کلمه جو
صفحه اصلی

دیات

فرهنگ فارسی

خون بها
( اسم ) عدد اصلی ( ۱٠ ) پس از نه دو پنج عشره .

لغت نامه دهخدا

دیات. ( ع اِ ) ج ِ دیه. خون بها، ( منتهی الارب ). رجوع به دیة و خون بها و نیز رجوع به دزی ( ج 1 ص 48 ) شود :
گر بخواهد ایزد از عباسیان
کشتگان آل احمد را دیات.
ناصرخسرو.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دیات اموال ثابت بر ذمه انسان به سبب جنایت بر انسان آزاد می باشد. فقها در فقه بابی مستقل به همین نام منعقد کرده و به تفصیل درباره مسائل و احکام آن سخن گفته‏اند.
دیات جمع دیه، عبارت است از اموالی معیّن در شرع که به سبب آسیب زدن به انسانی آزاد- اعم از جان، اعضا و منافع او- بر ذمّه جانی ثابت می‏شود. به خسارت پرداختی که مقدار آن در شرع تعیین نشده، ارش و حکومت گویند. واژه دیه، گاه به معنای عام، که ارش را نیز در بر می‏گیرد، به کار می‏رود.

احکام دیات
جنایت وارد بر شخص یا به کشتن او است و یا به از بین بردن عضوی از اعضا یا منفعتی از منافع وی. هریک یا از روی عمد است و جانی به قصد ارتکاب جنایت دست به آن می‏زند، یا شبه عمد، که جانی قصد ارتکاب فعل منجرّ به آسیب دیدن طرف را دارد، لیکن مقصود وی از اقدام خود ارتکاب جنایت نیست، مانند کسی که به قصد ادب کردن، دیگری را بزند و به طور اتفاق، بر اثر آن، ادب شونده بمیرد، و یا خطای محض است که جانی نه قصد جنایت دارد و نه قصد فعلی که منجرّ به آن گردد، مانند کسی که به طرف حیوانی تیراندازی می‏کند، لیکن اتفاقاً به انسانی اصابت نموده و منجرّ به مرگ وی می‏گردد، بدون آنکه تیرانداز قصد پرتاب تیر به سوی مقتول و کشتن او را داشته باشد.
دیه در جنایت عمدی- در صورت عدم امکان قصاص یا توافق بر سر پرداخت دیه- و نیز در جنایت شبه عمد بر عهده جانی و در خطای محض بر عهده عاقله او است.

اسباب ضمان
...


کلمات دیگر: