چهاردانگه. [ چ َ / چ ِ گ َ / گ ِ ] ( ص مرکب ) چیزی که دو قسمت از سه قسمت را داشته باشد. که دو ثلث از تمام را بدارد. || در اصطلاح بنایان آجری که دو دانگ آن شکسته باشد. ( یادداشت مؤلف ).
چهاردانگه.[ چ َ گ َ ] ( اِخ ) نام شاخه ای از رود کارون. رود کارون چون به شوشتر رسد به دو شاخه گردد، شاخه ای از جانب مغرب شهر رود و شاخه دیگر از جانب مشرق آن و پس ازطی حدود 5 فرسنگ باز بهم رسند. و جلگه میاناب را درون این دو شاخه تشکیل دهند. چهاردانگه یا شطیط نام شاخه بزرگتر است که به مغرب شهر رود و دودانگه یا گَرگَر نام شاخه کم آب تر که به مشرق شهر جاری باشد.
چهاردانگه. [ چ َ گ َ ] ( اِخ )از قرای بلوک سرحد فارس است. ( مرآت البلدان ج 2984 ). از بلوکات سردسیر فارس. ( تاریخ عصر حافظ ص 248 ). از بلوکات ولایت قشقایی فارس. طولش 144 و عرض آن 66 هزار گز میباشد. حد شمالی آباده و اقلید، جنوبی مائین و کالیفروز و شرقی قنقری و غربی شش ناحیه. آب و هوای آن سردسیر است ، و جمعیتش 6500 تن میباشد. چهاردانگه به چهار ناحیه قسمت میشود: خونکشت ، اوجان ، خسرو شیرین و کوشک زرد. و دارای 29 قریه است. ( یادداشت مؤلف ).
چهاردانگه. [ چ َ گ َ ] ( اِخ ) از بلوکات ولایت قراجه داغ آذربایجان ، 43 قریه دارد و 40 فرسخ مساحت آن است. مرکز آن قریه میاندرن حد شمالی ارس کنار شرقی گرمادوز.
چهاردانگه. [ چ َ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان افشاریه ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان
تهران ، 181 تن سکنه دارد. ازقنات و رود گردان آبیاری میشود. محصولش غلات ، بنشن ، چغندرقند و انگور است. صیفی کاری دارد. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج 1 ).
چهاردانگه. [ چ َ گ َ ]( اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران.1055 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات ، چغندرقند، و انواع میوه است. صیفی کاری دارد. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
چهاردانگه. [ چ َ گ َ ] ( اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان ساری که از شمال به بخش مرکزی ساری و بخش بهشهر، از جنوب و خاور به ارتفاعات سینه کوه ، داراب کوه ، بادله کوه ، و کوه چنگی از سلسله جبال البرز و از باختر به بخش دودانگه محدود است.
وضع طبیعی : در این بخش سه دره مهم وجود داردکه جهت آنها از جنوب خاور بشمال باختری است و چهار رشته کوه پوشیده از درخت های جنگلی بین این دره ها واقع گردیده. طول این دره ها در حدود صدهزار و فاصله بین آنها در حدود 30 هزار گز است و در خانه گرماب در دره باختری جریان دارد. و قراء دهستان سورتیجی در کناره های این دره واقع شده اند. در دره مرکزی رودخانه زارمرود جریان دارد. و قراء دهستان هزارجریبی در قسمت علیا و قسمتی از قراء سورتیجی در قسمت سفلای آن وجود دارد رودخانه مهربان یانکا در دره سوم که تقریباًشرقی غربی است جریان دارد و قراء دهستان شهریاری درقسمت علیاء و قراء دهستان یخکش در قسمت سفلا واقع گردیده. راههای بخش به علت وجود جنگلهای انبوه و شیب زیاد صعب العبور است. و در زمستان و مواقع بارندگی و آمد و شد مشکل میشود. اکثر قراء بخش در دامنه های جنوب ارتفاعات واقع شده دامنه های شمالی دارای دامنه های انبوه است. جنگلهای بخش برای گاوداران بسیار مفید است. در طول رودخانه تا حدود 70 هزار گز برنج کاشته میشود. آبادیها با مسافت هزار تا شش هزار گز دورتر از رودخانه روی ارتفاعات قرار دارد. محصول عمده بخش برنج است که در کنار رودخانه کاشته میشود. در ارتفاعات ودامنه ها غلات دیمی و لبنیات است. شغل عمده اهالی کشاورزی و گله داری است. این بخش از 3 دهستان تشکیل شده مرکز بخش قصبه کیاسر است. تعداد قراء و
جمعیت دهستان عبارت است از: