شهر زیبا نام محله ای واقع در شمال غرب تهران منطقه ۵ شهرداری تهران است.در سال های گذشته (قبل از ۱۳۸۰) شهر زیبا را با بلوک های انتهای بلوار آیت الله کاشانی، سازمان آب، بلوار تعاون و باغ های فراوان توت می شناختند اما از سال ۱۳۸۰ به بعد با ورود انبوه سازان و تخریب باغ ها و ساختمان های قدیمی و همچنین ساخت و سازهای فراوان و پر سرعت این محله به شدت تغییر کرده است. یکی از بخش های این محله که تغییر چندانی نکرده است بازارچه شهر زیبا است که تقریباً مرکز این منطقه و یکی از بخش های پر رفت و آمد می باشد.خیابان های نیلوفر-سرو-آلاله-کیهان از خیابان های مرفه نشین شهرزیبا است که به سرعت در حال پیشروی در ساخت ساختمان های تجملاتی است. از خیابان های آن می توان به تعاون-آلاله-سرو-نیلوفر-عدالت-شربیانی-کیهان اشاره کرد. از شمال به خیابان آیت الله کاشانی از جنوب به بزرگراه حکیم از شرق به بزرگراه آسیا (باکری) و از غرب به شهرک اندیشه و دهکده المپیک ختم می شود. بوستان بزرگ جوانمردان از بوستان های بزرگ حوالی این منطقه است. این منطقه به دلیل نزدیک بودن به شمال و ارتفاعات شهران و کن دارای هوای خنک و به یمن وجود باد غرب به شرق دارای هوای پاکی است. از مراکز خرید بزرگ حوالی می توان سمرقند-گلدیس-تیراژه-بوستان-هایپر استار-کوروش را نام برد. در انتهای خیابان های نیلوفر و سرو که به یک نقطه متصل می شوند پارکی به نام پارک سرو وجود دارد ک به اصطلاح بچه های این محل به آن ته سرو یا ته نیلوفر می گویند که در شب ها پارکی تاریک است به علت وجود زیاد درخت های سرو و محل ساکتی است و مانند پارک های دیگر نیست و دور از شلوغی و سروصدا است.
در این محل مجموعه ۱۰۰۰ واحدی شهرزیبا (بلوک های بتونی قرمز رنگ) واقع شده است. قبل از ساخت این واحدها زمینهای آنجا متعلق به کشاورزان منطقه کن بوده است که به علت سنگلاخی و غیرقابل کشت بودن به چاله سنگی معروف بوده است. پس از خریداری این زمینها از کشاورزان، بلوک های این مجتمع ظاهراً توسط مهندس قطبی با مشارکت یک شرکت ایتالیایی با اسکلت بتونی مجهز و ضد زلزله ساخته شده است. هر یک از این واحدها ۷۸ متر است که دارای مشاعات فراوانی نیز می باشد. بر اساس روایت اهالی محل در یک مقطع شهردار مربوطه به خاطر اقدام برای ساخت ساختمان شهرداری در محدوده مشاعات این مجتمع از خدمت تعلیق شده است. سند مادر این مشاعات متعلق به ۱۰۰۰ واحد شهرزیبا در اداره ثبت کن موجود است که علیرغم آتش سوزی آن اداره اسناد مربوطه به علاوه در مراجع قضائی نیز با توجه به سوابق اقدامات در دسترس هستند.
در مسیر حرکت خود به سمت شهرزیبا، یعنی از تقاطع جنت آباد جنوبی تا بلوار تعاون یا جوانمردان امروزی، شاهد بافت های مسکونی متنوعی هستید. این بافت از خانه هایی با قدمت ۴۰ سال به بالا گرفته تا خانه ها، آپارتمان ها و برج های نوساز و حتی شهرک های قدیمی تشکیل می شود. به هر حال، این محدوده از تهران نیز، به لطف داشتن خیابان های عریض و زمین های با بر زیاد و قواره های بزرگ، از ساخت و سازهای گسترده در امان نبوده و همچنان شاهد ساخت و ساز آپارتمان های جدید در آن هستیم.
همان طور که پیشتر هم اشاره شد، به دلیل اینکه در ابتدا ادارات و تعاونی ها بخاطر ارزانی زمین رو به این منطقه آوردند، بافت جمعیتی این منطقه را از همان ابتدا کارمندان و فرهنگیان تشکیل دادند. همچنین، به دلیل نزدیکی با ورزشگاه آزادی، بسیاری از ورزشکاران به خصوص فوتبالیست ها، این محله را به دلیل نزدیکی به محل تمرین و مسابقه برای سکونت انتخاب کردند. نام هایی مانند شهرک پلیس قضایی، خیابان سازمان آب، کوی سازمان برنامه و… نیز گواهی بر این مدعی هستند.
در این محل مجموعه ۱۰۰۰ واحدی شهرزیبا (بلوک های بتونی قرمز رنگ) واقع شده است. قبل از ساخت این واحدها زمینهای آنجا متعلق به کشاورزان منطقه کن بوده است که به علت سنگلاخی و غیرقابل کشت بودن به چاله سنگی معروف بوده است. پس از خریداری این زمینها از کشاورزان، بلوک های این مجتمع ظاهراً توسط مهندس قطبی با مشارکت یک شرکت ایتالیایی با اسکلت بتونی مجهز و ضد زلزله ساخته شده است. هر یک از این واحدها ۷۸ متر است که دارای مشاعات فراوانی نیز می باشد. بر اساس روایت اهالی محل در یک مقطع شهردار مربوطه به خاطر اقدام برای ساخت ساختمان شهرداری در محدوده مشاعات این مجتمع از خدمت تعلیق شده است. سند مادر این مشاعات متعلق به ۱۰۰۰ واحد شهرزیبا در اداره ثبت کن موجود است که علیرغم آتش سوزی آن اداره اسناد مربوطه به علاوه در مراجع قضائی نیز با توجه به سوابق اقدامات در دسترس هستند.
در مسیر حرکت خود به سمت شهرزیبا، یعنی از تقاطع جنت آباد جنوبی تا بلوار تعاون یا جوانمردان امروزی، شاهد بافت های مسکونی متنوعی هستید. این بافت از خانه هایی با قدمت ۴۰ سال به بالا گرفته تا خانه ها، آپارتمان ها و برج های نوساز و حتی شهرک های قدیمی تشکیل می شود. به هر حال، این محدوده از تهران نیز، به لطف داشتن خیابان های عریض و زمین های با بر زیاد و قواره های بزرگ، از ساخت و سازهای گسترده در امان نبوده و همچنان شاهد ساخت و ساز آپارتمان های جدید در آن هستیم.
همان طور که پیشتر هم اشاره شد، به دلیل اینکه در ابتدا ادارات و تعاونی ها بخاطر ارزانی زمین رو به این منطقه آوردند، بافت جمعیتی این منطقه را از همان ابتدا کارمندان و فرهنگیان تشکیل دادند. همچنین، به دلیل نزدیکی با ورزشگاه آزادی، بسیاری از ورزشکاران به خصوص فوتبالیست ها، این محله را به دلیل نزدیکی به محل تمرین و مسابقه برای سکونت انتخاب کردند. نام هایی مانند شهرک پلیس قضایی، خیابان سازمان آب، کوی سازمان برنامه و… نیز گواهی بر این مدعی هستند.
wiki: رقص در غبار دومین فیلم سینمایی اصغر فرهادی محصول سال ۱۳۸۲ است.شهر زیبا فیلمی اجتماعی با درون مایه ای عاشقانه است.
ترانه علیدوستی
فرامرز قریبیان
بابک انصاری
آهو خردمند
فرهاد قائمیان
ﻣﻬﺮﺍﻥ ﻣﻬﺎﻡ
در کانون اصلاح و تربیت «شهر زیبا» نوجوانان زندانی با خواست «اعلا» جمع می شوند تا هجدهمین سالروز تولد «اکبر» را جشن بگیرند. اکبر متهم است دو سال پیش دختری را کشته و حالا زمان قصاص اوست. اعلا، دوست اکبر، برای کمک به او به اتفاق «فیروزه»، خواهر اکبر برای گرفتن رضایت به سراغ شاکی پرونده، «ابوالقاسم» (پدر مقتول) می روند. ابوالقاسم که با سماجت آنها روبرو می شود، به دادگاه می رود تا اجرای حکم را جلو بیندازد اما به او می گویند باید منتظر باشد و باید ابتدا پول دیه را آماده کند. ابوالقاسم که توانایی پرداخت پول را ندارد سعی می کند این مبلغ را از صندوق بیت المال تهیه کند اما کسی حاضر به امضای ورقهٔ استشهاد نیست. از طرفی به تدریج میان فیروزه ـ که از همسر معتادش جدا شده ـ و اعلا نیز علاقه ای به وجود می آید. زن ابوالقاسم که می خواهد به جای قصاص پول دیه را بگیرد و خرج مداوای دختر معلولش کند، به ابوالقاسم اصرار می کند رضایت بدهد. ابوالقاسم مخالف است و تصمیم دارد برای تأمین پول دیه خانه را بفروشد اما باز هم موفق نمی شود و اعلا معامله را به هم می زند. ابوالقاسم که سماجت فیروزه و اعلا را می بیند می گوید حاضر است رضایت بدهد، اما حالا فیروزه مبلغ دیه را ندارد که پرداخت کند. همسر ابوالقاسم با همفکری برادرش به این نتیجه می رسند چون اعلا پسر لایقی است پس مقدمات ازدواج او را با دخترش فراهم و از گرفتن پول دیه صرف نظر کنند. آنها قصدشان را به فیروزه می گویند و از او می خواهند مقدمات ازدواج را فراهم کند. اعلا که از قضیه خبر ندارد به فیروزه می گوید قصد دارد پول دیه را از هر طریق ممکن تأمین کند اما با مخالفت و پرخاش فیروزه روبرو می شود و از طرفی نیز وقتی قصد خانواده ابوالقاسم را می فهمد تصمیم نهایی را به فیروزه وامی گذارد. فیروزه تظاهر می کند که به اعلا علاقه ندارد. اصرار مددکار کانون نیز بر اینکه ابوالقاسم از شرطش منصرف کند به جایی نمی رسد. اعلا دوباره نزد فیروزه برمی گردد، اما فیروزه در را به روی او باز نمی کند.
ترانه علیدوستی
فرامرز قریبیان
بابک انصاری
آهو خردمند
فرهاد قائمیان
ﻣﻬﺮﺍﻥ ﻣﻬﺎﻡ
در کانون اصلاح و تربیت «شهر زیبا» نوجوانان زندانی با خواست «اعلا» جمع می شوند تا هجدهمین سالروز تولد «اکبر» را جشن بگیرند. اکبر متهم است دو سال پیش دختری را کشته و حالا زمان قصاص اوست. اعلا، دوست اکبر، برای کمک به او به اتفاق «فیروزه»، خواهر اکبر برای گرفتن رضایت به سراغ شاکی پرونده، «ابوالقاسم» (پدر مقتول) می روند. ابوالقاسم که با سماجت آنها روبرو می شود، به دادگاه می رود تا اجرای حکم را جلو بیندازد اما به او می گویند باید منتظر باشد و باید ابتدا پول دیه را آماده کند. ابوالقاسم که توانایی پرداخت پول را ندارد سعی می کند این مبلغ را از صندوق بیت المال تهیه کند اما کسی حاضر به امضای ورقهٔ استشهاد نیست. از طرفی به تدریج میان فیروزه ـ که از همسر معتادش جدا شده ـ و اعلا نیز علاقه ای به وجود می آید. زن ابوالقاسم که می خواهد به جای قصاص پول دیه را بگیرد و خرج مداوای دختر معلولش کند، به ابوالقاسم اصرار می کند رضایت بدهد. ابوالقاسم مخالف است و تصمیم دارد برای تأمین پول دیه خانه را بفروشد اما باز هم موفق نمی شود و اعلا معامله را به هم می زند. ابوالقاسم که سماجت فیروزه و اعلا را می بیند می گوید حاضر است رضایت بدهد، اما حالا فیروزه مبلغ دیه را ندارد که پرداخت کند. همسر ابوالقاسم با همفکری برادرش به این نتیجه می رسند چون اعلا پسر لایقی است پس مقدمات ازدواج او را با دخترش فراهم و از گرفتن پول دیه صرف نظر کنند. آنها قصدشان را به فیروزه می گویند و از او می خواهند مقدمات ازدواج را فراهم کند. اعلا که از قضیه خبر ندارد به فیروزه می گوید قصد دارد پول دیه را از هر طریق ممکن تأمین کند اما با مخالفت و پرخاش فیروزه روبرو می شود و از طرفی نیز وقتی قصد خانواده ابوالقاسم را می فهمد تصمیم نهایی را به فیروزه وامی گذارد. فیروزه تظاهر می کند که به اعلا علاقه ندارد. اصرار مددکار کانون نیز بر اینکه ابوالقاسم از شرطش منصرف کند به جایی نمی رسد. اعلا دوباره نزد فیروزه برمی گردد، اما فیروزه در را به روی او باز نمی کند.
wiki: شهر زیبا (فیلم)