نشخوارکنندگان) است که بین نگاری و شیردان قرار دارد. هزارلا از نگاری بزرگ تر و حجیم تر است.
عطری، مرتضی، واژه نامه علوم زیستی، دوجلدی، همدان: اداره انتشارات دانشگاه بوعلی سینا، ۱۳۸۴.
دانیل بوتکین، ادوارد کلر، ترجمه عبدالحسین وهاب زاده. شناخت محیط زیست. انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد. ۱۳۸۷.
سوء هاضمه هزارلا در گاو/ هودین زارع؛ به راهنمایی: یوسف مشکی.
هزارلا اندامی است کروی شکل و دارای بافت عضلانی که سطح این عضو از پرزهای کوتاه پوشیده شده است. وظیفه اصلی هزارلا کاهش اندازه ذرات غذا و جذب مقداری آب می باشد.چین های فراوان سطح هزارلا ذرات گواردنی را به دام انداخته و با این کار بیشترین مقدار مواد مغذی را از آن ها جذب می کنند. هزارلای گاو بیش از یک صد لایه دارد.
هزارلا عضوی است مدور و بیضی شکل که در جهت عرضی پهن و دارای یک محور خمیده با تقعر قدامی که در جهت بطنی به چپ منحرف می باشد.
هزارلا در بخش قدامی نیمه راست حفره شکمی جایی گرفته و قسمتی از هیپوکنر راست، نیمه راست و منطقه کوچکی از نیمه چپ ناحیه عقب جناغی را اشغال می نماید در جهت پشتی به چند سانتی متر بالاتر از نیمه ارتفاع سینه می رسد. در جهت شکمی در فضای بین منتهی الیه جناغی هشتمین و دهمین دند ه می رسد. مجاورت هزارلا با سایر اندام ها به طور خلاصه عبارتست از: در سمت چپ با کیسه شکمی شکمبه، در سمت قدامی و پشتی با کبد، در سمت قدامی و شکمی با نگاری، در سمت شکمی با شیردان، در سمت خلفی با پیلور و اولین بخش دوازدهه، در سمت پشتی خلفی با قوس های روده باریک و در سمت راست با حجاب حاجز تماس دارد.


کلمات دیگر: