کلمه جو
صفحه اصلی

جاجو

فرهنگ فارسی

( اسم ) رختخواب جاجو :((جاجل بچه هارا بینداز. ) )
دهی در شهرستان مسجد سلیمان اهواز

لغت نامه دهخدا

جاجو. (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه بمعنی رختخواب است : جاجوی بچه ها را درست کردن . جاجوی حسابی نداشتن .


جاجو. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جهانگیری بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، واقع در 29هزارگزی شمال باختری و 8هزارگزی خاور راه شوسه ٔ مسجدسلیمان به لالی ، دارای 50 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


جاجو. ( اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه بمعنی رختخواب است : جاجوی بچه ها را درست کردن. جاجوی حسابی نداشتن.

جاجو. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جهانگیری بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، واقع در 29هزارگزی شمال باختری و 8هزارگزی خاور راه شوسه مسجدسلیمان به لالی ، دارای 50 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

جاجو (باغ ملک)، روستایی از توابع بخش صیدون شهرستان باغ ملک در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان صیدون جنوبی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن … نفر (۲۷ خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

روستاهای جاجو سفلی، جاجو علیا، جاجو سلیران،
در دهستان جهانگیری *زیلایی*مسجدسلیمان
محل سکونت تیره هایی از طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی ایل بختیاروند
( بهداروند. بهوند )
تیره ها
تپایی خلیلی. غریبی شیروند خلیلی. شیروند*شروند*. هارونی خلیلی.
خیری وند*سیامنصور *خلیلی.


کلمات دیگر: