کلمه جو
صفحه اصلی

بادن

فرهنگ فارسی

ناحیه ای در آلمان که در دشت رن در ساحل جنگل سیاه گسترده شده و از جنوب شرقی تا دریاچه کنستانس می رسد . شهر های عمده مانهایم کارلسروهه .
از دهات سمرقند است

لغت نامه دهخدا

بادن . [ دَ ] (اِخ ) از قریه های سمرقند است و گویند از قریه های بخاراست . (معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ). دهی است در بخارا. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


بادن . [ دِ ] (ع ص ) تناور. مذکر و مؤنث در وی یکسانست . ج ، بُدُن ، بُدَّن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فربه و سمین . (ناظم الاطباء). تناور. ج ، بدن . (مهذب الاسماء). زن و مرد ستبر. جسیم .


بادن. [ دِ ] ( ع ص ) تناور. مذکر و مؤنث در وی یکسانست. ج ، بُدُن ، بُدَّن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فربه و سمین. ( ناظم الاطباء ). تناور. ج ، بدن. ( مهذب الاسماء ). زن و مرد ستبر. جسیم.

بادن. [ دَ ] ( اِخ ) از قریه های سمرقند است و گویند از قریه های بخاراست. ( معجم البلدان ) ( مراصد الاطلاع ). دهی است در بخارا. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

بادن. [ دِ] ( اِخ ) باد. از دوک نشین های بزرگ کشور آلمان است مشرف برودخانه رن دارای 868000 جمعیت. منطقه ای کوهستانی است و قسمت اعظم آن پوشیده از جنگل سیاه است و دارای معادن و آبهای معدنی است. رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ماده بعد شود.

بادن . [ دِ] (اِخ ) باد. از دوک نشین های بزرگ کشور آلمان است مشرف برودخانه ٔ رن دارای 868000 جمعیت . منطقه ای کوهستانی است و قسمت اعظم آن پوشیده از جنگل سیاه است و دارای معادن و آبهای معدنی است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ماده ٔ بعد شود.


دانشنامه عمومی

بادن در معانی زیر کاربرد دارد:
بادن نزدیک به وین
بادن-وورتمبرگ
بادن-بادن
بدان، سوئیس (Baden، Switzerland)
بخش بدان، ارگو (Baden District، Aargau)

دانشنامه آزاد فارسی

بادِن (Baden)
شهری در کانتونآرگائو، در سوئیس، نزدیک زوریخ، ۱۴,۸۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۰). در ارتفاع ۳۸۸ متری از سطح دریا قرار دارد. چشمه های گوگرد و آب های معدنی گرم آن از دوران رومی ها تا به امروز مسافران فراوانی را به سوی خود جذب کرده است. دمای حمام های گوگردی آن به ۴۷ درجۀ سانتی گراد می رسد. مجلس سوئیس از قرن ۱۵ تا ۱۸ در آن جا تشکیل می شد.


کلمات دیگر: