کلمه جو
صفحه اصلی

نگاری

فارسی به انگلیسی

reticulum, pipe used for smoking julce prepared from opiumresidue

reticulum, pipe used for smoking juice prepared from opiumresidue


مترادف و متضاد

reticulum (اسم)
شبکه، نگاری، بافت همبند و مشبک، شیردان جانور نشخوار کننده، ساختمان شبکه ای، بافت نگاهدارنده اعصاب

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) منسوب به نگار . ۲ - ( اسم ) قسمتی از سیرابی گوسفند که روی آن نقش و نگارهای مسدس شکل است و بهمین سبب آنرا نگاری نامند . توضیح اصولا معده گوسفند بچند قسمت تقسیم میشود : سیرابی نگاری شیردان هزارلا. ۳ - یکی از وسایل کشیدن شیره تریاک است بدین طریق که شیره را بدان چسبانند و با چراغ کشند . آلت مذکور دارای چوبی دراز حقه ای آهنین وشبیه سر آب پاش بنام چلم است

فرهنگ معین

(ن ) (اِ. ) وسیله ای که با آن شیرة تریاک را می کشند.

لغت نامه دهخدا

نگاری.[ ن ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به نگار. ( فرهنگ فارسی معین ). || نگارین. منقش. مزین. || ( اِ ) قسمتی از شکمبه گوسفند که دارای اشکال هندسی مسدس شکل است. شکمبه گوسفند به سیرابی ، نگاری ، شیردان وهزارلا تقسیم می شود. || ابزار کشیدن شیره ٔتریاک. لوله دراز میان تهی به طول تقریبی نیم گز، یک سر آن سوراخی دارد که به دهان می گذارند. سر دیگر این لوله بسته است ، و نزدیک انتهای آن حقه گرد سوراخ داری است به نام چَلَم ( بر وزن کلم و قلم ). و شیره تریاک را ( شیره ای که از جوشاندن و تصفیه کردن سوخته تریاک به دست آرند ) بر روی حقه گرداگرد سوراخ مالندو آن را برابر شعله ای که از شمع افروخته یا فتیله ای که در مخزن روغن یا پیه تعبیه شده است و به وسیله حباب بلوری یا فلزین تنظیم گشته است ، قرار دهند و چون شیره در برابر شعله جوشیدن گرفت ، شخص شیره ای - که سر نگاری را به دهان دارد - به دم دود آن را می کشد.

فرهنگ عمید

۱. چراغ شیره کشی، اسبابی که با آن شیرۀ تریاک را تدخین می کنند.
۲. (اسم، صفت نسبی، منسوب به نگار ) بخش دوم معدۀ نشخوارکنندگان که روی آن نقش ونگارهای مسدس شکل است.

دانشنامه عمومی

نِگاری ابزاری است برای تدخین و کشیدن شیره تریاک.
از آنجا که استفاده از نگاری نیاز به یک ساقی داشته که معمولاً از میان دختران بوده است به آن نگاری گفته اند.
نگار + ی کهٔ از نوع پسوندی می باشد. مانند عباسی که شامل عباس + ی می باشد کهٔ نقش پسوند را دارد.
شکل ظاهری این ابزار شبیه چپق می باشد. این دستگاه از یک لوله توخالی به طول تقریباً نیم متر تشکیل شده که یک سر آن بسته بوده و سر دیگر را مانند وافور به لب می گذارند. نزدیک به انتهای بستهٔ لوله، قطعه چینی، سفالی یا سرامیکی ای به لوله نصب شده است. این قطعه کارکردی شبیه به حقه وافور داشته، ولی سوراخ های درشت تری دارد و بزرگ تر است. به این قطعه چلم («چلیم» یا «چیلیم») گفته می شود. این قطعه توسط یک بست (معمولاً فلزی) و واشر به لوله متصل می شود.


کلمات دیگر: