کلمه جو
صفحه اصلی

تغلیظ


مترادف تغلیظ : سفت کردن، غلیظ کردن، ستبر کردن، درشتی کردن، سخن درشت گفتن

فارسی به انگلیسی

condensation

فارسی به عربی

مرکز

مترادف و متضاد

concentration (اسم)
مراقبت، تغلیظ، جمع شدگی

doping (اسم)
تغلیظ، ناخالص سازی

condensation (اسم)
خلاصه، تغلیظ، جمع شدگی، چگالش، تکاثف

سفت کردن، غلیظ کردن


ستبر کردن


درشتی کردن، سخن درشت‌گفتن


۱. سفت کردن، غلیظ کردن
۲. ستبر کردن
۳. درشتی کردن، سخن درشتگفتن


فرهنگ فارسی

۱ -( مصدر ) غلیظ کردن سفت کردن سخت و درشت ساختن . ۳ - سخن درشت گفتن درشتی کردن . ۳ -( اسم ) درشت سازی . ۴ - سخن درشت گویی درشت گویی . جمع : تغلیظات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - غلیظ کردن . ۲ - سخن درشت گفتن .

لغت نامه دهخدا

تغلیظ. [ ت َ ] ( ع مص ) درشت کردن. ( زوزنی ). ستبر کردن. ( دهار ). درشت کردن بر کسی چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( صراح ). ستبر کردن چیزی را. ( از اقرب الموارد ). || تأکید و تقویت و تشدید و تأکید سوگند: غلظ علیه فی الیمین ؛ شدد و اکد و منه قولهم اخذ منه میثاقاً غلیظاً. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به غلیظ و سوگندان غلیظ شود.

فرهنگ عمید

۱. غلیظ کردن.
۲. ستبر کردن.
۳. [قدیمی] چیزی را بر کسی سخت و درشت کردن.
۴. [قدیمی] سخن درشت گفتن به کسی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تغلیظ یعنی سخت‏گیری و در تنگنا قرار دادن کسی. از آن به مناسبت در بابهای امر به معروف و نهی از منکر، قضاء، حدود و دیات سخن رفته است.
تغلیظ یا گفتاری است یا رفتاری. اوّلی نیز گاه با تغلیظ زمانی و مکانی هر دو همراه است و گاه با یکی از آن دو.

← تغلیظ گفتاری (قولی)
۱. ↑ تحریر الوسیلة ج۱، ص۴۷۸.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۵۴۸.
...

پیشنهاد کاربران

افزایش دیه به یک سوم است

افزایش دیه ب یک سوم درماه های حرام و اطراف حرم مکه

تغلیظ دیه:قتل در ماه حرام، قتل در حرم کعبهیا محدوده حرم مکه. که دیه علاوه بر دیه نفس، یک سوم دیه نیز افزوده میگردد


کلمات دیگر: