خودکشی (suicide)
اقدام عمدی برای کشتن خود. قصد خودکشی یا خودکشی نافرجام ۲۰ برابر بیشتر از خودکشی منجر به فوت است.
زنان سه برابر بیشتر از
مردان دست به خودکشی می زنند، ولی خودکشی مردان سه برابر بیشتر به نتیجه می رسد. مردان بیشتر از وسایلی خشن مانند شلیک گلوله در سر استفاده می کنند، و زنان بیشتر با خوردن بیش از حد مجاز دارو خودکشی می کنند. همه ساله بیش از ۶هزار نفر در
ایالات متحده با اسلحه گرم دست به خودکشی می زنند. بالاترین آمار خودکشی زنان و مردان در سنین بالای ۷۵سالگی است. مجارستان بالاترین آمار خودکشی را در این گروه سنی دارد، ولی در کل گروه ها استونی بالاترین نرخ خودکشی را دارد (۳۸ مورد در هر ۱۰۰هزار نفر). در اغلب کشورها خودکشی جرم است، با وجود این، بعضی کشورها در گذشته آن را مجاز و قابل قبول می دانستند. مثلاً، هاراکیری در
ژاپن روشی است برای اجتناب از ننگ و بدنامی؛ یا در
هند عقیده بر این بود که زنِ شوهرمرده (بیوه) با سوزاندن خود با هیزمی که برای سوزاندن جسد شوهرش فراهم آمده (سوتی)، به مقام الوهیت می رسد. آمار خودکشی در کشورهای اسلامی، بسیار پایین تر از کشورهای بودایی مذهب یا مسیحی است، و در کشورهای کاتولیک، کمتر از کشورهای پروتستان است. چین، ۴۰ درصد آمار خودکشی جهان را به خود اختصاص داده و تنها کشوری است که خودکشی بین زنان آن به مراتب بیشتر از مردان است ـ ۲۵ درصد از مرگ زنان بین ۱۵ تا ۴۴ سال ناشی از خودکشی است. در ۱۳۸۲، در ایران، ۳,۴۳۱ نفر دست به خودکشی زدند که از این تعداد ۲,۲۳۸ نفر مرد و ۱۱۹۳ نفر زن بودند. در بین جوانان پانزده تا ۲۹سالۀ ایرانی، به طور متوسط۲.۷ درصد هزار نفر خودکشی می کنند. خودکشی با بیماری روانی (۶۰ تا ۸۰ درصد از خودکشی ها در حالت
افسردگی انجام می شود)، بیماری جسمی، سوء استفاده از الکل و مواد مخدر، مشکلات مالی و اختلافات شخصی مرتبط است. احتمال خودکشی پس از جدایی،
طلاق یا اقدام قبلی به خودکشی؛ بیکاری، فراهم بودن وسایل خودکشی، وجود سابقۀ خودکشی در خانواده، ناهنجاری های روانی، سوء استفاده از داروهای گوناگون، خشونت، ازجمله خشونت عاطفی، جسمی یا جنسی بیشتر است. نومیدی و ضعف نفس از مهم ترین انگیزه های مؤثر در خودکشی است. فیلسوفان اخلاق معمولاً خودکشی را مخالف اصول اخلاقی می دانند. امروزه این موضوع در فلسفۀ اخلاق جایگاه مهمی پیدا کرده است. خودکشی در همۀ ادیان و مذاهب آسمانی ممنوع و مبادرت به آن به صورت اختیاری از گناهان کبیره است. برخی پزشکان معتقدند در صورت درخواست بیماران، باید به کسانی که از ناتوانی های غیر قابل تحمل رنج می برند یا دچار امراض منتهی به مرگ شده اند، با قطع معالجات تداوم دهندۀ زندگی، کمک کرد تا به راحتی بمیرند. مخالفین کمک به خودکشی، در مقابل، مدّعی اند این بیماران واجد شرایط مناسب برای اتخاذ چنین تصمیمی نیستند. علاوه بر این، مخالفینی نگران این هستند که تصمیم گیری شخص دیگری به جای بیمار برای خودکشی (داوطلبانه)، تبدیل به خودکشی ناخواستۀ بیمار شود. در ۱۹۷۳ کمک به بیماران لاعلاج در هلند صورت قانونی پیدا کرد. در ۱۹۹۰ تعداد ۱۱,۸۰۰ بیمار به این شیوه مردند (۹ درصد مرگ و میر در هلند). مطابق این قانون، خواستۀ بیمار باید داوطلبانه و با حضور دو شاهد که با او رابطۀ مالی نداشته باشند کتباً درخواست شده باشد. بیماران باید از اظهار نظر پزشک دوّمی در مورد وضعیت بیماری خود بهره مند شوند و برای مشاوره به روان کاو ارجاع داده شوند. در ژوئیۀ ۱۹۹۶، در استان شمالی استرالیا نیز قانون حقوق بیماران لاعلاج تصویب شد. به موجب این قانون به پزشکان اجازه داده شده است که به مرگ این قبیل بیماران کمک کنند. در حقوق ایران، کمک به خودکشی دیگران جرم است و بسته به مورد، معاون جرم یا شریک جرم به شمار می رود. خودکشی دسته جمعی یا گروهی، گاه گاه بین فرقه های شبه مذهبی رخ می دهد. در ۱۹۷۸ در جونزتاون، ۹۱۱ نفر از پیروان جیمی جونز مقدس، با نوشیدن یک نوشیدنی آلوده به سیانور، خودکشی کردند. در ۱۹۹۳ نیز ۶۸ نفر از اعضای گروه دیوید کورِش متعلق به فرقه داودیان، با آتش زدن مجتمع خود در تکزاس خودکشی کردند.
خودکشی (کتاب). خودکشی (کتاب)(Le Suicide)
خودکشی
اثری تحقیقی در بررسی
جامعه شناسانۀ مسئلۀ خودکشی، به زبان فرانسوی، نوشتۀ امیل دورکیم، در ۱۹۸۷. کتاب دربردارندۀ شماری آگاهی آماری است که از منابع رسمی استخراج شده، و مؤلف کوشیده است به مدد آن ها تبیینی جامعه شناختی از مقولۀ خودکشی به دست دهد. دورکیم خودکشی را تابعی از عوامل اجتماعی می داند و بر این باور است که اغراض شخصی علت خودکشی نیستند؛ واقعیتی اخلاقی به کار است که فراتر از همۀ آدمیان عمل می کند و آن واقعیت اجتماعی است. آن گاه که نسبت میان شخص و این واقعیت اجتماعی به هم می خورد، خودکشی چونان گزینه ای برای شکستن حرمان هایی که اجتماع مولد آن است، جلوه گر می شود. با نظر به رشد تاریخی جوامع متمدن درمی یابیم که همۀ نهادهای اجتماعی در حال فروپاشی اند، مگر دولت که در آنِ واحد هم قدرت قاهره است، هم ناتوان از تمشیت امور. بدین سان، دورکیم گونه ای عدم تمرکز حرفه ای، در قالب اصناف، را پیشنهاد می کند که به باور او تمرکز بزرگ تر همۀ نیروهای اجتماعی را در پی دارد.