Second World War
جنگ جهانی دوم
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
جنگ بین المللی دوم جنگ جهانگیر دوم . این جنگ از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ م . طول کشید . طرفین متخاصم عبارت بودند از : ۱ - متفقین شامل لهستان انگلیس فرانسه که بعدها روسیه ممالک متحده آمریکا و چین نیز بکمک آنها وارد جنگ شدند ۲ - محور که مرکب بود از: آلمان ایتالیا و ژاپن و در درجه دوم هنگری رومانی بلغارستان و غیره .این جنگ بدو دوره تقسیم میشود : دوره اول از سپتامبر ۱۹۳۹ شروع و باخر سال ۱۹۴۲ ختم میگردد و آن دوره پیروزیهای دول محور است . دوره دوم از ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ طول کشیده . دراین دوره متفقین زمینهای از دست را مجددا بتصرف در آوردند و عاقبت دشمن را مجبور بتسلیم بلا شرط کردند .
دانشنامه عمومی
جنگ جهانی دوم، جنگی فراگیر بین اول سپتامبر ۱۹۳۹ تا دوم سپتامبر ۱۹۴۵ بود. البته درگیری های مرتبط با این جنگ از چند سال پیش از آن آغاز شده بودند. این جنگ بسیاری از کشورهای جهان از جمله تمامی ابرقدرت های روز را درگیر خود کرد تا جایی که دو دسته از کشورهای مختلف با تشکیل اتحادهای نظامی به نام های متّحدین و متّفقین در مقابل یکدیگر صف آرایی کردند. این جنگ گسترده ترین جنگ جهانی تاریخ بشر بود که در آن بیش از ۱۰۰ میلیون نفر از قریب به سی کشور مختلف به صورت مستقیم در آن جنگیدند. در طول این جنگ که حالت یک جنگ تمام عیار به خود گرفته بود، کشورهای مختلف تمامی توان اقتصادی، صنعتی و علمی خود را صرف جنگ کردند تا حدی که تفاوتی بین منابع نظامی و غیرنظامی در آن نبود. این جنگ همچنین باعث کشتار جمعی غیرنظامیان و بمباران های راهبردی نابودکننده گسترده علیه مقاصد صنعتی و مراکز تمرکز مردم (که به مرگ بیش یک میلیون نفر از جمله در حملات اتمی به دو شهر ژاپنی انجامید) شد. در طول جنگ جهانی دوم ۵۰ تا ۸۵ میلیون نفر کشته شدند که این آمار خونین ترین درگیری انسان در طول تاریخ بشریت است.
سقوط آلمان نازی
سقوط امپراتوری ژاپن و امپراتوری ایتالیا
تأسیس سازمان ملل متحد
تبدیل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و ایالات متحده آمریکا به دو ابرقدرت
آغاز جنگ سرد و بسیاری دیگر.
و نیروهای محور
اگر چه ژاپن تهاجم خود به جمهوری چین را از سال ۱۹۳۷ آغاز کرد اما عموماً حملهٔ آلمان نازی به نیمه غربی لهستان در اول سپتامبر سال ۱۹۳۹ که به اعلام جنگ فرانسه و بریتانیا به این کشور انجامید، تاریخ شروع جنگ جهانی دوم خوانده می شود. در طول جنگ آلمان نازی موفق شد با تشکیل اتحاد نظامی تحت عنوان قوای محور با ایتالیا و ژاپن، از طریق اعمال قوه قهریه یا انعقاد پیمان ضمیمه، بخش عمده ای از قاره اروپا را تحت کنترل خود درآورد. آلمان بعد از ضمیمه مرکز اروپا اتریش چکسلواکی مجارستان و سپس با حمله نظامی به شمال اروپا اسکاندیناوی و غرب اروپا فرانسه را اشغال و انگلستان را محاصره دریایی و جنگ هوایی نمود. آلمان در شرق بر طبق قرارداد مولوتف-ریبنتروپ در اوت ۱۹۳۹ آلمان نازی و شوروی توافق کردند کشورهای اروپای شرقی شامل لهستان، فنلاند، رومانی و کشورهای حوزه دریای بالتیک را بین خود تقسیم کنند. اما بعدها در ژوئن ۱۹۴۱ آلمان و متحدانش حمله گسترده ای را تحت عنوان عملیات بارباروسا علیه شوروی آغاز کردند که به بزرگترین صحنه نبرد تاریخ بشریت تبدیل شد. این نبرد که بخش عظیمی از توان نیروهای محور را صرف خود کرد با راهبرد زمین سوخته شوروی به یک جنگ فرسایشی تبدیل شد که با از بین بردن قسمت قابل توجهی از نیروی نظامی مهاجمان، ورق را در نبرد به کلی به ضرر آلمان و متحدانش برگرداند. در پی این مسئله در سال ۱۹۴۲ متحدین شمال آفریقا را از دست دادند؛ روند این شکست ها در سال ۱۹۴۳ با غلبه کمرشکن شوروی در جناح شرق اروپا دو نبرد استالینگراد و کورسک بر آلمانی و حملهٔ موفقیت آمیز متفقین غربی به جناح جنوب اروپا ایتالیا (که به تسلیم شدن ایتالیا انجامید) و در سال ۱۹۴۴ به جناح غرب اروپا فرانسه ادامه یافت. از سوی دیگر ایالات متحده که با حمله ژاپن به پرل هاربر هاوایی وارد جنگ شده بود، در جبههٔ اقیانوس آرام آسیا به موفقیت هایی دست یافت که این روند ابتکار عمل را از ژاپن گرفت و وارد جنگ اروپا در فرانسه هم شد. با استفاده از این فرصت شوروی که تمامی اراضی از دست رفته خود را پس گرفته بود، تهاجمی همه جانبه را علیه سرزمین آلمان و متحدانش آغاز کرد.
جنگ در اروپا در ۸ می ۱۹۴۵ با سقوط برلین به دست سربازان ارتش سرخ شوروی و تسلیم بی قید و شرط آلمان و در ژاپن که حاضر به تسلیم نبود، در ۱۵ اوت ۱۹۴۵ پس از دو حمله اتمی مرگبار و ویران کننده به دو شهر هیروشیما و ناکازاکی توسط ارتش ایالت متحده پایان یافت تا پیروزی کامل نصیب متفقین شود. پس از جنگ دادگاهی در نورمبرگ برگزار شد که در آن 22 مقام آلمانی محاکمه شدند که بدنام ترین آنها هیتلر بود .نتیجهٔ نهایی جنگ جهانی دوم پیروزی متفقین بود اما پیامدهای این جنگ تغییرات بسیاری در پی داشت که از آن جمله می توان تشکیل سازمان ملل متحد برای جلوگیری از مناقشات بین کشورها را نام برد که قدرت های پیروز در جنگ شامل ایالات متحدهآمریکا و بریتانیا و فرانسه و شوروی و چین به پنج عضو دائم شورای امنیت آن تبدیل شدند. دو کشور ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به عنوان ابرقدرت های نو ظهور پس از جنگ در مقابل یکدیگر قرار گرفتند که از آن با عنوان جنگ سرد یاد می شود که برای ۴۶ سال ادامه یافت. بسیاری از کشورهای آسیب دیده در جنگ به خصوص در اروپا با کنار گذاشتن دشمنی ها در سایه بازسازی اقتصادی و صنعتی بهبود روابطشان با یکدیگر و ایجاد هویتی واحد را در پیش گرفتند.
سقوط آلمان نازی
سقوط امپراتوری ژاپن و امپراتوری ایتالیا
تأسیس سازمان ملل متحد
تبدیل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و ایالات متحده آمریکا به دو ابرقدرت
آغاز جنگ سرد و بسیاری دیگر.
و نیروهای محور
اگر چه ژاپن تهاجم خود به جمهوری چین را از سال ۱۹۳۷ آغاز کرد اما عموماً حملهٔ آلمان نازی به نیمه غربی لهستان در اول سپتامبر سال ۱۹۳۹ که به اعلام جنگ فرانسه و بریتانیا به این کشور انجامید، تاریخ شروع جنگ جهانی دوم خوانده می شود. در طول جنگ آلمان نازی موفق شد با تشکیل اتحاد نظامی تحت عنوان قوای محور با ایتالیا و ژاپن، از طریق اعمال قوه قهریه یا انعقاد پیمان ضمیمه، بخش عمده ای از قاره اروپا را تحت کنترل خود درآورد. آلمان بعد از ضمیمه مرکز اروپا اتریش چکسلواکی مجارستان و سپس با حمله نظامی به شمال اروپا اسکاندیناوی و غرب اروپا فرانسه را اشغال و انگلستان را محاصره دریایی و جنگ هوایی نمود. آلمان در شرق بر طبق قرارداد مولوتف-ریبنتروپ در اوت ۱۹۳۹ آلمان نازی و شوروی توافق کردند کشورهای اروپای شرقی شامل لهستان، فنلاند، رومانی و کشورهای حوزه دریای بالتیک را بین خود تقسیم کنند. اما بعدها در ژوئن ۱۹۴۱ آلمان و متحدانش حمله گسترده ای را تحت عنوان عملیات بارباروسا علیه شوروی آغاز کردند که به بزرگترین صحنه نبرد تاریخ بشریت تبدیل شد. این نبرد که بخش عظیمی از توان نیروهای محور را صرف خود کرد با راهبرد زمین سوخته شوروی به یک جنگ فرسایشی تبدیل شد که با از بین بردن قسمت قابل توجهی از نیروی نظامی مهاجمان، ورق را در نبرد به کلی به ضرر آلمان و متحدانش برگرداند. در پی این مسئله در سال ۱۹۴۲ متحدین شمال آفریقا را از دست دادند؛ روند این شکست ها در سال ۱۹۴۳ با غلبه کمرشکن شوروی در جناح شرق اروپا دو نبرد استالینگراد و کورسک بر آلمانی و حملهٔ موفقیت آمیز متفقین غربی به جناح جنوب اروپا ایتالیا (که به تسلیم شدن ایتالیا انجامید) و در سال ۱۹۴۴ به جناح غرب اروپا فرانسه ادامه یافت. از سوی دیگر ایالات متحده که با حمله ژاپن به پرل هاربر هاوایی وارد جنگ شده بود، در جبههٔ اقیانوس آرام آسیا به موفقیت هایی دست یافت که این روند ابتکار عمل را از ژاپن گرفت و وارد جنگ اروپا در فرانسه هم شد. با استفاده از این فرصت شوروی که تمامی اراضی از دست رفته خود را پس گرفته بود، تهاجمی همه جانبه را علیه سرزمین آلمان و متحدانش آغاز کرد.
جنگ در اروپا در ۸ می ۱۹۴۵ با سقوط برلین به دست سربازان ارتش سرخ شوروی و تسلیم بی قید و شرط آلمان و در ژاپن که حاضر به تسلیم نبود، در ۱۵ اوت ۱۹۴۵ پس از دو حمله اتمی مرگبار و ویران کننده به دو شهر هیروشیما و ناکازاکی توسط ارتش ایالت متحده پایان یافت تا پیروزی کامل نصیب متفقین شود. پس از جنگ دادگاهی در نورمبرگ برگزار شد که در آن 22 مقام آلمانی محاکمه شدند که بدنام ترین آنها هیتلر بود .نتیجهٔ نهایی جنگ جهانی دوم پیروزی متفقین بود اما پیامدهای این جنگ تغییرات بسیاری در پی داشت که از آن جمله می توان تشکیل سازمان ملل متحد برای جلوگیری از مناقشات بین کشورها را نام برد که قدرت های پیروز در جنگ شامل ایالات متحدهآمریکا و بریتانیا و فرانسه و شوروی و چین به پنج عضو دائم شورای امنیت آن تبدیل شدند. دو کشور ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به عنوان ابرقدرت های نو ظهور پس از جنگ در مقابل یکدیگر قرار گرفتند که از آن با عنوان جنگ سرد یاد می شود که برای ۴۶ سال ادامه یافت. بسیاری از کشورهای آسیب دیده در جنگ به خصوص در اروپا با کنار گذاشتن دشمنی ها در سایه بازسازی اقتصادی و صنعتی بهبود روابطشان با یکدیگر و ایجاد هویتی واحد را در پیش گرفتند.
wiki: وینستون چرچیل است که وقایع آن را از سال پایان جنگ اول جهانی تا ژوئیه ۱۹۴۵ در بر می گیرد.
چرچیل
از رهبران کشورهای عمده درگیر در جنگ دوم (هیتلر، موسولینی، استالین و روزولت) تنها چرچیل کتابی تاریخی منتشر کرده است. برخلاف خبرنگاران که تنها از مسایل علنی مطلع می شدند، چرچیل در اموری مانند مذاکرات محرمانه و طراحی های عملیات نظامی شرکت داشته است و به جزئیات مسایل و رویدادها وقوف داشته است؛ علاوه بر این، او به گزارشهای سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا و خصوصاً نتایج عملیات اولترا که در مکالمات سری ارتش آلمان رخنه کرده بود دسترسی داشته و می توانسته تصویری روشنتر از وقایع جنگی و انگیزه های رهبران کشورها به دست بدهد.چرچیل از شروع جنگ، قصد داشته که کتابی تاریخی درباره آن بنویسد و از این رو به صورت هفتگی گزارشهایی از خلاصه وقایع تهیه می کرده و در منزلش این گزارشها را نگهداری می کرده است. برخی معتقدند نگارش کتاب تنها به دست چرچیل انجام نشده و در حقیقت کتاب نتیجه کار گروهی از محققان هست که زیر نظر چرچیل و با استفاده از نوشته ها و یادداشتهای او این کتاب را ایجاد کرده اند. در مقابل برخی نیز اعتقاد دارند که موشکافی و حساسیت چرچیل اجازه چنین کاری را نمی داده و بیشتر همکارانش، تنها در تهیه اسناد و مدارک مورد استفاده به او یاری رسانده اند.
اولین چاپ این مجموعه کتاب به صورت مجموعه شش جلدی بوده است. جلد اول با عنوان طوفان نزدیک می شود، ۱۹۴۸، حاوی مطالبیست که چرچیل در دهه ۳۰ نوشته بود و قصد داشت در کتابی درباره اتفاقات پس از ۱۹۱۹ چاپ کند. این کتاب در برگیرنده دیدگاههای انتقادی او درباره سیاست مماشات دولتهای بالدوین و چمبرلین می باشد.عنوان جلد دوم عالی ترین ساعت آنها، ۱۹۴۹، (به انگلیسی Their finest hours) از سخنرانی مشهور ۱۸ ژوئن ۱۹۴۰ چرچیل هست: "باشد که چنان به وظایف و مسولیتهای خود عمل کنیم که اگر امپراطوری بریتانیا و کشورهای مشترک المنافع هزار سال هم بر پا بمانند، همگان بگویند که این عالی ترین ساعت آن ها بوده است." این جلد شامل شرح پیشرویهای آلمان در غرب و دوران سخت پس از سقوط فرانسه می باشد که با مقاومت بریتانیا و انصراف آلمان از عملیات شیر دریایی پایان می باید.
جلد سوم، اتحاد بزرگ، (سال انتشار ۱۹۵۰)، شامل شرح گسترش جنگ از اروپا به بقیه جهان، از جمله حمله آلمان به شوروی و ورود آمریکا به جنگ در سال ۱۹۴۱ می باشد.
چرچیل
از رهبران کشورهای عمده درگیر در جنگ دوم (هیتلر، موسولینی، استالین و روزولت) تنها چرچیل کتابی تاریخی منتشر کرده است. برخلاف خبرنگاران که تنها از مسایل علنی مطلع می شدند، چرچیل در اموری مانند مذاکرات محرمانه و طراحی های عملیات نظامی شرکت داشته است و به جزئیات مسایل و رویدادها وقوف داشته است؛ علاوه بر این، او به گزارشهای سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا و خصوصاً نتایج عملیات اولترا که در مکالمات سری ارتش آلمان رخنه کرده بود دسترسی داشته و می توانسته تصویری روشنتر از وقایع جنگی و انگیزه های رهبران کشورها به دست بدهد.چرچیل از شروع جنگ، قصد داشته که کتابی تاریخی درباره آن بنویسد و از این رو به صورت هفتگی گزارشهایی از خلاصه وقایع تهیه می کرده و در منزلش این گزارشها را نگهداری می کرده است. برخی معتقدند نگارش کتاب تنها به دست چرچیل انجام نشده و در حقیقت کتاب نتیجه کار گروهی از محققان هست که زیر نظر چرچیل و با استفاده از نوشته ها و یادداشتهای او این کتاب را ایجاد کرده اند. در مقابل برخی نیز اعتقاد دارند که موشکافی و حساسیت چرچیل اجازه چنین کاری را نمی داده و بیشتر همکارانش، تنها در تهیه اسناد و مدارک مورد استفاده به او یاری رسانده اند.
اولین چاپ این مجموعه کتاب به صورت مجموعه شش جلدی بوده است. جلد اول با عنوان طوفان نزدیک می شود، ۱۹۴۸، حاوی مطالبیست که چرچیل در دهه ۳۰ نوشته بود و قصد داشت در کتابی درباره اتفاقات پس از ۱۹۱۹ چاپ کند. این کتاب در برگیرنده دیدگاههای انتقادی او درباره سیاست مماشات دولتهای بالدوین و چمبرلین می باشد.عنوان جلد دوم عالی ترین ساعت آنها، ۱۹۴۹، (به انگلیسی Their finest hours) از سخنرانی مشهور ۱۸ ژوئن ۱۹۴۰ چرچیل هست: "باشد که چنان به وظایف و مسولیتهای خود عمل کنیم که اگر امپراطوری بریتانیا و کشورهای مشترک المنافع هزار سال هم بر پا بمانند، همگان بگویند که این عالی ترین ساعت آن ها بوده است." این جلد شامل شرح پیشرویهای آلمان در غرب و دوران سخت پس از سقوط فرانسه می باشد که با مقاومت بریتانیا و انصراف آلمان از عملیات شیر دریایی پایان می باید.
جلد سوم، اتحاد بزرگ، (سال انتشار ۱۹۵۰)، شامل شرح گسترش جنگ از اروپا به بقیه جهان، از جمله حمله آلمان به شوروی و ورود آمریکا به جنگ در سال ۱۹۴۱ می باشد.
دانشنامه آزاد فارسی
جنگ جهانی دوم (World War II)
جنگ میان آلمان، ایتالیا و ژاپن و متحدان آن ها (قدرت های محور۱) از یک سو، و بریتانیا، کشورهای مشترک المنافع۲ بریتانیا، فرانسه، امریکا، شوروی و چین (متفقین۳) از سوی دیگر. تخمین می زنند در این جنگ ۵۵میلیون نفر کشته شده باشند. علل جنگ جهانی دوم را باید در وقایعی که بعد از جنگ جهانی اوّل روی داد جست وجو نمود. از آن جمله اند: حملۀ ایتالیا به حبشه، دخالت در جنگ داخلی اسپانیا، توسعه طلبی آلمان نازی که تجزیۀ چکسلوواکی، الحاق اتریش، حمله به سودت چکسلوواکی را به دنبال داشت، بی تحرکی و بی تفاوتی دو کشور اروپایی ـ فرانسه و انگلیس ـ در قبال توسعه طلبی آلمان نازی۴، و در آسیا حملۀ ژاپن به منچوری. در ۳۱ اوت ۱۹۳۹ ایستگاه رادیویی آلمان هدف حملۀ سربازان لهستانی قرار گرفت. این تجاوز لهستان، بهانۀ لازم برای حملۀ هیتلر به این کشور را فراهم کرد. با نخستین حمله (در اول سپتامبر) در خطوط نیروهای لهستانی شکاف ایجاد شد. این نخستین بار بود که اروپا شاهد حملات برق آسا۵ بود. در توافقی پنهانی طی پیمان رینتروپ ـ مولوتوف۶، سپاهیان شوروی وارد خاک لهستان شدند و این کشور تقسیم شد. دورۀ شش ماهۀ پس از فروپاشی لهستان را اغلب جنگ ساختگی می نامند. نیروی اعزامی بریتانیا۷ به کمک ارتش فرانسه فرستاده شد. پس از تجزیۀ لهستان، شوروی در ۳۰ نوامبر ۱۹۳۹ به فنلاند حمله کرد. اما فنلاندی ها پیش از تسلیم شدن، گوشمالی سختی به روس ها دادند. آلمان در ۹ آوریل ۱۹۴۰ دانمارک و نروژ را هم زمان هدف حملات برق آسا قرار داد. کشورهای بلژیک، لوکزامبورگ و هلند اهداف بعدی حملات برق آسا در ۱۰ مه بودند. نیروی زرهی آلمان از پشت به خط ماژینو۸ حمله کرد. در نتیجه لشکر های شمال فرانسه و نیروی اعزامی بریتانیا از بقیۀ نیروهای متفقین در جبهۀ غرب جدا شدند. در ژوئن ۱۹۴۰، لشکر های متفقین محاصره شدند و راهبردهای دفاعی فرانسه درهم شکست. باقی ماندۀ لشکر ها به ساحل دریای مانش۹ عقب نشینی و در ۲۶ مه از طریق دونکرک۱۰ سواحل را ترک کردند. با تزلزل فرانسه، ایتالیا در ۱۰ ژوئن از جنوب به این کشور حمله کرد و در ۱۴ ژوئن آلمانی ها وارد پاریس شدند. دولت فرانسه در ۲۲ ژوئن با آلمانی ها پیمان آتش بس امضا کرد و کشور به منطقه ای اشغالی در شمال و رژیم ویشی۱۱ در جنوب تقسیم شد. با سقوط فرانسه، بریتانیا در وضع خطرناکی قرار گرفت. تسلیم شدن فرانسه مشکلات دیگری نیز ایجاد کرد، که از جملۀ آن ها تسلط آلمان ها بر تمامی بنادر غرب اروپا بود. از دسامبر ۱۹۴۰ تا اوت ۱۹۴۱، موسولینی۱۲، با اطمینان از پیروزی نیروهای محور در جنگ، در ژوئن ۱۹۴۰ به بریتانیا و فرانسه اعلام جنگ کرد. ایتالیایی ها، به رهبری رودلفو گراتسیانی۱۳، تهاجم وسیعی را از لیبی و مصر آغاز کردند. آرچیبالد ویول۱۴، فرمانده بریتانیایی در ۹ دسامبر دست به ضدحمله زد و ایتالیایی ها را از مصر و سیرنائیکا۱۵ بیرون راند. این در حالی بود که ایتالیائی ها با نیروهای آلمانی سپاه افریقا۱۶ به فرماندهی فیلد مارشال رومل۱۷ و نیروی هوایی آلمان در سیسیل تقویت می شدند. نیروهای محور طی ۱۹۴۱ و اوایل ۱۹۴۲ به رهبری رومل، طُبرُق۱۸ را بازپس گرفتند و پیش از توقف در اَلعَلَمَین۱۹ از مرز مصر گذشتند. در ژوئن ۱۹۴۱، حمله به شوروی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ آغاز شد. شکست در اشغال مسکو ناکارایی نقشۀ حمله را نشان داد و آلمان را درگیر نبردی سخت و طولانی در جبهۀ شرق۲۰ کرد. شکست بارباروسا را شاید بتوان ازجمله مهم ترین عوامل شکست نهایی آلمان دانست. در اواخر ۱۹۴۱ جنگی که تا آن هنگام بیشتر اروپایی بود، به جنگ جهانی تبدیل شد. ژاپن پس از ورود به اتحاد محور، در سپتامبر ۱۹۴۰، با رضایت دولت ویشی، هندوچینِ فرانسه را اشغال کرد. منشور آتلانتیک۲۱ در اوت ۱۹۴۱ به امضای چرچیل۲۲ نخست وزیر انگلستان، و روزولت۲۳ رئیس جمهور امریکا رسید. ژاپنی ها که ورود امریکا به جنگ را اجتناب ناپذیر می دانستند، در ۷ دسامبر ۱۹۴۱ پرل هاربور۲۴ را بمباران کردند. اواخر ۱۹۴۱ و اوایل ۱۹۴۲ حملات برق آسایی از سوی ژاپنی ها در اقیانوس آرام به وقوع پیوست. شکست های انگلیس در خاور دور۲۵ بسیار سنگین بود و نیروی دریایی انگلیس در دریای مدیترانه نیز شکست های بیشتری خورد. زمستان سخت ۱۹۴۱ـ۱۹۴۲ در شوروی موجب تحولات فاجعه بار بسیاری برای نیروهای آلمانی شد. نبرد مشهور استالینگراد۲۶ در اوت ۱۹۴۲ آغاز شد. این در حالی بود که نیروهایشان استالینگراد را کاملاً تحت محاصرۀ خود درآورده و به سوی حوزه های نفتی مایکوپ۲۷ در حال پیشروی بودند. ژنرال مونتگمری۲۸ فرمانده لشکر هشتم ارتش بریتانیا، در ۴ نوامبر ۱۹۴۲، در العلمین بر نیروهای ژنرال رومل۲۹ پیروز شد و پس از آن به سوی لیبی پیشروی کرد. نیروهای امریکایی در ۸ نوامبر در شمال افریقای فرانسه پیاده شدند که موجب شد آلمان ها فرانسۀ به ظاهر مستقلِ ویشی را اشغال کنند. لشکرهای متفقین در تونس به ژنرال رومل رسیدند. هیتلر سعی کرد با فرستادن لشکری به فرماندهی فون آرنیم۳۰ و با کمک رومل در تونس۳۱، شکست را موقتاً به تعویق اندازد، اما لشکر محور در افریقای شمالی شکست خورد و در مه ۱۹۴۳ تسلیم شد. در ۱۹۴۲ـ۱۹۴۳، در اقیانوس آرام، ژاپن به رغم شکست در دریا، به پیروزی خود اطمینان داشت و به پیشروی ادامه می داد. اشغال جزایر اِلئوسین۳۲ ضربۀ سختی به روحیۀ نیروهای امریکایی وارد کرد. با این حال، نیروهای امریکا در فوریۀ ۱۹۴۳ جزیرۀ گوادال کانال را به تصرّف خود درآوردند و از آن جا متفقین شروع به پاکسازی بقیۀ جزایر سلیمان۳۳ کردند. سربازان شوروی در ۱۹ نوامبر ۱۹۴۲ به ضدحمله برای آزادکردن استالینگراد دست زدند که در ۳۱ ژانویه ۱۹۴۳ آن شهر را بازپس گرفتند. به رغم بهبود موقعیت متفقین بر روی زمین، در دریا زیردریایی های آلمانی هنوز تلفات سنگینی بر ناوگان دریایی متفقین وارد می کردند. هواپیماهای امریکایی بسیاری برای محافظت از کشتی ها تدارک دیده شد. این هواپیماهای محافظ دوربرد نتیجه را تغییر داد. متفقین در ۱۰ ژوئیه ۱۹۴۳ به فرماندهی ژنرال پاتون۳۴ و ژنرال مونتگمری، به سیسیل حمله ای گسترده کردند. در ۲۲ ژوئیه سربازان امریکایی برای تصرف پالرمو۳۵ به سوی شمال غرب شروع به پیشروی کردند. بریتانیایی ها نیز به سوی شمال و سمت مسینا۳۶ پیشروی کردند. ورود متفقین سبب سرنگونی دولت فاشیست موسولینی شد. او کناره گیری کرد و دو روز بعد دستگیر و اعدام شد. با حضور نیروهای امریکا، جنگ به نفع متفقین ادامه داشت. نیروهای امریکایی پس از تصرف ماریاناس۳۷، حملات هوایی علیه جزایر و نیز خاک ژاپن را آغاز کردند. ژنرال مک آرتور۳۸ برای بازپس گرفتن جزایر در ۲۰ اکتبر رهبری یک نیروی بزرگ امریکایی را برعهده گرفت و در نبرد خلیج لیته۳۹ در دسامبر ۱۹۴۴ جزیرۀ لیته را تصرف کرد. در پایان نوامبر ۱۹۴۳ نخستین نشست چرچیل، روزولت و استالین، رهبران نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم، در تهران برگزار شد. موضوع اصلی در این کنفرانس هماهنگ کردن استراتژی متفقین در اروپای غربی و شرقی بود. استالین در مقام رهبر فاتح جنگ در این نشست شرکت داشت؛ مقادیر زیادی از کمک های تسلیحاتی امریکا از طریق مورمانسک۴۰ و خلیج فارس به شوروی ارسال شد. استالین روابط خود را با دولت تبعیدی لهستان در لندن مستحکم تر کرد و در تهران نیز همچون گذشته تأکید کرد که مرز شوروی ـ لهستان پس از جنگ باید همان مرز پس از شکست لهستان در ۱۹۳۹ باشد. پس از این نشست، آیزنهاور۴۱ از دریای مدیترانه۴۲ فراخوانده شد و به او دستور دادند به هماهنگ کردن ستاد عالی فرماندهی نیروی اعزامی متفقین۴۳ بپردازد. یکی از موضوع های مهم مباحث نظامی در کنفرانس کِبِک۴۴ چگونگی بهترین شیوۀ کمک به ارتش ملی گرای چین در مقابل ژاپنی ها بود. با توجه به حملات مکرر متفقین، موج شکست ها، گرسنگی و بی نظمی ژاپنی ها را گیج و سردرگم کرده بود. بنابراین در دسامبر ۱۹۴۴ به پشت رودخانه چیندوین۴۵ عقب نشینی کردند و ۵۳هزار کشته برجای گذاشتند. در ژوئن ۱۹۴۴ متفقین آمادۀ شروع عملیات اُوِرلورد۴۶ بودند. با برتری هوایی در فرانسه و ایجاد اختلال در خطوط ارتباطی آلمان، زمینه برای فرود نخستین هواپیماها در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ در نورماندی۴۷ فراهم شد و متفقین به آلمان حمله کردند. لشکرهای پنجم و هفتم پانتسر۴۸ آلمان در اوت ۱۹۴۴ در گذرگاه فالِز۴۹ نابود شدند و سربازان باقی ماندۀ آلمان به سن۵۰ گریختند. در همین حال، لشکر هفتم امریکا در جنوب فرانسه فرود آمده بود تا در شمال به نیروهای متفقین بپیوندد. این موج سبب برانگیخته شدن قیام سراسری در فرانسه شد و آلمانی ها دریافتند که دیگر قادر به حفظ فرانسه نیستند و ژنرال شولیتز۵۱، فرماندۀ آنان، در ۲۵ اوت شهر را تسلیم لشکر زرهی فرانسۀ آزاد به فرماندهی ژنرال لوکلر۵۲ کرد. نیروهای متفقین مستقر در فرانسه وارد بلژیک شدند تا یورش نهایی خود را به آلمان آغاز کنند. نیروهای امریکایی سواسون۵۳ و وردن۵۴ را تصرف کردند و اندکی بعد ژنرال پاتون۵۵ در دامنه های نانسی۵۶ بود. نیروی زرهی مونتگمری نیز در عرض چند روز به سمت شمال پیشروی کرد. در همین حال، نیروهای امریکایی از لوکزامبورگ۵۷ گذشتند و سرانجام در ۱۰ سپتامبر وارد آلمان شدند. در حالی که آلمان ها به شدت درگیر مقاومت در برابر پیشروی های متفقین در غرب و جنوب اروپا بودند، نیروهای تازه نفس شوروی در تابستان ۱۹۴۴ دست به حمله زدند. لشکرهای آلمان عقب نشینی را آغاز کردند. استالین به مارشال رکاسوفسکی۵۸ فرمان داد نیروهای شوروی وارد لهستان شوند. لهستانی ها تسلیم شدند و آن گاه رِکاسوفسکی به سهولت ورشو۵۹ را تصرف کرد. در ژانویۀ ۱۹۴۵ هیتلر از صدور فرمان تخلیه نیروها از لهستان خودداری کرد و لشکرهای آلمان تحت فشار شدید تا پایان جنگ در آن جا نگه داشته شدند. نیروهای شوروی در اوت ۱۹۴۴ وارد رومانی شدند. رومانی در همان ماه تسلیم شد و آلمان ها را از دسترسی به حوزه های نفتی مهم کشور محروم کرد. این در حالی بود که بریتانیایی ها از جنوب وارد یونان شدند و در ۱۴ اکتبر آتن را آزاد کردند. نیروهای بریتانیا دو روز بعد رسیدند و بین احزاب رقیب کمونیست و سلطنت طلب صلح برقرار کردند. در همین حال، چریک های یوگسلاو به رهبری تیتو۶۰ در ۲۰ اکتبر با پشتیبانی نیروهای شوروی بلگراد۶۱ را تصرف کردند و نیروهای شوروی رهسپار تهاجم به مجارستان شدند. چرچیل، روزولت، و استالین، رهبران متفقین، از ۵ تا ۱۲ فوریه ۱۹۴۵ در یالتا، با یکدیگر ملاقات کردند تا نقشۀ شکست نهایی آلمان را تکمیل کنند. در این ملاقات «حوزه های نفوذ» پایه گذاری شد که اروپا را برای ۴۵ سال آینده تقسیم می کرد. در آغاز ۱۹۴۵ شوروی در سه جبهۀ مهم دست به حملۀ نهایی زد. لشکرهای شوروی در ۱۳ آوریل وین۶۲ را تصرف کردند و نیروی جنوبی با پیشروی امریکا به سوی الب۶۳ در ۲۵ آوریل به آن ها پیوست. پیش از آخرین پیشروی از غرب به سوی آلمان، در ۲۲ فوریه ۱۹۴۵ این کشور به شدت بمباران شد. نیروهای متفقین در ۷ مارس کلن۶۴ را تصرف کردند و قوای امریکا همان روز نیروهای آلمان را در غرب راین در محاصره قرار دادند. لشکر سوم امریکایی به سرعت پیشروی کرد و لشکرهای آلمان را در حوضۀ زار۶۵ و پالاتینا۶۶ به دام انداخت، و راه را برای حمله به جنوب و مرکز آلمان گشود. سرانجام، متفقین برای نبرد نهایی جهت تصرف برلین به هم پیوستند. هیتلر فرمان داد آخرین مقاومت ها در حومۀ برلین صورت گیرد، در هفتۀ پایانی آوریل هیملر۶۷ سعی کرد با قدرت های غربی دربارۀ تسلیم شدن مذاکره کند، اما تلاش هایش بی نتیجه ماند. در ایتالیا، بولونیا و میلان سقوط کردند، و سراسر شمال ایتالیا یا در کنترل نیروهای منظم متفقین بود، یا در اختیار چریک های ایتالیایی. چریک ها در آوریل ۱۹۴۵ موسولینی را دستگیر و اعدام کردند. در ۳۰ آوریل، در شرایطی که نیروهای شوروی نزدیک می شدند، هیتلر خودکشی کرد. پرچم شوروی روز بعد در رایشستاگ۶۸ برافراشته شد. ژنرال کارل وایدلینگ۶۹ در ۲ مه برلین را تصرف کرد و آدمیرال دونتیس، جانشین هیتلر در مقام رهبر، برای مذاکره دربارۀ تسلیم نهایی و بی قید و شرط آلمان تعیین شد. همۀ نیروهای آلمانی در نیمه شب ۸ـ۹ مه خود را تسلیم کردند. ژاپن طی اواخر ۱۹۴۴ پیروزی هایی در چین داشت. نیروهای امریکا به سمت شمال تا مرزهای بیرونی جزایر ژاپن پیشروی کردند؛ در همین حال، نیروهای بریتانیا به برمه رسیده بودند، و باقی ماندۀ ارتش ژاپن یا نابود شدند یا در ۲ مه به دست نیروهای بریتانیایی اسیر شدند. تا ماه مه شکست ژاپن قطعی شد و متفقین به منظور پایان دادن سریع جنگ، نخستین بمب اتمی را در ۶ اوت ۱۹۴۵ بر روی شهر هیروشیما و دومین بمب را در ۹ اوت بر روی شهر ناگازاکی افکندند که موجب ویرانی این شهرها شد. در آخرین لحظات، شوروی فرصت را مغتنم شمرد، و در ۸ اوت به ژاپن اعلان جنگ داد و به منچوری حمله کرد. دولت ژاپن در ۱۰ اوت شرایط متفقین را پذیرفت و در ۱۲ سپتامبر ۱۹۴۵ جنگ جهانی دوم رسماً پایان یافت.جنگ جهانی دوم در ایران. در ۱۹۴۱ وضع متفقین یأس آور و تنها راه کمک رسانی به شوروی، ایران بود. متفقین برای نقض بی طرفی ایران بهانه جویی کردند و حضور عده ای از آلمانی ها در ایران را دستاویز اخطار و سپس حمله به این سرزمین و اشغال آن قرار دادند. در سوم شهریور ۱۳۲۰ش نیروهای انگلیسی از جنوب و غرب و نیروهای شوروی از شمال به داخل ایران هجوم آوردند. دولت منصور استعفا کرد و محمدعلی فروغی نخست وزیر شد و دولت جدید به ارتش دستور ترک مقاومت داد. رضاشاه ناچار از سلطنت کناره گرفت و پسرش (محمدرضا شاه) جانشین او شد. شاه مستعفی به افریقای جنوبی تبعید گردید. در بهمن همان سال دولت های متجاوز تعهد کردند که تمامیت ارضی ایران را محترم شمارند و طی شش ماه پس از پایان جنگ نیروهای خود را از کشور خارج کنند. ایران به آلمان و ژاپن اعلان جنگ داد (۱۹۴۳) و کنفرانس تهران با شرکت چرچیل، استالین و روزولت برگزار شد. کمک های ایران برای متفقین حیاتی بود. متفقین نهایت استفاده را از امکانات ایران بردند و لطمات شدید به ملت و کشور ایران وارد آوردند و اگرچه ایران را به مناسبت نقش سرنوشت سازش در جنگ «پل پیروزی» لقب دادند، عوارض و عواقب حضور آن ها بسیار خطرناک بود و حتی تمامیت ارضی کشور را در معرض مخاطره قرار داد. تجزیۀ موقت آذربایجان یکی از آسیب های جدی بود که بر پیکر ایران وارد آمد. قحط و غلا و بیماری های واگیردار اکثریت مردم را دچار فقر و فاقه کرد و آثار تورم افسارگسیختۀ ناشی از اشغال کشور مدت های مدید در اقتصاد ایران باقی ماند.the CommonwealthAlliesNazi GermanyBlitzkrieg warfareRibbentrop-MolotovBritish Expeditionary Force (BEF)Maginot LineChannel CoastDunkirkVichyMussoliniRudolfo GrazianiArchibld WavellCyrenaicaAfrika KorpsField Marshal RommelTobrukEl AlameinEastern FrontAtlantic CharterChurchillRooseveltPearl HarborFar EastStalingradMaikopMontgomeryRommelvon ArnimTunisiaAleutian IslandsSolomon IslandsGeneral PattonPalermoMessinaMariansMac ArthurLeyte GulfMurmanskEisenhowerThe MediterraneanSupreme Headquarters Allied Expeditionary Forces (SHAEF)Québec ConfrenceChindwinOperation OverlordNormandyPanzerFalaiseSeineGeneral CholitzGeneral LeclercSoissonsPattonNancyLuxembourgMarshal RokossovskyWarsawTitoBelgradeViennaElbeCologneSaar BasinPalatinateHimmlerReichstagKarl Weidling
جنگ میان آلمان، ایتالیا و ژاپن و متحدان آن ها (قدرت های محور۱) از یک سو، و بریتانیا، کشورهای مشترک المنافع۲ بریتانیا، فرانسه، امریکا، شوروی و چین (متفقین۳) از سوی دیگر. تخمین می زنند در این جنگ ۵۵میلیون نفر کشته شده باشند. علل جنگ جهانی دوم را باید در وقایعی که بعد از جنگ جهانی اوّل روی داد جست وجو نمود. از آن جمله اند: حملۀ ایتالیا به حبشه، دخالت در جنگ داخلی اسپانیا، توسعه طلبی آلمان نازی که تجزیۀ چکسلوواکی، الحاق اتریش، حمله به سودت چکسلوواکی را به دنبال داشت، بی تحرکی و بی تفاوتی دو کشور اروپایی ـ فرانسه و انگلیس ـ در قبال توسعه طلبی آلمان نازی۴، و در آسیا حملۀ ژاپن به منچوری. در ۳۱ اوت ۱۹۳۹ ایستگاه رادیویی آلمان هدف حملۀ سربازان لهستانی قرار گرفت. این تجاوز لهستان، بهانۀ لازم برای حملۀ هیتلر به این کشور را فراهم کرد. با نخستین حمله (در اول سپتامبر) در خطوط نیروهای لهستانی شکاف ایجاد شد. این نخستین بار بود که اروپا شاهد حملات برق آسا۵ بود. در توافقی پنهانی طی پیمان رینتروپ ـ مولوتوف۶، سپاهیان شوروی وارد خاک لهستان شدند و این کشور تقسیم شد. دورۀ شش ماهۀ پس از فروپاشی لهستان را اغلب جنگ ساختگی می نامند. نیروی اعزامی بریتانیا۷ به کمک ارتش فرانسه فرستاده شد. پس از تجزیۀ لهستان، شوروی در ۳۰ نوامبر ۱۹۳۹ به فنلاند حمله کرد. اما فنلاندی ها پیش از تسلیم شدن، گوشمالی سختی به روس ها دادند. آلمان در ۹ آوریل ۱۹۴۰ دانمارک و نروژ را هم زمان هدف حملات برق آسا قرار داد. کشورهای بلژیک، لوکزامبورگ و هلند اهداف بعدی حملات برق آسا در ۱۰ مه بودند. نیروی زرهی آلمان از پشت به خط ماژینو۸ حمله کرد. در نتیجه لشکر های شمال فرانسه و نیروی اعزامی بریتانیا از بقیۀ نیروهای متفقین در جبهۀ غرب جدا شدند. در ژوئن ۱۹۴۰، لشکر های متفقین محاصره شدند و راهبردهای دفاعی فرانسه درهم شکست. باقی ماندۀ لشکر ها به ساحل دریای مانش۹ عقب نشینی و در ۲۶ مه از طریق دونکرک۱۰ سواحل را ترک کردند. با تزلزل فرانسه، ایتالیا در ۱۰ ژوئن از جنوب به این کشور حمله کرد و در ۱۴ ژوئن آلمانی ها وارد پاریس شدند. دولت فرانسه در ۲۲ ژوئن با آلمانی ها پیمان آتش بس امضا کرد و کشور به منطقه ای اشغالی در شمال و رژیم ویشی۱۱ در جنوب تقسیم شد. با سقوط فرانسه، بریتانیا در وضع خطرناکی قرار گرفت. تسلیم شدن فرانسه مشکلات دیگری نیز ایجاد کرد، که از جملۀ آن ها تسلط آلمان ها بر تمامی بنادر غرب اروپا بود. از دسامبر ۱۹۴۰ تا اوت ۱۹۴۱، موسولینی۱۲، با اطمینان از پیروزی نیروهای محور در جنگ، در ژوئن ۱۹۴۰ به بریتانیا و فرانسه اعلام جنگ کرد. ایتالیایی ها، به رهبری رودلفو گراتسیانی۱۳، تهاجم وسیعی را از لیبی و مصر آغاز کردند. آرچیبالد ویول۱۴، فرمانده بریتانیایی در ۹ دسامبر دست به ضدحمله زد و ایتالیایی ها را از مصر و سیرنائیکا۱۵ بیرون راند. این در حالی بود که ایتالیائی ها با نیروهای آلمانی سپاه افریقا۱۶ به فرماندهی فیلد مارشال رومل۱۷ و نیروی هوایی آلمان در سیسیل تقویت می شدند. نیروهای محور طی ۱۹۴۱ و اوایل ۱۹۴۲ به رهبری رومل، طُبرُق۱۸ را بازپس گرفتند و پیش از توقف در اَلعَلَمَین۱۹ از مرز مصر گذشتند. در ژوئن ۱۹۴۱، حمله به شوروی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ آغاز شد. شکست در اشغال مسکو ناکارایی نقشۀ حمله را نشان داد و آلمان را درگیر نبردی سخت و طولانی در جبهۀ شرق۲۰ کرد. شکست بارباروسا را شاید بتوان ازجمله مهم ترین عوامل شکست نهایی آلمان دانست. در اواخر ۱۹۴۱ جنگی که تا آن هنگام بیشتر اروپایی بود، به جنگ جهانی تبدیل شد. ژاپن پس از ورود به اتحاد محور، در سپتامبر ۱۹۴۰، با رضایت دولت ویشی، هندوچینِ فرانسه را اشغال کرد. منشور آتلانتیک۲۱ در اوت ۱۹۴۱ به امضای چرچیل۲۲ نخست وزیر انگلستان، و روزولت۲۳ رئیس جمهور امریکا رسید. ژاپنی ها که ورود امریکا به جنگ را اجتناب ناپذیر می دانستند، در ۷ دسامبر ۱۹۴۱ پرل هاربور۲۴ را بمباران کردند. اواخر ۱۹۴۱ و اوایل ۱۹۴۲ حملات برق آسایی از سوی ژاپنی ها در اقیانوس آرام به وقوع پیوست. شکست های انگلیس در خاور دور۲۵ بسیار سنگین بود و نیروی دریایی انگلیس در دریای مدیترانه نیز شکست های بیشتری خورد. زمستان سخت ۱۹۴۱ـ۱۹۴۲ در شوروی موجب تحولات فاجعه بار بسیاری برای نیروهای آلمانی شد. نبرد مشهور استالینگراد۲۶ در اوت ۱۹۴۲ آغاز شد. این در حالی بود که نیروهایشان استالینگراد را کاملاً تحت محاصرۀ خود درآورده و به سوی حوزه های نفتی مایکوپ۲۷ در حال پیشروی بودند. ژنرال مونتگمری۲۸ فرمانده لشکر هشتم ارتش بریتانیا، در ۴ نوامبر ۱۹۴۲، در العلمین بر نیروهای ژنرال رومل۲۹ پیروز شد و پس از آن به سوی لیبی پیشروی کرد. نیروهای امریکایی در ۸ نوامبر در شمال افریقای فرانسه پیاده شدند که موجب شد آلمان ها فرانسۀ به ظاهر مستقلِ ویشی را اشغال کنند. لشکرهای متفقین در تونس به ژنرال رومل رسیدند. هیتلر سعی کرد با فرستادن لشکری به فرماندهی فون آرنیم۳۰ و با کمک رومل در تونس۳۱، شکست را موقتاً به تعویق اندازد، اما لشکر محور در افریقای شمالی شکست خورد و در مه ۱۹۴۳ تسلیم شد. در ۱۹۴۲ـ۱۹۴۳، در اقیانوس آرام، ژاپن به رغم شکست در دریا، به پیروزی خود اطمینان داشت و به پیشروی ادامه می داد. اشغال جزایر اِلئوسین۳۲ ضربۀ سختی به روحیۀ نیروهای امریکایی وارد کرد. با این حال، نیروهای امریکا در فوریۀ ۱۹۴۳ جزیرۀ گوادال کانال را به تصرّف خود درآوردند و از آن جا متفقین شروع به پاکسازی بقیۀ جزایر سلیمان۳۳ کردند. سربازان شوروی در ۱۹ نوامبر ۱۹۴۲ به ضدحمله برای آزادکردن استالینگراد دست زدند که در ۳۱ ژانویه ۱۹۴۳ آن شهر را بازپس گرفتند. به رغم بهبود موقعیت متفقین بر روی زمین، در دریا زیردریایی های آلمانی هنوز تلفات سنگینی بر ناوگان دریایی متفقین وارد می کردند. هواپیماهای امریکایی بسیاری برای محافظت از کشتی ها تدارک دیده شد. این هواپیماهای محافظ دوربرد نتیجه را تغییر داد. متفقین در ۱۰ ژوئیه ۱۹۴۳ به فرماندهی ژنرال پاتون۳۴ و ژنرال مونتگمری، به سیسیل حمله ای گسترده کردند. در ۲۲ ژوئیه سربازان امریکایی برای تصرف پالرمو۳۵ به سوی شمال غرب شروع به پیشروی کردند. بریتانیایی ها نیز به سوی شمال و سمت مسینا۳۶ پیشروی کردند. ورود متفقین سبب سرنگونی دولت فاشیست موسولینی شد. او کناره گیری کرد و دو روز بعد دستگیر و اعدام شد. با حضور نیروهای امریکا، جنگ به نفع متفقین ادامه داشت. نیروهای امریکایی پس از تصرف ماریاناس۳۷، حملات هوایی علیه جزایر و نیز خاک ژاپن را آغاز کردند. ژنرال مک آرتور۳۸ برای بازپس گرفتن جزایر در ۲۰ اکتبر رهبری یک نیروی بزرگ امریکایی را برعهده گرفت و در نبرد خلیج لیته۳۹ در دسامبر ۱۹۴۴ جزیرۀ لیته را تصرف کرد. در پایان نوامبر ۱۹۴۳ نخستین نشست چرچیل، روزولت و استالین، رهبران نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم، در تهران برگزار شد. موضوع اصلی در این کنفرانس هماهنگ کردن استراتژی متفقین در اروپای غربی و شرقی بود. استالین در مقام رهبر فاتح جنگ در این نشست شرکت داشت؛ مقادیر زیادی از کمک های تسلیحاتی امریکا از طریق مورمانسک۴۰ و خلیج فارس به شوروی ارسال شد. استالین روابط خود را با دولت تبعیدی لهستان در لندن مستحکم تر کرد و در تهران نیز همچون گذشته تأکید کرد که مرز شوروی ـ لهستان پس از جنگ باید همان مرز پس از شکست لهستان در ۱۹۳۹ باشد. پس از این نشست، آیزنهاور۴۱ از دریای مدیترانه۴۲ فراخوانده شد و به او دستور دادند به هماهنگ کردن ستاد عالی فرماندهی نیروی اعزامی متفقین۴۳ بپردازد. یکی از موضوع های مهم مباحث نظامی در کنفرانس کِبِک۴۴ چگونگی بهترین شیوۀ کمک به ارتش ملی گرای چین در مقابل ژاپنی ها بود. با توجه به حملات مکرر متفقین، موج شکست ها، گرسنگی و بی نظمی ژاپنی ها را گیج و سردرگم کرده بود. بنابراین در دسامبر ۱۹۴۴ به پشت رودخانه چیندوین۴۵ عقب نشینی کردند و ۵۳هزار کشته برجای گذاشتند. در ژوئن ۱۹۴۴ متفقین آمادۀ شروع عملیات اُوِرلورد۴۶ بودند. با برتری هوایی در فرانسه و ایجاد اختلال در خطوط ارتباطی آلمان، زمینه برای فرود نخستین هواپیماها در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ در نورماندی۴۷ فراهم شد و متفقین به آلمان حمله کردند. لشکرهای پنجم و هفتم پانتسر۴۸ آلمان در اوت ۱۹۴۴ در گذرگاه فالِز۴۹ نابود شدند و سربازان باقی ماندۀ آلمان به سن۵۰ گریختند. در همین حال، لشکر هفتم امریکا در جنوب فرانسه فرود آمده بود تا در شمال به نیروهای متفقین بپیوندد. این موج سبب برانگیخته شدن قیام سراسری در فرانسه شد و آلمانی ها دریافتند که دیگر قادر به حفظ فرانسه نیستند و ژنرال شولیتز۵۱، فرماندۀ آنان، در ۲۵ اوت شهر را تسلیم لشکر زرهی فرانسۀ آزاد به فرماندهی ژنرال لوکلر۵۲ کرد. نیروهای متفقین مستقر در فرانسه وارد بلژیک شدند تا یورش نهایی خود را به آلمان آغاز کنند. نیروهای امریکایی سواسون۵۳ و وردن۵۴ را تصرف کردند و اندکی بعد ژنرال پاتون۵۵ در دامنه های نانسی۵۶ بود. نیروی زرهی مونتگمری نیز در عرض چند روز به سمت شمال پیشروی کرد. در همین حال، نیروهای امریکایی از لوکزامبورگ۵۷ گذشتند و سرانجام در ۱۰ سپتامبر وارد آلمان شدند. در حالی که آلمان ها به شدت درگیر مقاومت در برابر پیشروی های متفقین در غرب و جنوب اروپا بودند، نیروهای تازه نفس شوروی در تابستان ۱۹۴۴ دست به حمله زدند. لشکرهای آلمان عقب نشینی را آغاز کردند. استالین به مارشال رکاسوفسکی۵۸ فرمان داد نیروهای شوروی وارد لهستان شوند. لهستانی ها تسلیم شدند و آن گاه رِکاسوفسکی به سهولت ورشو۵۹ را تصرف کرد. در ژانویۀ ۱۹۴۵ هیتلر از صدور فرمان تخلیه نیروها از لهستان خودداری کرد و لشکرهای آلمان تحت فشار شدید تا پایان جنگ در آن جا نگه داشته شدند. نیروهای شوروی در اوت ۱۹۴۴ وارد رومانی شدند. رومانی در همان ماه تسلیم شد و آلمان ها را از دسترسی به حوزه های نفتی مهم کشور محروم کرد. این در حالی بود که بریتانیایی ها از جنوب وارد یونان شدند و در ۱۴ اکتبر آتن را آزاد کردند. نیروهای بریتانیا دو روز بعد رسیدند و بین احزاب رقیب کمونیست و سلطنت طلب صلح برقرار کردند. در همین حال، چریک های یوگسلاو به رهبری تیتو۶۰ در ۲۰ اکتبر با پشتیبانی نیروهای شوروی بلگراد۶۱ را تصرف کردند و نیروهای شوروی رهسپار تهاجم به مجارستان شدند. چرچیل، روزولت، و استالین، رهبران متفقین، از ۵ تا ۱۲ فوریه ۱۹۴۵ در یالتا، با یکدیگر ملاقات کردند تا نقشۀ شکست نهایی آلمان را تکمیل کنند. در این ملاقات «حوزه های نفوذ» پایه گذاری شد که اروپا را برای ۴۵ سال آینده تقسیم می کرد. در آغاز ۱۹۴۵ شوروی در سه جبهۀ مهم دست به حملۀ نهایی زد. لشکرهای شوروی در ۱۳ آوریل وین۶۲ را تصرف کردند و نیروی جنوبی با پیشروی امریکا به سوی الب۶۳ در ۲۵ آوریل به آن ها پیوست. پیش از آخرین پیشروی از غرب به سوی آلمان، در ۲۲ فوریه ۱۹۴۵ این کشور به شدت بمباران شد. نیروهای متفقین در ۷ مارس کلن۶۴ را تصرف کردند و قوای امریکا همان روز نیروهای آلمان را در غرب راین در محاصره قرار دادند. لشکر سوم امریکایی به سرعت پیشروی کرد و لشکرهای آلمان را در حوضۀ زار۶۵ و پالاتینا۶۶ به دام انداخت، و راه را برای حمله به جنوب و مرکز آلمان گشود. سرانجام، متفقین برای نبرد نهایی جهت تصرف برلین به هم پیوستند. هیتلر فرمان داد آخرین مقاومت ها در حومۀ برلین صورت گیرد، در هفتۀ پایانی آوریل هیملر۶۷ سعی کرد با قدرت های غربی دربارۀ تسلیم شدن مذاکره کند، اما تلاش هایش بی نتیجه ماند. در ایتالیا، بولونیا و میلان سقوط کردند، و سراسر شمال ایتالیا یا در کنترل نیروهای منظم متفقین بود، یا در اختیار چریک های ایتالیایی. چریک ها در آوریل ۱۹۴۵ موسولینی را دستگیر و اعدام کردند. در ۳۰ آوریل، در شرایطی که نیروهای شوروی نزدیک می شدند، هیتلر خودکشی کرد. پرچم شوروی روز بعد در رایشستاگ۶۸ برافراشته شد. ژنرال کارل وایدلینگ۶۹ در ۲ مه برلین را تصرف کرد و آدمیرال دونتیس، جانشین هیتلر در مقام رهبر، برای مذاکره دربارۀ تسلیم نهایی و بی قید و شرط آلمان تعیین شد. همۀ نیروهای آلمانی در نیمه شب ۸ـ۹ مه خود را تسلیم کردند. ژاپن طی اواخر ۱۹۴۴ پیروزی هایی در چین داشت. نیروهای امریکا به سمت شمال تا مرزهای بیرونی جزایر ژاپن پیشروی کردند؛ در همین حال، نیروهای بریتانیا به برمه رسیده بودند، و باقی ماندۀ ارتش ژاپن یا نابود شدند یا در ۲ مه به دست نیروهای بریتانیایی اسیر شدند. تا ماه مه شکست ژاپن قطعی شد و متفقین به منظور پایان دادن سریع جنگ، نخستین بمب اتمی را در ۶ اوت ۱۹۴۵ بر روی شهر هیروشیما و دومین بمب را در ۹ اوت بر روی شهر ناگازاکی افکندند که موجب ویرانی این شهرها شد. در آخرین لحظات، شوروی فرصت را مغتنم شمرد، و در ۸ اوت به ژاپن اعلان جنگ داد و به منچوری حمله کرد. دولت ژاپن در ۱۰ اوت شرایط متفقین را پذیرفت و در ۱۲ سپتامبر ۱۹۴۵ جنگ جهانی دوم رسماً پایان یافت.جنگ جهانی دوم در ایران. در ۱۹۴۱ وضع متفقین یأس آور و تنها راه کمک رسانی به شوروی، ایران بود. متفقین برای نقض بی طرفی ایران بهانه جویی کردند و حضور عده ای از آلمانی ها در ایران را دستاویز اخطار و سپس حمله به این سرزمین و اشغال آن قرار دادند. در سوم شهریور ۱۳۲۰ش نیروهای انگلیسی از جنوب و غرب و نیروهای شوروی از شمال به داخل ایران هجوم آوردند. دولت منصور استعفا کرد و محمدعلی فروغی نخست وزیر شد و دولت جدید به ارتش دستور ترک مقاومت داد. رضاشاه ناچار از سلطنت کناره گرفت و پسرش (محمدرضا شاه) جانشین او شد. شاه مستعفی به افریقای جنوبی تبعید گردید. در بهمن همان سال دولت های متجاوز تعهد کردند که تمامیت ارضی ایران را محترم شمارند و طی شش ماه پس از پایان جنگ نیروهای خود را از کشور خارج کنند. ایران به آلمان و ژاپن اعلان جنگ داد (۱۹۴۳) و کنفرانس تهران با شرکت چرچیل، استالین و روزولت برگزار شد. کمک های ایران برای متفقین حیاتی بود. متفقین نهایت استفاده را از امکانات ایران بردند و لطمات شدید به ملت و کشور ایران وارد آوردند و اگرچه ایران را به مناسبت نقش سرنوشت سازش در جنگ «پل پیروزی» لقب دادند، عوارض و عواقب حضور آن ها بسیار خطرناک بود و حتی تمامیت ارضی کشور را در معرض مخاطره قرار داد. تجزیۀ موقت آذربایجان یکی از آسیب های جدی بود که بر پیکر ایران وارد آمد. قحط و غلا و بیماری های واگیردار اکثریت مردم را دچار فقر و فاقه کرد و آثار تورم افسارگسیختۀ ناشی از اشغال کشور مدت های مدید در اقتصاد ایران باقی ماند.the CommonwealthAlliesNazi GermanyBlitzkrieg warfareRibbentrop-MolotovBritish Expeditionary Force (BEF)Maginot LineChannel CoastDunkirkVichyMussoliniRudolfo GrazianiArchibld WavellCyrenaicaAfrika KorpsField Marshal RommelTobrukEl AlameinEastern FrontAtlantic CharterChurchillRooseveltPearl HarborFar EastStalingradMaikopMontgomeryRommelvon ArnimTunisiaAleutian IslandsSolomon IslandsGeneral PattonPalermoMessinaMariansMac ArthurLeyte GulfMurmanskEisenhowerThe MediterraneanSupreme Headquarters Allied Expeditionary Forces (SHAEF)Québec ConfrenceChindwinOperation OverlordNormandyPanzerFalaiseSeineGeneral CholitzGeneral LeclercSoissonsPattonNancyLuxembourgMarshal RokossovskyWarsawTitoBelgradeViennaElbeCologneSaar BasinPalatinateHimmlerReichstagKarl Weidling
wikijoo: جنگ_جهانی_دوم
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] جنگ جهانی دوم ، دومین جنگ فراگیر (شهریور ۱۳۱۸ـ ۱۳۲۴/ سپتامبر ۱۹۳۹ـ اوت ۱۹۴۵) که علاوه بر اروپا، در بخش های گسترده ای از قاره آسیا و افریقا تأثیرات مخرب عمده ای برجای گذاشت و کشورهای اسلامی ، از جمله ایران ، را درگیر خود ساخت .
← اشتباهات عهدنامه ورسای
تا زمانی که هیتلر، از طریق تجدیدنظر در عهدنامه ورسای ، سرزمین های متعلق به آلمان را مطالبه می کرد، کشورهای غربی به خصوص انگلیس ، به سیاست ترضیه خاطر و تسکین وی ادامه دادند، اما اشغال پراگ ، پایتخت لهستان ، به دست ارتش آلمان برای متفقین تحمل پذیر نبود. اتحاد جماهیر شوروی ، که به قدرت مقاومت دولت های غربی در برابر آلمان اطمینان نداشت ، ترجیح داد به آلمان نزدیک شود. پیمان عدم تعرض آلمان و شوروی در ۳۱ مرداد ۱۳۱۸/ ۲۳ اوت ۱۹۳۹، نگرانی هیتلر را از جنگ در دو جبهه زدود. در ۹ شهریور ۱۳۱۸/ اول سپتامبر ۱۹۳۹، ارتش آلمان به لهستان حمله برد و در ۳ سپتامبر انگلیس و فرانسه به رایش آلمان اعلام جنگ کردند. لهستان در کمتر از یک ماه از ارتش های آلمان و شوروی شکست خورد و زمینه برای حمله به دیگر مناطق فراهم آمد. در آغاز، آلمان و متحدانش در تمام جبهه های مغرب و مشرق اروپا و خاورمیانه و خاور دور به پیروزی های گسترده ای دست یافتند. پیروزی های اولیه و نیز هراس از خطر احتمالی جنگ شوروی با متحدین و کسب ثروت های کشاورزی و صنعتی بخش اروپایی شوروی که برای آلمان در جنگ طولانی اش با متفقین ضروری بود سبب شد که هیتلر به اتحاد جماهیر شوروی حمله کند و در آن جا به پیروزی های چشم گیری نایل شود.
اولین نشانه های شکست متحدین
از پاییز ۱۹۴۲/ ۱۳۲۱ ش ، اوضاع تغییر کرد و اولین نشانه های شکست متحدین پدیدار شد. اشغال سرزمین های شوروی باعث اتحاد متفقین با این کشور شد و زمینه را برای تصرف سرزمین های از دست رفته فراهم نمود. در اواخر نوامبر ۱۹۴۲/ آبان ۱۳۲۱، ارتش سرخ شوروی در جبهه های مشرق ، ضدحمله گسترده خود را در حوضه ولگا در شمال و استالینگراد در جنوب آغاز کرد و تا ۲ فوریه ۱۹۴۳/ ۱۳ بهمن ۱۳۲۱، کلیه قوای آلمان را سرکوب نمود. ارتش سرخ شوروی ، به رغم مقاومت های سرسختانه قوای آلمانی در سایر نقاط شوروی ، به پیش روی ادامه داد و توانست همه سرزمین های تصرف شده را پس بگیرد. بدین ترتیب در اوایل ۱۹۴۳/ ۱۳۲۱ ش ، دولت های محور، ابتکار عمل را در کلیه جبهه ها از دست داده بودند. پس از گردهمایی سران انگلیس و امریکا و شوروی در اجلاس تهران (۷ـ۱۰ آذر ۱۳۲۲/ ۲۸ نوامبر ـ اول دسامبر ۱۹۴۳)، امریکا و انگلیس مشغول تدارک حمله ای شدند که بزرگ ترین عملیات نظامی جنگ جهانی دوم به شمار می رفت . روس ها نیز در بهار ۱۹۴۴/ ۱۳۲۳ ش ، هم زمان با حمله نیروهای مشترک امریکا و انگلیس در شمال نورماندی، تهاجم بزرگ خود را در حوضه دنیپر آغاز کردند و از آن جا به رومانی و بلغارستان و سپس آلمان حمله ور شدند. در جبهه غرب ، سپاه مشترک امریکا و انگلیس پس از پس گرفتن پاریس در ۲۵ اوت / ۳ شهریور، به سوی مرزهای آلمان پیش روی کرد و به این ترتیب ، از فوریه ۱۹۴۵/ بهمن ۱۳۲۳ از مشرق و مغرب به خاک آلمان هجوم بردند.
خودکشی هیتلر
...
← اشتباهات عهدنامه ورسای
تا زمانی که هیتلر، از طریق تجدیدنظر در عهدنامه ورسای ، سرزمین های متعلق به آلمان را مطالبه می کرد، کشورهای غربی به خصوص انگلیس ، به سیاست ترضیه خاطر و تسکین وی ادامه دادند، اما اشغال پراگ ، پایتخت لهستان ، به دست ارتش آلمان برای متفقین تحمل پذیر نبود. اتحاد جماهیر شوروی ، که به قدرت مقاومت دولت های غربی در برابر آلمان اطمینان نداشت ، ترجیح داد به آلمان نزدیک شود. پیمان عدم تعرض آلمان و شوروی در ۳۱ مرداد ۱۳۱۸/ ۲۳ اوت ۱۹۳۹، نگرانی هیتلر را از جنگ در دو جبهه زدود. در ۹ شهریور ۱۳۱۸/ اول سپتامبر ۱۹۳۹، ارتش آلمان به لهستان حمله برد و در ۳ سپتامبر انگلیس و فرانسه به رایش آلمان اعلام جنگ کردند. لهستان در کمتر از یک ماه از ارتش های آلمان و شوروی شکست خورد و زمینه برای حمله به دیگر مناطق فراهم آمد. در آغاز، آلمان و متحدانش در تمام جبهه های مغرب و مشرق اروپا و خاورمیانه و خاور دور به پیروزی های گسترده ای دست یافتند. پیروزی های اولیه و نیز هراس از خطر احتمالی جنگ شوروی با متحدین و کسب ثروت های کشاورزی و صنعتی بخش اروپایی شوروی که برای آلمان در جنگ طولانی اش با متفقین ضروری بود سبب شد که هیتلر به اتحاد جماهیر شوروی حمله کند و در آن جا به پیروزی های چشم گیری نایل شود.
اولین نشانه های شکست متحدین
از پاییز ۱۹۴۲/ ۱۳۲۱ ش ، اوضاع تغییر کرد و اولین نشانه های شکست متحدین پدیدار شد. اشغال سرزمین های شوروی باعث اتحاد متفقین با این کشور شد و زمینه را برای تصرف سرزمین های از دست رفته فراهم نمود. در اواخر نوامبر ۱۹۴۲/ آبان ۱۳۲۱، ارتش سرخ شوروی در جبهه های مشرق ، ضدحمله گسترده خود را در حوضه ولگا در شمال و استالینگراد در جنوب آغاز کرد و تا ۲ فوریه ۱۹۴۳/ ۱۳ بهمن ۱۳۲۱، کلیه قوای آلمان را سرکوب نمود. ارتش سرخ شوروی ، به رغم مقاومت های سرسختانه قوای آلمانی در سایر نقاط شوروی ، به پیش روی ادامه داد و توانست همه سرزمین های تصرف شده را پس بگیرد. بدین ترتیب در اوایل ۱۹۴۳/ ۱۳۲۱ ش ، دولت های محور، ابتکار عمل را در کلیه جبهه ها از دست داده بودند. پس از گردهمایی سران انگلیس و امریکا و شوروی در اجلاس تهران (۷ـ۱۰ آذر ۱۳۲۲/ ۲۸ نوامبر ـ اول دسامبر ۱۹۴۳)، امریکا و انگلیس مشغول تدارک حمله ای شدند که بزرگ ترین عملیات نظامی جنگ جهانی دوم به شمار می رفت . روس ها نیز در بهار ۱۹۴۴/ ۱۳۲۳ ش ، هم زمان با حمله نیروهای مشترک امریکا و انگلیس در شمال نورماندی، تهاجم بزرگ خود را در حوضه دنیپر آغاز کردند و از آن جا به رومانی و بلغارستان و سپس آلمان حمله ور شدند. در جبهه غرب ، سپاه مشترک امریکا و انگلیس پس از پس گرفتن پاریس در ۲۵ اوت / ۳ شهریور، به سوی مرزهای آلمان پیش روی کرد و به این ترتیب ، از فوریه ۱۹۴۵/ بهمن ۱۳۲۳ از مشرق و مغرب به خاک آلمان هجوم بردند.
خودکشی هیتلر
...
wikifeqh: جنگ_دوم_جهانی
کلمات دیگر: