کلمه جو
صفحه اصلی

دستجرد


برابر پارسی : دستگرد

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان جرقویه بخش حومه شهرستان شهرضا در ۸۱ کیلومتری شمال شرقی شهرضا دامنه کوه معتدل ۹۹۵۶ تن سکنه .توضیح برای اطلاع از (( دستجرد ) ) های دیگر.
دهی است از دهستان جرقویه بخش حومه شهرستان شهرضا واقع در ۸۱ هزار گزی شمال خاوری شهرضا .

لغت نامه دهخدا

دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ )مرکز بلوک کزاز در عراق . (جغرافیای سیاسی کیهان ).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش بیارجمندشهرستان شاهرود. واقع در 3هزارگزی خاور بیار و راه فرعی به عباس آباد با 1100 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ماهان شهرستان کرمان . واقع در 7هزارگزی شمال ماهان و یک هزارگزی راه شوسه ٔ کرمان به بم . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه شهرستان گلپایگان . واقع در 10هزارگزی شمال خاوری گلپایگان و 4هزارگزی خاور راه مالرو امام زاده ابراهیم به قلعه خان ، با 374 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و چاه و راه آن مالروست و دبستانی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان . واقع در 25هزارگزی شمال همدان و 9هزارگزی باختر راه شوسه ٔ همدان به تهران ، با 1540 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. تابستان از راه لتگاه اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ )نام قریه ای است نزدیک نهاوند. (از معجم البلدان ).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خیربخش اصطهبانات شهرستان فسا. واقع در 32هزارگزی شمال باختری اصطهبانات و 3هزارگزی شمال راه شوسه ٔ اصطهبانات به نی ریز و فسا، با 365 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طاغنکوه بخش فدیشه شهرستان نیشابور. واقع در 13هزارگزی شمال فدیشه با 446 تن سکنه . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاوان بخش دهخوارقان شهرستان تبریز. واقع در 7هزارگزی باختربخش و یک هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز - دهخوارقان با 1053 تن سکنه (سرشماری 1335 هَ . ش .). آب آن از چشمه وراه آن شوسه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه واقع در 6هزارگزی جنوب باختری رشخوار و 4هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ عمومی تربت به رشخوار، با 189 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش نطنز شهرستان کاشان . واقع در 8هزارگزی شمال خاوری نطنز، با280 تن سکنه . آب آن از 7 رشته قنات تأمین می شود و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه . واقع در 16هزارگزی شمال باختری ارومیه و پانصدگزی خاور راه شوسه ٔ سلماس ، با 474 تن سکنه ،راه آن شوسه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین واقع در 18هزارگزی خاور قزوین ، با 373 تن سکنه ، آب آن از قنات و چشمه و راه آن فرعی و از طریق آشنستان می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان دیزمار باختری بخش ورزقان شهرستان اهر. واقع در 6/5هزارگزی شمال باختری خروانق مرکز دهستان و 41هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر، با 678 تن سکنه . راه آن مالروست . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم . واقع در 9هزارگزی جنوب خاوری کهک ، با 445 تن سکنه ، آب آن از قنات و راه آن فرعی و ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . واقع در 35هزارگزی شمال ضیأآباد، با 820 تن سکنه . آب آن از قنات و رودخانه و راه آن مالرو است و از طریق شید اصفهان ماشین میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) قریه ای است به بلخ . (از معجم البلدان ).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) قریه ای است شمال اصطهبانات فارس به مسافت چهار فرسنگ . (فارسنامه ٔ ناصری ).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش خلجستان شهرستان قم .واقع در 64هزارگزی باختر قم ، با 1271 تن سکنه (سرشماری 1355 هَ . ق .). آب آن از قنات است . مرکز بخشداری در این قصبه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان برخوار بخش حومه شهرستان اصفهان . واقع در 20هزارگزی شمال اصفهان و 4هزارگزی راه امیرآباد به اصفهان با 4370 تن سکنه (سرشماری 1335 هَ . ش .). آب آن از قنات و راه آن شوسه است . دبستان و پاسگاه و بهداری و در حدود 20 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) نام دهی از دیه های خوی به قم . (تاریخ قم ص 141).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) نام شهری است به چغانیان . (از معجم البلدان ).


دستجرد. [ دَ ج ِ ](اِخ ) دهی است جزء بخش زرند شهرستان ساوه . واقع در 6هزارگزی شمال زرند با 301 تن سکنه . آب آن از قنات وراه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


دستجرد. [ دَ ج ِ ](اِخ ) نام قریه ای است به طوس . (از معجم البلدان ).


دستجرد. [ دَ ج ِ ](اِخ ) نام قریه ای است به مرو. (از معجم البلدان ).


دستجرد. [ دَج ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قنقری بالا (علیا) بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده . واقع در 66هزارگزی شمال باختری سوریان و 6هزارگزی باختر راه شوسه ٔاصفهان به شیراز. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


دستجرد. [ دَج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جرقویه بخش حومه شهرستان شهرضا. واقع در 81هزارگزی شمال خاوری شهرضا و متصل به راه ماشین رو حسن آباد به ورزند، با 1954 تن سکنه (سرشماری 1335 هَ . ش .). آب آن از چشمه و راه آن شوسه است و در حدود 10 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10). و رجوع به دستگرد و دسکره شود.


دستجرد. [دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در 58هزارگزی شمال باختری مشهد و کنار راه شوسه ٔ مشهد به قوچان . آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ ) نام شهری است به چغانیان. ( از معجم البلدان ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ ) قریه ای است به بلخ. ( از معجم البلدان ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ]( اِخ ) نام قریه ای است به مرو. ( از معجم البلدان ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ]( اِخ ) نام قریه ای است به طوس. ( از معجم البلدان ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ )نام قریه ای است نزدیک نهاوند. ( از معجم البلدان ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ )مرکز بلوک کزاز در عراق. ( جغرافیای سیاسی کیهان ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ ) قریه ای است شمال اصطهبانات فارس به مسافت چهار فرسنگ. ( فارسنامه ناصری ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ ) نام دهی از دیه های خوی به قم. ( تاریخ قم ص 141 ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. واقع در 35هزارگزی شمال ضیأآباد، با 820 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه و راه آن مالرو است و از طریق شید اصفهان ماشین میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین واقع در 18هزارگزی خاور قزوین ، با 373 تن سکنه ، آب آن از قنات و چشمه و راه آن فرعی و از طریق آشنستان می باشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ]( اِخ ) دهی است جزء بخش زرند شهرستان ساوه. واقع در 6هزارگزی شمال زرند با 301 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم. واقع در 9هزارگزی جنوب خاوری کهک ، با 445 تن سکنه ، آب آن از قنات و راه آن فرعی و ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بخش خلجستان شهرستان قم.واقع در 64هزارگزی باختر قم ، با 1271 تن سکنه ( سرشماری 1355 هَ. ق. ). آب آن از قنات است. مرکز بخشداری در این قصبه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش نطنز شهرستان کاشان. واقع در 8هزارگزی شمال خاوری نطنز، با280 تن سکنه. آب آن از 7 رشته قنات تأمین می شود و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

دستجرد. [ دَ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش بیارجمندشهرستان شاهرود. واقع در 3هزارگزی خاور بیار و راه فرعی به عباس آباد با 1100 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

دستجرد. [ دَ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حاجیلو بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان . واقع در 5هزارگزی شمال کبودرآهنگ و 4هزارگزی خاور راه اتومبیل رو کبودرآهنگ به دمق با 1251 تن سکنه (سرشماری 1335 هَ . ش .). آب آن از 2 رشته قنات و در بهار از رودخانه ٔ دمق تأمین می شود. راه آن مالرو است و تابستان از کبودرآهنگ اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


دستجرد. [ دَ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه .واقع در 9هزارگزی شمال خاوری ترکمان و 9هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز-میانه ، با 829 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالروست . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


فرهنگ عمید

= دستگرد

دستگرد#NAME?


دانشنامه عمومی

دستجرد ممکن است یکی از موارد زیر باشد:
دستجرد (ورزقان) روستایی در شهرستان ورزقان در استان آذربایجان شرقی
دستجرد (همدان) یا دستگرد، روستایی در بخش لالجین استان همدان
دستگرد (نطنز) روستایی در شهرستان نطنز
دستجرد (قم) یکی از شهرهای استان قم
دستجرد (ارومیه) روستایی در نزدیکی ارومیه
دستجرد (آذرشهر) روستایی در استان آذربایجان شرقی در بخش گوگان شهرستان آذرشهر
دستجرد (اردستان)
دستجرد (استهبان)
دستجرد (اسفراین)
دستجرد (اصفهان)
دستجرد (بردسیر)
دستجرد (تاکستان)
دستجرد (تفت)
دستجرد (خرم بید)
دستجرد (راور)
دستجرد (رشتخوار)
دستجرد (فیروزه)
دستجرد (قائنات)
دستجرد (کبودرآهنگ)
دستجرد (کرمان)
دستجرد (نازلوی جنوبی)

دانشنامه آزاد فارسی

دَستْجِرد
شهری در شهرستان قم، و مرکز اداری بخش خَلَجِستان. در منطقه ای کوهستانی در ۵۷کیلومتری غرب جنوبی قم و ۲۱کیلومتری غرب شمالی سلفچکان، سر راه ساوه به تفرش، قرار دارد. اقلیم آن معتدل و خشک است.

پیشنهاد کاربران

علاوه بر محل های ذکر شده. محله ده ومحله پله ومحله کوهستان و دشت گوشنان هم وجود دارد ضمنا مرکز جدید شهر در دشت قدیم گوشنان وگورستان قدیم ساخته شده است وشهرک صنعتی نیز در غرب مرکز شهر قراردارد. لطفا بر رسی واضافه فرمایید.

دستجرد ، روستایی در شهرستان قلعه گنج کرمان ، که بیشتر اهالی این روستا به شهر مهاجرت کردن و در محله ی گلدشت با جمعیتی حدود پنج هزا ر نفر ساکن هستن



کلمات دیگر: