کلمه جو
صفحه اصلی

سورگ

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان نهار جانات بخش حومه شهرستان بیرجند

لغت نامه دهخدا

سورگ. [ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند. دارای 388 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات ، میوه جات ، زعفران ، ابریشم. شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

سورگ ممکن است برای موارد زیر کاربرد داشته باشد:
سورگ (اندیمشک)، روستایی از توابع بخش الوار گرمسیری شهرستان اندیمشک استان خوزستان
سورگ (بیرجند):روستایی از دهستان باقران شهرستان بیرجند استان خراسان جنوبی
سورَگ (خوسف):روستایی از دهستان جلگه ماژان شهرستان خوسف استان خراسان جنوبی
سورَگ (قائنات): روستایی از دهستان مهیار شهرستان قائنات استان خراسان جنوبی
سورگو (ایرانشهر): نام یک روستا از توابع بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان

در روستای ترک آباد اردکان یزد به نوعی کیک و نان محلی اطلاق می شود که از خمیر کردن آرد گندم و تفت دادن در روغن (پنبه دانه) حاصل شده و همزمان به آن پیاز گشنیز و سیا هدانه نیز اضافه می گردد اکثرا در مراسم سوگواری از دست دادگان این نوع نان پخته می شود sorog کلمه با ضمه بر روی و خوانده می شود



کلمات دیگر: