کلمه جو
صفحه اصلی

جامعه


مترادف جامعه : اجتماع، جمعیت، سازمان، گروه، مجمع

برابر پارسی : همبودگاه، انجمن، توداک، چبیره، چپیره، هازه، همبود، همزیستگاه

فارسی به انگلیسی

society, community, [n.] soclety, fellowship, league, polity, public, socio-

society, community


community, fellowship, league, polity, public, society, socio-


فارسی به عربی

مجتمع

عربی به فارسی

دانشگاه


مترادف و متضاد

society (اسم)
اجتماع، محفل، گروه، جمعیت، انجمن، شرکت، مجمع، مصاحبت، جامعه، نظام اجتماعی، اشتراک مساعی، انسگان

اجتماع


جمعیت، سازمان، گروه، مجمع


۱. اجتماع
۲. جمعیت، سازمان، گروه، مجمع


فرهنگ فارسی

جماعتی (community) ساختمند از انسان‌ها که از سنت‌ها یا نهادها یا ملیت یکسان برخوردارند


بیستمین کتاب از کتب قانونی شریعت موسی است و ظاهرا سلیمان مصنف آن بوده است .
۲- ( اسم ) مونث جامع . ۲- ( اسم ) گروه مردم یک شهر یک کشور جهان و یا صنفی از مردم جامع. بشریت جامع. ایرانی جامع. علما. جمع جوامع . ۳- علاقه . ۴- غل و قید زندانیان .
کتاب بیستمین و از کتب قانونیه است

فرهنگ معین

(مِ عِ) [ ع . جامعة ] (اِ.) گروه مردم یک شهر، کشور، جهان یا صنفی از مردم مانند جامعة بشریت ، سیاه پوستان ، هنری ، و... ؛~ مدنی جامعه ای که بر مبنای خواست آزادانه و آگاهانة اکثریت مردم در شکل گیری حکومت و رعایت حقوق بشر و قانون مندانه اداره می شود. ؛ ~ بی طبقه جامعه ای که طبقات در آن وجود ندارد و همة افراد از جهت درآمد و ثروت و امتیاز با هم برابرند. ؛ ~مصرفی جامعه ای که در آن بیش تر از تولید مصرف می کنند.


(مِ عِ ) [ ع . جامعة ] (اِ. ) گروه مردم یک شهر، کشور، جهان یا صنفی از مردم مانند جامعة بشریت ، سیاه پوستان ، هنری ، و... ،~ مدنی جامعه ای که بر مبنای خواست آزادانه و آگاهانة اکثریت مردم در شکل گیری حکومت و رعایت حقوق بشر و قانون مندانه اداره می شود. ، ~

لغت نامه دهخدا

( جامعة ) جامعة. [ م ِ ع َ] ( ع ص ) تأنیث جامع. ( اقرب الموارد ). گردآورنده. فراهم آورنده. جمعکننده. || ( اِ ) طوق. ( منتهی الارب ). غل. ( مهذب الاسماء ). غلی که بر گردن و بر دست نهند. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). نوعی از زیورکه دستها را به گردن فراهم آورد. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( المنجد ). || دیگ بزرگ. ( دهار ). || جرگه. اجتماع. مجتمع. حوزه. حلقه. اجتماع. هیئت اجتماع. مردم یک کشور یا یک شهر یا ده.
- جفر جامعه . رجوع به جفر شود.
- غل جامعه ؛ غلی که بر گردن نهند. || دانشگاه . موسسه ای که شامل عده ای از آموزشگاههای عالی از قبیل دانشکده طب ، علوم ، ادبیات ، فلسفه و غیره میباشد. ( از اعلام المنجد ). || گروهی از مرد و زن که به تحصیلات عالی می پردازند. گروهی عرب را مؤسس روش تعلیمات دانشگاهی شمرده اند. این نظام از اندلس به اروپا و از آنجا به سایر نقاط جهان رفته است. جامعه ازهر قدیمترین جامعه عالم بشر است در حالی که دانشگاه «سالرنو» ایتالیا که در قرن نهم تأسیس شده قدیمترین دانشگاه اروپائی و دانشگاه آمریکائی بیروت قدیمترین دانشگاه بسبک جدید عالم عرب است. ( از الموسوعة العربیة ). || قطعه چوبی که با میخ به دکل کشتی کوبند هنگامی که شکسته شود. ( دزی ). || ( اصطلاح جامعه شناسی ) وضع و حالت انسانها یا حیواناتی که تحت یک قانون مشترک زیست میکنند. بوسوئه در توضیح این مطلب گوید: «در حقیقت هریک از ما بهردیگری بوجود آمده است ». زنبوران عسل به حالت اجتماعی زندگی میکنند. جامعه بمعانی دیگر نیز آمده از آنجمله است : || اجتماع انسانی یا حیواناتی که تحت قوانین معینی زندگی میکنند. خانواده یک جامعه طبیعی تشکیل میدهد. || گروهی از مردم که برای رسیدن به هدف مخصوص تحت قواعد معین گردهم جمع آمده اند. همچون جامعه ادبی و غیره. || جامعه از لحاظ فلسفی ، لوکرس گوید، جامعه یک ابداع انسانی است. هوبس معتقد است که جامعه نتیجه قراردادی است که بر اثر یک جنگ دائمی بوجود آمده است و بدین ترتیب جامعه از نظر او یک امر طبیعی است.
ماهیت جامعه ، درباره کیفیت و ماهیت جامعه نیز بحثهای گوناگون وجود دارد. کسانی هستند که وجود جامعه را بعنوان یک مقوله خاص منکرند و میگویند جامعه مجموعه ای است از افراد و از اینجاست که بحث درباره نوع خاص بودن جامعه بمیان می آید. طرفداران نظریه اصالت افراد معتقدند که پدیده های اجتماعی چیزی جز مجموعه ای از پدیده های فردی نیست و برای درک تحولات اجتماع درک اعمال و روحیات افراد کافی است. این اشخاص فراموش میکنند که خواه در طبیعت و خواه در جامعه ، مجموع دارای خواص معینی است. علاوه بر خواص اجزاء همچنانکه در قطره که جزئی از اقیانوس است کشتیرانی امکان پذیر نیست و در آن حیوانات بزرگ نمیتوانند زندگی کنند، در فرد پدیده هائی از قبیل انقلاب ، بحران ، جنگ ، تحولات رژیم سیاسی و سیستم اقتصادی و امثال آن دیده نمیشود. اگر هم این خواص در جزء وجود داشته باشد بازهم بواسطه ٔکیفیات مخصوص خود از همان خواص که در کل وجود دارد فرق میکند. درست است که انسان مجموعه ای از سلولهاست ولی دارای خاصیتی است که سلول فاقد آن خاصیت میباشد و از آنجمله خاصیت اندیشیدن. درست است که اجسام آلی از اتمها تشکیل شده اند ولی خواص فیزیکی و شیمیائی آنها با اتمهای تشکیل دهنده آنها تفاوت بزرگ دارد. لذامیتوانیم بگوئیم که اجتماع نوع خاص است. عده ای دیگر بنام «ارگانیسیستها» تصور کرده اند که میتوان اجتماع را به یک ارگانیسم بزرگ تشبیه کرد. پیدایش این طرز تفکر معلول دو جهت است : نخست آنکه در اثر اکتشاف علوم طبیعی و تحقق این مسئله که انواع از تکامل عضوی یکدیگر بوجود آمده اند برخی تصور کرده اند که میتوان اجتماع را نیز دنباله تکامل انواع دانست. دوم اینکه با این تفسیر جامد توانستند نتایجی بسود وضع اجتماعی موجود اتخاذ کنند. هربرت اسپنسر در کتاب خود موسوم به «اصول علم اجتماع » میگوید: «اجتماع از افراد تشکیل شده چنانکه بدن از سلولها بوجود آمده است » بعدها نیز رنه ورم در کتاب خود موسوم به «اجتماع ارگانیسم » و گیوم دگرف در کتاب خود این نظریه ارگانیسم را بسط و توسعه داده و حتی به نتایج خنده آوری رسیده است مسئله جریان ثروت و اجتماع را به جریان خون در بدن و پلیسها را به گلبولهای فاگرسیت خون و سیمهای تلگراف را برشته های اعصاب تشبیه کرده است و حتی سعی نموده اند تا برای وضع طبقاتی جامعه نیز در اعضاء بدن معادلهائی جستجو کنند و بهمین جهت بافتهای پیهی را بمنزله متمولین تلقی کرده اند. اشتباه طرفداران نظریه ٔارگانیسم کاملا روشن است. ما باید پیوسته در نظر داشته باشیم که در جریان تکامل مراحل مختلفه خواص تازه ای بوجود می آورد. در این مسئله تردیدی نیست که اجسام آلی از ترکیب عناصری پدید شده اند ولی آنها دارای خواص فیزیکی و شیمیائی تازه ای هستند که این خواص در خودآن عناصر دیده نمیشود. درست است که میتوان اجتماع را دنباله تکامل عضوی قرار داد ولی علاوه بر خواص ساده حیاتی خواص پیچیده اجتماعی نیز در این مرحله بروز میکند که نمیتوان آن را با ذکر خواص ارگانیسم حیوانی توضیح داد چنانکه بوشه گوید: «نه تفاوت نژادی نه اختلاف آب و هوا هیچکدام تولید اختلاف اساسی نمیکند سازمان اجتماعی آنقدر که ممکن است دارای اختلاف و تفاوت است و استحاله های معین ومتعدد را در بر دارد واین خود ثابت میکند که علی رغم تصور ما اجتماع بیان تمایلات فردی نیست بلکه تابع قوانین مشخص دیگری است غیر از قوانین فیزیولوژی ». طرفداران سوسیولوژی حیوانی نیز دچار همین اشتباه شده اند.بنظر آنان اجتماع انسانی بعینه مانند اجتماع حیوانی است و با درک قوانین اجتماع حیوانی میتوان قواعد اجتماع انسانی را نیز درک کرد. از مباحث فوق روشن شد که اجتماع را نیز نمیتوان تنها و فقط مجموعه ای از فردیا یک ارگانیسم بزرگ پنداشت و یا آن را همانند یک اجتماع حیوانی انگاشت. درست است که اجتماع از حیطه طبیعت بیرون نیست و دنباله تکامل عضوی و فردی است ولی بخودی خود موجب خواص تازه ای است که آن را امور اجتماعی می نامند و موضوع جامعه شناسی مطالعه این امور اجتماعی و دسته بندی آن ، بررسی تحولات آن و استنتاج از این تحولات برای پیش بینی از تحولات آینده است پس مسئله اساسی در جامعه شناسی مطالعه تحولات پدیده های اجتماعی و قوانین آن است. ژان ژاک روسو معتقد است جامعه حق طبیعی و قبلی است که حقوق مدنی بر طبق قرارداد اجتماعی که با رضایت افراد منعقد گردیده است ، جانشین آن شده است. مکتب تاریخی ، زندگی سیاسی را بر پایه عمل و سنت قرار داده است.هگل در جامعه اثر یک جریان دیالکتیکی و طبیعی دید که هدف آن خلق شخصیت اخلاقی و دولت است. ( از لاروس بزرگ ). || در اصطلاح منطق ، قرینه و نتیجه چون جمع شوند. ( مفاتیح العلوم ).

جامعة. [ م ِ ع َ ] (اِخ ) زیارت ... زیارت جامعه ٔ کبیره یکی از مهمترین و معتبرترین زیارات است که در تمام بقاع متبرکه خوانده میشود و از زیارات عمومی است که برای هریک از ائمه خوانده میشود. اهمیت این زیارت درمیان امامیه بحدی است که شرحهای مفصل و متعددی بر آن نوشته اند. از جمله آنها شرح مجلسی بر زیارت جامعه و دیگر شرح شیخ احمد احسائی است . در مباحث فلسفی و عرفانی به مضامین آن بسیار استناد میشود و دلیل نقلی قاطعی بشمار است . این زیارت در بیشتر کتب ادعیه و زیارات آمده و سند آن را معتبر میدانند. زیارات جامعه بسیار است که به سندهای مختلف روایت شده است . صاحب مفاتیح الجنان آرد: در زیارات جامعه که هر امامی را میتوان به آن زیارت کرد و آنها بسیارند و ما بذکر چندزیارت اکتفا میکنیم : اول زیارتی است که صدوق در من لایحضره الفقیه از حضرت امام رضا(ع ) نقل کرده است ، سپس عین زیارت را آورده و پس از آن گوید، این زیارت درکتاب کافی و تهذیب و کامل الزیارة نقل شده و در همه ٔ کتب ، بعد از اتمام زیارت مذکور است که این یعنی کلماتی که ذکر شد مجزی است در همه ٔ زیارتها. و بسیار صلوات میفرستی بر محمد و آل محمد علیهم السلام و نام می بری یک یک را بنامهای ایشان و اختیار مینمائی هر دعائی را که خواهی از برای خود و مؤمنین و مؤمنات . مؤلف گوید ظاهر آن است که تتمه ٔ مذکوره جزء حدیث بوده باشد و بر تقدیری که عبارت بعضی از محدثین باشد چون اعاظم مشایخ حدیث چنین فهمیده اند که همه ٔ زیارتها کافی است چنانچه ظاهر اول حدیث بر آن دلالت دارد و درباب زیارات جامعه نقل نموده اند و الفاظ زیارت همه از صفات جامعه است که اختصاص به بعضی ندارد، بنابراین خاطر از جامعه بودن این زیارت جمع و خواندن آن در همه ٔ مشاهد حتی در مشاهد انبیاء و اوصیاء (ع ) چنانچه جمعی از علما در مشهد جناب یونس (ع ) نقل کرده اند مناسب است . دوم زیارتی که باز صدوق در فقیه و عیون از امام علی النقی (ع ) نقل کرده است . (از مفاتیح الجنان ).از آنچه نقل شد این مطالب بدست می آید: 1- آنکه زیارت جامعه متعدد است . 2- آنکه آن را جامعه گویند بدینجهت که عبارات آن جامع است و برای هریک از امامان و انبیاء خوانده میشود. 3- اهمیت و اعتبار آن بحدی است که حکایتها برای آن نقل میکنند و شرحها بر آن نوشته اند. 4- آنکه بعضی آن زیارات را جامعه ٔ صغیر نامند.


جامعه . [ م ِ ع َ ] (اِخ ) اثرمنسوب به سلیمان . صاحب قاموس مقدس آرد، کتاب بیستمین و از کتب قانونیه است و ظاهراً بدلائل ذیل سلیمان مصنف آن بوده است : اولا قول کاتب است که میگوید کاتب این کتاب سلیمان پسر داود است که در اورشلیم سلطنت نمود. (کتاب جامعه 1:1 و 12) و واضح است که پسر یگانه ٔداود که بر اسرائیل حکمران بود همان سلیمان است . ثانیاً که سلیمان از همه دانشمندتر و زیرک تر بود. (اول پادشاهان 3:12) و این مطلب با آنچه که در کتاب جامعه 1:16 وارد است مطابق میباشد که میگوید: «در دل خودتفکر نموده گفتم اینک من حکمت را بغایت افزودم بیشتر از همگانی که قبل از من بر اورشلیم بودند و دل من حکمت و معرفت را بسیار دریافت نمود». ثالثاً که سلیمان بر جمیع ملوک اسرائیل تفوق یافته از عظمت بناهای خود و عدد خدمتگاران و جلال و مجد و وسعت مملکت بنحوی ترقی کرد که نقره در اورشلیم مثل سنگ بی بها شد. (اول پادشاهان 10:27) و این نیز با آنچه که در جامعه 2:4 - 9 وارد است مطابق میباشد. رابعاً گویند که سلیمان زنان غریبه تزویج نمود که بت پرست بودند و ایشان قلب وی را از متابعت خداوند منحرف ساختند (اول پادشاهان 11:3 و 4) و این مطلب با آنچه که در جامعه 7:26 و 28 وارد است مطابقت دارد که میگوید «و یافتم که زنی که دلش دامها و تله ها است و دستهایش کمندها میباشد چیز تلخ تر از موت است » و نیز میگوید «اما از جمیع آنها زنی نیافتم ». خامساً اینکه سلیمان امثال بسیاری تصنیف نمود. یعنی بنابر مشهور به سه هزار مثل تکلم نمود (اول پادشاهان 4:32) و کاتب جامعه در 12:9 میگوید «مثلهای بسیار تألیف نمود». بعضی از مدققین گویند که در این کتاب الفاظ غریبه ٔ غیرعبری یافت میشود و این مطلب دلیل است بر اینکه مصنف کتاب عبرانی نبوده اما این فقره دلیل کافی نمیباشد چنانکه شخصی که غالباًسلسله ٔ تجارتی او با طوائف متعدده ٔ مختلفة اللسان اتفاق افتاد، البته در وضع و اسلوب نگارش و تکلم او نیز اختلاف دیده خواهد شد. علی الجمله غایت و فائده ٔ کتاب جامعه آن است که این سؤال را جواب گوید «یعنی که سعادت و خوشبختی انسان چه میباشد» علی هذا مصنف این مسأله را از روی تجارب و اختبارات خود که در مدت حیاتش تحصیل نموده جواب میگوید، از آن پس از خود بعالم خارجی نقل نموده در باب سوم از آن مقوله سخن میراند و در حالت زمانی انسان گفتگو میکند و معین مینمایدکه خداوند تمام اشیاء را در موقع خود نیکو ترتیب داده و خلقت فرموده و همگی راجع به خدا میباشد. لکن بنی نوع بشر به شرارت عمل نموده بعضی بر بعضی ظلم روا میدارند بطوری که شخص عادل در تحت قصاص واقع شده شریرو شقی مستخلص ، پرهیزگار بخوبی جزا داده نمیشود و مرد شقی نیز جزای افعال ناپسند و ناهنجار خود را نمی یابد و نتیجه ٔ این مطالب این خواهد بود که خدای تعالی هر دوی ایشان را داوری خواهد کرد. (کتاب جامعه 3:17) و این مسأله دلیل کافی است بر اینکه مصنف معتقد بر عذاب و عقاب و حیات و آینده بوده است . پس از اینها در نسبت میانه ٔ خدا و انسان صحبت میکند تا معلوم نماید که فضیلت انسان بر حیوان چیست و فرق اصلی حقیقی دراین دنیا دیده نمیشود از آن پس در باب 3:21 کتاب جامعه سؤال میکند و میگوید: «کیست روح انسان را بداندکه ببالا صعود میکند یا روح بهایم را که بپائین بسوی زمین نزول میکند» و در آیه ٔ بعد میگوید «برای انسان چیزی بهتر از این نیست که از اعمال خود مسرور شود چون که نصیبش همین است »: و در باب های بعد تا یازدهم گفتگوی نسبت انسان است با برادر و حکام خود و نتیجه ٔ خطایا و کارهای ناهنجار را ذکر نموده سخاوت را مدح وبخالت را مذمت میکند و مردم را به نیکوکاری نصیحت واندرز میفرماید. و در باب دوازدهم اشاره به نهایت حیات کرده نتیجه ٔ اندرزها و اختیارات خود را در آیه ٔ 13 و 14 بیان میفرماید و میگوید «پس ختم تمام امر رابشنویم از خدا بترس و اوامر او را نگاهدار چون که تمامی تکلیف انسان این است ، زیرا خدا هر عمل را با هرکار مخفی خواه نیکو خواه بد باشد به محاکمه خواهد آورد». (قاموس کتاب مقدس ). نام کتابی از تورات . قوهلت . (الفهرست ابن الندیم ). قهلت . (نراقی ). کتاب جامعه اثر منسوب به سلیمان که بتوسط کلیسا در کتب مذهبی داخل شده است و شامل تفصیل این حکمت عالی است : باطل اباطیل ، همه چیز باطل است . رجوع به لاروس کبیر شود.


جامعة. [ م ِ ع َ] (ع ص ) تأنیث جامع. (اقرب الموارد). گردآورنده . فراهم آورنده . جمعکننده . || (اِ) طوق . (منتهی الارب ). غل . (مهذب الاسماء). غلی که بر گردن و بر دست نهند. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نوعی از زیورکه دستها را به گردن فراهم آورد. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (المنجد). || دیگ بزرگ . (دهار). || جرگه . اجتماع . مجتمع. حوزه . حلقه . اجتماع . هیئت اجتماع . مردم یک کشور یا یک شهر یا ده .
- جفر جامعه . رجوع به جفر شود.
- غل جامعه ؛ غلی که بر گردن نهند. || دانشگاه . موسسه ای که شامل عده ای از آموزشگاههای عالی از قبیل دانشکده ٔ طب ، علوم ، ادبیات ، فلسفه و غیره میباشد. (از اعلام المنجد). || گروهی از مرد و زن که به تحصیلات عالی می پردازند. گروهی عرب را مؤسس روش تعلیمات دانشگاهی شمرده اند. این نظام از اندلس به اروپا و از آنجا به سایر نقاط جهان رفته است . جامعه ٔ ازهر قدیمترین جامعه ٔ عالم بشر است در حالی که دانشگاه «سالرنو» ایتالیا که در قرن نهم تأسیس شده قدیمترین دانشگاه اروپائی و دانشگاه آمریکائی بیروت قدیمترین دانشگاه بسبک جدید عالم عرب است . (از الموسوعة العربیة). || قطعه ٔ چوبی که با میخ به دکل کشتی کوبند هنگامی که شکسته شود. (دزی ). || (اصطلاح جامعه شناسی ) وضع و حالت انسانها یا حیواناتی که تحت یک قانون مشترک زیست میکنند. بوسوئه در توضیح این مطلب گوید: «در حقیقت هریک از ما بهردیگری بوجود آمده است ». زنبوران عسل به حالت اجتماعی زندگی میکنند. جامعه بمعانی دیگر نیز آمده از آنجمله است : || اجتماع انسانی یا حیواناتی که تحت قوانین معینی زندگی میکنند. خانواده یک جامعه ٔ طبیعی تشکیل میدهد. || گروهی از مردم که برای رسیدن به هدف مخصوص تحت قواعد معین گردهم جمع آمده اند. همچون جامعه ٔ ادبی و غیره . || جامعه از لحاظ فلسفی ، لوکرس گوید، جامعه یک ابداع انسانی است . هوبس معتقد است که جامعه نتیجه ٔ قراردادی است که بر اثر یک جنگ دائمی بوجود آمده است و بدین ترتیب جامعه از نظر او یک امر طبیعی است .
ماهیت جامعه ، درباره ٔ کیفیت و ماهیت جامعه نیز بحثهای گوناگون وجود دارد. کسانی هستند که وجود جامعه را بعنوان یک مقوله ٔ خاص منکرند و میگویند جامعه مجموعه ای است از افراد و از اینجاست که بحث درباره ٔ نوع خاص بودن جامعه بمیان می آید. طرفداران نظریه ٔ اصالت افراد معتقدند که پدیده های اجتماعی چیزی جز مجموعه ای از پدیده های فردی نیست و برای درک تحولات اجتماع درک اعمال و روحیات افراد کافی است . این اشخاص فراموش میکنند که خواه در طبیعت و خواه در جامعه ، مجموع دارای خواص معینی است . علاوه بر خواص اجزاء همچنانکه در قطره که جزئی از اقیانوس است کشتیرانی امکان پذیر نیست و در آن حیوانات بزرگ نمیتوانند زندگی کنند، در فرد پدیده هائی از قبیل انقلاب ، بحران ، جنگ ، تحولات رژیم سیاسی و سیستم اقتصادی و امثال آن دیده نمیشود. اگر هم این خواص در جزء وجود داشته باشد بازهم بواسطه ٔکیفیات مخصوص خود از همان خواص که در کل وجود دارد فرق میکند. درست است که انسان مجموعه ای از سلولهاست ولی دارای خاصیتی است که سلول فاقد آن خاصیت میباشد و از آنجمله خاصیت اندیشیدن . درست است که اجسام آلی از اتمها تشکیل شده اند ولی خواص فیزیکی و شیمیائی آنها با اتمهای تشکیل دهنده ٔ آنها تفاوت بزرگ دارد. لذامیتوانیم بگوئیم که اجتماع نوع خاص است . عده ای دیگر بنام «ارگانیسیستها» تصور کرده اند که میتوان اجتماع را به یک ارگانیسم بزرگ تشبیه کرد. پیدایش این طرز تفکر معلول دو جهت است : نخست آنکه در اثر اکتشاف علوم طبیعی و تحقق این مسئله که انواع از تکامل عضوی یکدیگر بوجود آمده اند برخی تصور کرده اند که میتوان اجتماع را نیز دنباله ٔ تکامل انواع دانست . دوم اینکه با این تفسیر جامد توانستند نتایجی بسود وضع اجتماعی موجود اتخاذ کنند. هربرت اسپنسر در کتاب خود موسوم به «اصول علم اجتماع » میگوید: «اجتماع از افراد تشکیل شده چنانکه بدن از سلولها بوجود آمده است » بعدها نیز رنه ورم در کتاب خود موسوم به «اجتماع ارگانیسم » و گیوم دگرف در کتاب خود این نظریه ٔ ارگانیسم را بسط و توسعه داده و حتی به نتایج خنده آوری رسیده است مسئله ٔ جریان ثروت و اجتماع را به جریان خون در بدن و پلیسها را به گلبولهای فاگرسیت خون و سیمهای تلگراف را برشته های اعصاب تشبیه کرده است و حتی سعی نموده اند تا برای وضع طبقاتی جامعه نیز در اعضاء بدن معادلهائی جستجو کنند و بهمین جهت بافتهای پیهی را بمنزله ٔ متمولین تلقی کرده اند. اشتباه طرفداران نظریه ٔارگانیسم کاملا روشن است . ما باید پیوسته در نظر داشته باشیم که در جریان تکامل مراحل مختلفه خواص تازه ای بوجود می آورد. در این مسئله تردیدی نیست که اجسام آلی از ترکیب عناصری پدید شده اند ولی آنها دارای خواص فیزیکی و شیمیائی تازه ای هستند که این خواص در خودآن عناصر دیده نمیشود. درست است که میتوان اجتماع را دنباله ٔ تکامل عضوی قرار داد ولی علاوه بر خواص ساده ٔ حیاتی خواص پیچیده ٔ اجتماعی نیز در این مرحله بروز میکند که نمیتوان آن را با ذکر خواص ارگانیسم حیوانی توضیح داد چنانکه بوشه گوید: «نه تفاوت نژادی نه اختلاف آب و هوا هیچکدام تولید اختلاف اساسی نمیکند سازمان اجتماعی آنقدر که ممکن است دارای اختلاف و تفاوت است و استحاله های معین ومتعدد را در بر دارد واین خود ثابت میکند که علی رغم تصور ما اجتماع بیان تمایلات فردی نیست بلکه تابع قوانین مشخص دیگری است غیر از قوانین فیزیولوژی ». طرفداران سوسیولوژی حیوانی نیز دچار همین اشتباه شده اند.بنظر آنان اجتماع انسانی بعینه مانند اجتماع حیوانی است و با درک قوانین اجتماع حیوانی میتوان قواعد اجتماع انسانی را نیز درک کرد. از مباحث فوق روشن شد که اجتماع را نیز نمیتوان تنها و فقط مجموعه ای از فردیا یک ارگانیسم بزرگ پنداشت و یا آن را همانند یک اجتماع حیوانی انگاشت . درست است که اجتماع از حیطه ٔ طبیعت بیرون نیست و دنباله ٔ تکامل عضوی و فردی است ولی بخودی خود موجب خواص تازه ای است که آن را امور اجتماعی می نامند و موضوع جامعه شناسی مطالعه ٔ این امور اجتماعی و دسته بندی آن ، بررسی تحولات آن و استنتاج از این تحولات برای پیش بینی از تحولات آینده است پس مسئله ٔ اساسی در جامعه شناسی مطالعه ٔ تحولات پدیده های اجتماعی و قوانین آن است . ژان ژاک روسو معتقد است جامعه حق طبیعی و قبلی است که حقوق مدنی بر طبق قرارداد اجتماعی که با رضایت افراد منعقد گردیده است ، جانشین آن شده است . مکتب تاریخی ، زندگی سیاسی را بر پایه ٔ عمل و سنت قرار داده است .هگل در جامعه اثر یک جریان دیالکتیکی و طبیعی دید که هدف آن خلق شخصیت اخلاقی و دولت است . (از لاروس بزرگ ). || در اصطلاح منطق ، قرینه و نتیجه چون جمع شوند. (مفاتیح العلوم ).
- جهت جامعه ؛ وجه جامعه . جهت مشترک . وجه اشتراک .
- حساب جامعه ؛ وگت میگوید اگر در حاصل جمع سری :

an + ...+ a3 + a2 + a1 = S


n (یعنی تعداد عوامل جمع) بی نهایت بزرگ شود در حالیکه هریک از این عوامل یعنی a1 و a2 و a3 .... و an بتدریج میل به صفر کند این حاصل جمع در این وقت (یعنی وقتیکه n بی نهایت بزرگ شده است ) واجد حدی خواهد شد که بنام حاصل جمع جامعه یا (انتگرال ) مقادیر a است . طبق نظر وگت غرض از حساب جامعه تعیین دو امر است :
1- تعیین حد حاصل جمع مقادیر بی نهایت کوچک شونده وقتی که تعداد آن مقادیر بی نهایت بزرگ شود. 2- تعیین تابعی که مشتق یا فاضله ٔ آن در دست میباشد [ این تابع بنام تابع اولیه موسوم است ] اگر چه بنظر این دو امر مجزا از یکدیگر جلوه میکنند ولی در حاق واقع یکی عبارة اخری دیگری است . (نقل از کتاب اصول ریاضیات عالیه وگت ص 559). ژیلبر میگوید هدف حساب جامعه بعکس حساب فاضله تعیین تابع اولیه متغیر است از روی رابطه ای که بین متغیر و مشتقش داده شده است . (از کتاب انالیر انفی نی تزیمال ژیلبر ص 303) .
کمیسر وکانیاک میگویند اگر تابع (x)f مفروض باشد برحسب تعریف تابع اولیه (x)f هر تابعی است که مشتقش (x)f است این تابع اولیه همواره با علامت dx (x)Sf که بنام حاصل جمع (x)f d معروف است نمایش داده میشود. این علامت dx (x) Sf بنام جامعه ٔ غیرمعین نامیده میشود و هر تابعی که با این شکل نمایش داده شود معنایش جامعه ٔ غیر معین (x)f و یا جامعه ٔ غیر معین فاضله dx (a)f میباشد. (از ریاضیات خصوصی تألیف کمیسر و کانیاک جلد 3 ص 19).
تاریخچه ، طرح حساب بی نهایت کوچکها یکی از مطالب بسیار قابل توجه تاریخ علوم است این مطلب در قرن هفدهم میلادی کلیه ٔ طرق ریاضی را واژگونه نمود و با دامنه ٔ وسیع و روش عجیب خود موجب بوجود آمدن علوم جدیدی گردید. حساب بی نهایت کوچکها درباره ٔ مقادیر بی نهایت کوچک شونده بحث میکند. خارج قسمت این مقادیر حساب فاضله و حاصل جمع آنها حساب جامعه را بوجود می آورد. این حساب در واقع از دو رشته مسائل هندسی سرچشمه میگیرد:
1- محاسبه ٔ مساحتهای منحنی الخطوط و احجام . 2- تفحص برای یافتن مماس بر منحنیات مختلف . رسته ٔ اولی اساس حساب جامعه و دومی اساس حساب فاضله است . در حدود دو قرن قبل از میلاد ارشمیدس این شکل محاسبه را پیش بینی نمود ولی تفحصاتش متأسفانه تعقیب نشد. تا آنکه در قرن هفدهم این محاسبه پیشرفت خودرا آغازید و ترقی شگرفی نمود و بعنوان یک وسیله ٔ دقیق برای حل مسائل موجود بشمار رفت و در قرن نوزدهم موجب بوجود آمدن علوم نوی شد که مجموعه ٔ آنها را آنالیز ریاضی نام کردند. ارسطو قبول کرده بود که هر عدد میتواند تا آنجا که بخواهیم بزرگ شود ولی متوجه نشد که یک مقدار میتواند بی نهایت کوچک نیز شود. در قرون وسطی دانشمندان دانشگاه پاریس دو نوع بی نهایت تشخیص دادند یکی بی نهایتی که در اثر تکرار مقادیر نامحدودی که بطرف حد معینی میل میکند. البرت دساکس با کوشش خود موفق شد مقادیر محدود و نامحدود را از هم تمیز دهد و آنها را از یکدیگر مشخص کند و هم تصورات در این باره بر روی یک زمینه بسیار ساده ریاضی قرار گرفته بود و آن یک تصاعد هندسی بود که با قدر نسبت کوچکتر از یک تشکیل شده بود چون :

__ __ 132 و 116 و 18 و 14 و 12


پاسکال هم بنوبه ٔ خود در تفهیم این مطالب در قرن هفدهم کوشش فراوان کرد ولی با اینهمه لایپنیتس در اواخر قرن هفدهم میگفت ، مقادیر بی نهایت کوچک و بی نهایت بزرگ قابل قبول من نبوده وبگمان من این مقادیر تصوراتی میباشند که برای اشخاص ضمن محاسبه بوجود می آیند و کاملا شبیه به ریشه های موهومی در جبراند. در قرن نوزدهم چون دقت زیادی در نتیجه گیریها بکار میرفت حساب بی نهایت کوچک و حدود نیز بدقت مورد مطالعه واقع شد، از حسن اتفاق کسانی که در روزهای اول این علم با آن سر و کار داشتند به تشریفات کمتر نظر و توجه میکردند.
دالامبر میگوید، شمااز پیشرفت باز نایستید. اطمینان و اعتماد همواره درعقب شما میباشد. یونانیها در محاسبه ٔ تربیع و حجم مکعبی را دو چندان کردن درقرن چهارم باولین فکر بی نهایت کوچک ها رسیدند و دانستند که همواره میتوان مساحت یک دایره را از روی مساحت کثیرالاضلاع های منظم محاطی و محیطی بدست آورد یعنی مساحت دایره را حد مساحت این دو کثیرالاضلاع دانست در وقتی که اضلاع آنها را بی نهایت دو برابر کنیم . ولی باوجودی که به این شکل به حد رسیدند باز نتوانستند مفهوم آن را کاملا درک کنند تا آنکه اُدوکس این مشکل را با ابداع طریقه ٔ «کوچک نمودن » برطرف نمود. این طریقه از این اصل حاصل میشود هرگاه طول کوچکی را در بادی امر نصف و سپس نصف را نصف و بعد نصف نصف را نصف کنیم سرانجام پس از تکرار این امر به مقداری خواهیم رسید که نسبت به مقدار اولی خود قابل اندازه گیری نیست . این اصل در حقیقت فرعی است از اصل زیر که ارشمیدس آن را یافته است : اگر n کوچکتر از b باشد همواره میتوان عدد صحیحی مانند a یافت بطوری که na بزرگتر از b شود. روش کوچک نمودن فی الواقع مرکب است از بیان این اصل و نتایجی که از حد حاصل است . اقلیدس از این روش برای محاسبه ٔ نسبت بین مساحت دایره و مجذور شعاع و همچنین در حساب حجم هرم استفاده کرد. ارشمیدس آن را برای محاسبه ٔ سطح یک قطعه ٔ سهمی و قطاع حجمی بکار برد.
حساب بی نهایت کوچک ها، ایتالیائیها در اوائل قرن شانزدهم با کسب اطلاعات جدیدی درباره ٔ حدود، کارهای ارشمیدس را تکمیل نمودند، کاوالسری در سال 1629 م . نظریه ٔ خود را با نام هندسه ٔ بی نهایت کوچکها بیان داشت و کوشش مفیدی برای یافتن مجموع این بینهایت کوچکها که پایه و مبنای حساب جامعه است بکار برد. روبروال طریقه ٔ نوی برای مسائلی که نسبت به خطوط دایره ای مطرح شده بود ابداع کرد. پاسکال بسال 1659 م . پس از یک بحث مشبعی که در جهان علم با دیگران کرد بعضی قواعد را درباره ٔ خطوط دایره ای و سایر منحنی ها منتشر کردو این قواعد که با روش غیرقابل تقسیمها که بوسیله ٔ پاسکال نیز تکمیل شده بود مطرح شد و نتایج کار را باروش مستقیم و آشکار جمع و تبیین کرد. در همین زمان مسأله هندسه که هم جالب و هم مهم بود مطرح شد و میتوان آن را یکی از علل کشف حساب فاضله دانست این مسأله جستجوی مماسهای بر یک منحنی بود. دکارت میگفت هر مماس حد یک قاطع است . فرما درباره ٔ حد خارج قسمت نموبی نهایت کوچک تابع را متغیر فکر میکرد. و پس از بحث نسبتاً شدیدی دکارت ارزش نظریه ٔ فرما را که میتوان یکی از اصول حساب فاضله دانست پذیرفت . دانشمندان کم کم به این مسأله ذی علاقه شدند. روبروال آن را درباره ٔ مماس بر خطوط دایره ای طرح کرد. فرما، دکارت ، تریچلی و روبروال روی این مسأله کار کردند و نتایج رضایت بخشی گرفتند. در انگلیس والیس روش دکارت را منتشر نمود و کاوالیری بکمک استعمال «غیرقابل تقسیمها» طول قوس بعضی از منحنیها را محاسبه کرد. برای بعضی از این حسابها بسال 1655 م . سریهای نامحدود برای نخستین بار مورد استفاده قرار گرفت . نیوتون سریها را در حالت n (x+1) برای n کسری و بعضی از شکلهای مثلثاتی بسط داد.
مرکاتور لایب نیتس ، هویگنس و ژان برنولی درباره ٔ سریها هریک بنوبه ٔخود بحث کردند و در نتیجه این مطلب جدید با سرعت پیش رفت . بسال 1675 م . لایب نیتس ریاضی دان عالیقدر آلمانی اثر بزرگ و جالب توجهی بوجود آورد که در سال 1684م . چاپ و منتشر شد او از آنالیز دکارت و پاسکال عناصر یک علم جدید را بیرون کشید و نام آن را آنالیز بی نهایت کوچکها گذاشت . او طریقه ٔ حساب بی نهایت کوچکها را با قواعد عمومی بجای کلیه ٔ طرق مختلفه قرار داد و مسائل نوی طرح کرد و بقواعد جدید خود عمومیت داده و نیز پی برد که حساب جامعه عکس حساب فاضله است . دامنه ٔ کشفیات لایب نیتس نیز بحدی وسیع بود که تا قرن هیجدهم کارهای او نتوانست کامل شود. در همین اوان نیوتون انگلیسی هم اساس نظریه ٔ حساب بی نهایت کوچکها را منتهی با انطباق آن بر سر سرعت و از روی آن معین کرد.لایب نیتس نیز نمو بی نهایت کوچک تابع و متغیر را در حساب های خود بکار میبرد ولی نیوتون اندازه ٔ متغیر رابوسیله ٔ زمان نمایش داد. روش او چون ناقص تر از روش لایب نیتس بود کمتر مورد توجه دانشمندان واقع شد ولی نمیتوان منکر شد که نیوتون استادانه روش خود را در مباحث مربوط بمکانیک تعقیب کرد. نیوتون در اوائل قرن هفدهم تهمت به لایب نیتس زد که او کشفی را که او در سال 1671 م . کرده است بنام خود کرده و انتشار داده است و لایب نیتس منکر آن بود تا اینکه قرن نوزدهم با یافتن مدارک چاپ نشده قضاوت واقعی را کرد و گفت هردو آنهادر یک زمان باصول حساب بی نهایت کوچکها بدون استفادت از دیگری پی برده اند. (از تاریخ حساب رنه تاتار ). || صلوة جامعه ؛ نمازی است که امام در مواقع بخصوص با همه ٔ مردم اقامه کند. (دزی ). || قدر جامعه ؛ دیگ بزرگ . (منتهی الارب ). قدر جامعه ؛ عظیمة. (اقرب الموارد). || قدر جامع؛ قدر مشترک . و رجوع به جامع شود. || ناقة جامعة؛ ای اخلف بزولا و لایقال هذا الابعد اربع سنین . (منتهی الارب ). یعنی بر شتری که از چهار سال کمتر داشته باشد اطلاق نمیشود. صاحب تاج العروس آرد که در نسخ چنین آمده که بعد از چهار سالگی اطلاق میشود ولی صحیح آن است که تا چهارسالگی کلمه ٔ جامعه بر شتر اطلاق میشود. (تاج العروس ). جمل جامع. ناقه جامع. رجوع به این دو کلمه شود.

جامعة. [ م ِع َ ] (اِخ ) نام یکی از دو کتابی است که به حضرت علی (ع ) منسوبند. گویند: تمام احکام دینی و حوادث جهان را پیغمبر (ص ) املاء کرده و علی (ع ) مینوشت و یکی بنام جفر و دیگری به جامعه موسوم است . محقق جرجانی در شرح مواقف تصریح میکند که جفر و جامعه دو کتابی است که به حضرت علی (ع ) منسوب است و در آنها از طریق علم حروف تمام حوادثی را که تا پایان جهان روی خواهد داد، ذکر کرده است و امامان از اولاد او آنها رامی شناختند و از روی آنها حکم میدادند. سپس بگفته ٔ حضرت رضا (ع ) در نامه ای که برای قبول ولایت عهدی بمأمون مینویسد میگوید که «جفر و جامعه بر این دلالت دارند که ولایت بپایان نمیرسد» استشهاد کرده و گوید همانطور شد که پیشگوئی کرده بود. مأمون آن حضرت را مسموم کرد. و در اصول کافی درباره ٔ جامعه روایاتی است از جمله ابن ابی عمیر از حضرت صادق (ع ) روایت کند که طول جامعه هفتاد ذراع است بذراع حضرت رسول (ص ) و آن کتاب به املاءپیغمبر (ص ) و به خط علی (ع ) میباشد و در آن تمام احکام حلال و حرام و هرآنچه مردم بدان نیاز دارند ذکر شده است . (از الذریعة ج 5 ص 119). و رجوع به جفر شود.


فرهنگ عمید

۱. [جمع: جوامع] گروهی از مردم که با هم وجه اشتراک داشته باشند و در سرزمینی واحد زندگی کنند.
۲. نهادی که به وسیلۀ مؤسسات، افراد، و کشورها برای اهداف ویژ ای تشکیل می شود: جامعهٴ دانشجویان.
* جامعهٴ روحانیت: گروه پیشوایان دینی.

۱. [جمع: جوامع] گروهی از مردم که با هم وجه اشتراک داشته باشند و در سرزمینی واحد زندگی کنند.
۲. نهادی که به‌وسیلۀ مؤسسات، افراد، و کشورها برای اهداف ویژ‌ای تشکیل می‌شود: جامعهٴ دانشجویان.
⟨ جامعهٴ روحانیت: گروه پیشوایان دینی.


دانشنامه عمومی

جامعه در اصطلاح جامعه شناسی گروه (های) انسانی است مشروط بر این که، دارای تعامل انسانی پایدار باشند. این تعامل حتماً تعامل فرهنگ ساختی و احیاناً منجر به تعامل علم ساختی هم هست؛ بنابراین، یک عده مهاجر یا پناهنده که مثلاً در یک اردوگاه، به مدت سه ماه گرد هم آمده اند اگر چه بسیار باشند، جامعه نیستند. زیرا شرط تعامل پایدار و تعامل فرهنگ ساختی را ندارد. در درون جامعه، به دلیل وجود علایق مختلف انسان ها و گروه ها، تضادهای اجتماعی وجود دارند؛ اما با وجود تضاد تعادل و ثبات جامعه حفظ می گردد. در جامعه افراد نقش های گوناگونی را می پذیرند و به همان نسبت از مزایای اجتماعی مختلفی بهره مند می شوند. جامعه شناسی علمی است که مسایل عینی جامعه و پدیده اجتماعی می پردازد.
آناتومی جامعه یا سنة الله: مقدمه ای بر جامعه شناسی کاربردی، فرامرز رفیع پور، تهران: انتشارات کاوه، ۱۳۷۷

جامعه (ابهام زدایی). جامعه؛ جامعه شناسی.
جامعه (روزنامه)؛ نام یک روزنامه توقیف شده در ایران.
دانشگاه؛ در عربی به دانشگاه گفته می شود.

جامعه (استان وادی). جامعه (به عربی: جامعة) یک شهرداری در الجزایر است که در ناحیه جامعه واقع شده است. جامعه ۵۰٬۹۱۶ نفر جمعیت دارد و ۴۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فهرست شهرهای الجزایر

جامعه (فیلم). جامعه (انگلیسی: Society) فیلمی در ژانر معمایی و کمدی ترسناک است که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بیلی وارلاک اشاره کرد.
وودی کیث
ریک فرای

دانشنامه آزاد فارسی

جامعه (society)
گروهی وسیع شامل سازمان های متعدد و تعدادی از انسان ها که درطی ادوار از اتکای متقابل اجتماعی و انتظام جمعی بهره مند باشد. جامعه مفهومی است که از روابط بین افراد پدید می آید، اما ماهیتی متفاوت از مجموع خصوصیات فردی را احراز می کند. به تعبیر دیگر جامعه ای کلی است متمایز از اجزای خود و وجود کیفی آن مستقل از افراد است. جامعه یک ابداع انسانی است که ورای افراد موجودیت می یابد و قبل از آن ها بوده و بعد از آن ها نیز باقی خواهد ماند. جامعه نسبت به اجتماع متأخر است، چراکه اعضا در جامعه نه به طور ذاتی و سرشتی، بلکه به گونه ای آگاهانه و ارادی، به خاطر مقاصد و منافع معینی دور هم گرد آمده و اتفاق یافته اند. در جامعه، شبکۀ روابط انسانی از برخورد با نهادها و سازمان های اجتماعی، نظم های اساسی یا الگوبندی هایی را به وجود می آورد که این الگوبندی ها به مثابۀ ابزاری است که به انسان ها در چگونگی برقراری ارتباط با یکدیگر یاری می رساند و برای آن که سازمان اجتماعی سطح مطلوب و جامعه نظم خود را حفظ کند باید رفتارهایی که صورت الگو به خود گرفته، پیش بینی پذیر بوده و استمرار و دوام داشته باشد تا امکان انتقال آن از نسلی به نسل دیگر به راحتی صورت پذیرد. شالودۀ هر جامعه ای به طور نسبی بر پایۀ هنجارها، ارزش ها و آداب و رسومی قرار دارد که در طول سالیان دراز پذیرفته شده و مبین احساسات ریشه دار، عادات و شیوه های ثابت و تجویزشده رفتار هستند و از میان آن ها برخی که مهم تر به نظر می رسند تبدیل به قوانین می شوند و ضمانت اجرا پیدا می کنند. میزان اِعمال نظارت اجتماعی در هر جامعه به توانایی اعضای جامعه در انطباق خود با هنجارهای موجود بستگی دارد. رشد و توسعۀ شهرنشینی و افزایش تقسیم کار و به تبع آن تخصصی شدن جوامع از حیث اقتصادی و اجتماعی، در روابط گروه های درون جامعه دگرگونی ایجاد کرده است. اساس روابط در جامعه، بر رقابت، دنبال کردن منافع شخصی، کارایی فردی، پیشرفت و تخصص گرایی مبتنی است؛ پیوندهای عاطفی ضعیف و موقت است و برخوردها پراکنده و منقطع و فقط به منظور هدف های عملیِ خاص صورت می گیرد. در جامعه نوعی ناشناختگی شکل می گیرد که متأثر از روابط رسمی و غیرشخصی میان افراد است. همبستگی موجود در جامعه بر پایۀ تمایز است و انسان ها تا جایی این همبستگی را حفظ می کنند که نیازهایشان توسط دیگری برآورده شود. دربارۀ کیفیت و ماهیت جامعه نظرات گوناگونی وجود دارد: طرفداران نظریه اصالت فرد معتقدند که پدیده های اجتماعی چیزی جز مجموعه ای از پدیده های فردی نیست و برای درک احوال اجتماع درک اعمال و روحیات افراد کافی است، در حالی که طرفداران اصالت جمع معتقدند که جامعه چیزی فراتر از افراد است، یعنی جامعه خاصیت معینی دارد که متمایز از خواص مجموع آن است. عده ای دیگر به نام ارگانیسم گرایان، جامعه را به صورت یک ارگانیسم یا موجود زنده در نظر می گیرند که تمام اجزاء درون آن با هم وابستگی متقابل دارند و تغییر در یکی از اجزا منجر به ایجاد تغییر در کل آن می شود. برخی دیگر در قالب تفکر دیالکتیکی جامعه را در کلیت و تامیت آن می بینند که در جریان توقف ناپذیر ساخته شدن و ویران شدن قرار دارد. نیز ← اجتماع (جامعه شناسی)
جامعه (زیست شناسی). جامعه (زیست شناسی)(sociobiology)
(یا: زیست شناسی اجتماعی) مطالعه دربارۀ شالودۀ زیست شناختی هرگونه رفتار اجتماعی، ازجمله کاربرد علم وراثت جمعیت در تکامل رفتار. براساس این مطالعه، مفهوم استعداد جامع مبنی بر این که در هر فرد «ژن های خودخواه۱» وجود دارد، شکل گرفته است. برخلاف برخی از تعبیرهای عامیانه، در این رشتۀ علمی ادعا نمی شود که همۀ رفتارها بر مبنای وراثت تعیین می شوند. دبلیو دی همیلتون۲ مفهوم «استعداد جامع۳» را مطرح کرد؛ در این مفهوم بر کارکرد تکاملی رفتار تأکید و ادعا می شود که همین کارکرد به موجود زنده امکان می دهد که به هر اندازه بتواند شکل های وراثتی خود را برای نسل های آتی باقی گذارد. همین اندیشه به مفهوم «ژن های خودخواه» ریچارد داوکینز۴ نیز راه یافته است.selfish geneWD Hamiltoninclusive fitnessRichard Dawkins

فرهنگ فارسی ساره

انجمن، توداک، هازه، چبیره، همبود، همبودگاه


فرهنگستان زبان و ادب

{society} [باستان شناسی، جامعه شناسی] جماعتی (community ) ساختمند از انسان ها که از سنت ها یا نهادها یا ملیت یکسان برخوردارند

نقل قول ها

جامعه
• «جامعه ای که در عمق جان خود پرسشی ندارد، تفکر ندارد و کسی که از تفکّر محروم است، زندگیاش همواره دستخوش امواج و عواملی خواهد بود که نه خود آن ها را پدیدآورده است و نه قدرت و صلاحیّت هدایت زندگی را به جهتی مطلوب در میان این موج ها و عامل ها دارد؛ زیرا نه موج را می شناسد نه دریا را و نه هدفی را که باید به سوی آن برود و طبعاً نه وسایلی را که قادر به مهار امواج و جهت دادن کشتی زندگی او به ساحل امن باشد.»در -> از دنیای شهر تا شهر دنیا، ص ۱۱ و ۱۲
• «در جامعه ای که با حقوق خود آشناست و در آن قانون حکمفرماست، حقوق و حدود همهٔ شهروندان به رسمیت شناخته می شود و دولت و ملت به صورت مجموعه هایی مرتبط مُحِق و مُکلَّف معنا می یابد.»• «درست است که جامعه فقیر و بیمار و جاهل و دارای تبعیض و فساد، از ابتدایی ترین حقوق خود محروم است و برای رساندن او به حقوقش باید با همه این ها مبارزه کرد، ولی جامعه ای که در آن حق و حرمت مردم برای حاکمیت بر سرنوشت خودشان به رسمیت شناخته نشود، جامعه ای عقب مانده، بی روحیه و بی نشاط است و جامعه بی روحیه و بی امید حتی برای حل مشکل فقر و جهل و تبعیض هم نمی تواند کاری بکند.»• «انسان ممکن است سیر باشد، ولی ناراضی باشد و انسان ممکن است گرسنه باشد، ولی راضی باشد.»• «جامعه پیشرو، جامعه برخوردار و جامعه راضی تنها جامعه ای نیست که امکانات مادی اش برآورده شود؛ که باید برآورده شود، بلکه جامعه ای است که در آن قدرت مبتنی بر اراده و خواست مردم باشد، قدرت برآمده از مردم باشد و تحت نظارت مردم باشد.» -> محمد خاتمی
• «زندگی مبارزه ای دائم بین فرد بودن و عضوی از جامعه بودن است.» خاطرات کاملاً واقعی یک سرخ پوست پاره وقت -> شرمن الکسی
• «چیزی که معنای زندگی را می سازد، مردم اند؛ پس باید تلاش کنی تا بی درنگ با مردم پیرامونت و جامعهٔ گسترده ات، خوب باشی.» -> رید هافمن
• «به نظر من وظیفه اصلی در زندگی، خدمت کردن است… به جامعه ام خدمت می کنم. هر شخص نماینده گروهش است. هرگز نباید به جای دیگری فکر کرد. باید برای خودمان کار کنیم یا برای همسر، دختر، مادر، دوستانمان.» -> فیلیپ استارک
• «وقتی در یک اجتماع زندگی می کنیم، محدودیت ها و قیدوبندها و قانون هایی وجود دارد که اگر بتوانیم درآن میان راه آزادی و بیان خودمان را پیدا کنیم، می توانیم موفق باشیم.» در مصاحبه با روزنامهٔ شرق: «۱۴ ژوئن ۲۰۱۷/ ۲۴ خرداد ۱۳۹۶» -> کریستف رضاعی

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] جامعه، عنوان برخی از زیارت نامه های مأثور است. این زیارت نامه ها را به این سبب « جامعه » می نامند که مخصوص امام خاصی نیستند، بلکه به گونه ای انشا و تعلیم شده اند که با خواندن آنها می توان هر یک از ائمه(ع) را از دور یا نزدیک زیارت کرد.

جدول کلمات

توده مردم

پیشنهاد کاربران

باهَمِستان

1 - جامعه در زبان عربی به معنی دانشگاه نیز است.
2 - در باره مسجد جامع الازهر : جامع شاره میشود اما در باره دانشاه الازهر کلمه جامعه الازهر بکار میرود

ا. فا. [ع] ( مِ عَ ) مؤنث جامع، گردآورنده، تودۀ مردم، گروهی از مردم که باهم وجه اشتراک داشته باشند، صنفی از مردم. مردم یک شهر یا کشور. و نیز بمعنی دانشگاه. و غل که بدست و گردن زندانیان ببندند.
مؤخذ: فرهنگ فارسی عمید

این واژه و واژه های همخانواده آن ریشه ایرانی دارند چون :

در زبان اوستایی واژه *یم yam به معنای رویهم گذاشتن است که امروزه جم خوانده میشود ( مانند yakar که امروزه جگر خوانده میشود ) و عرب آنرا جمع مینویسد.

در زبان اوستایی واژه *yǝ̄ma به شکل جم در واژه جمشید ( دارای نور دوگانه ) و به معنای دوقلو دوگانه به کار رفته است.



*پیرس:

Indo - European etymology: Compiled by Sergei Nikolayev on the basis of A. Walde and J. Pokorny's dictionary



هازمان

جامعه ( Society ) : [اصطلاح جامعه شناسی] گروهی از مردم با پیوستگی کما بیش پایدار که برای فعالیتهای جمعی خود تشکیل شده اند و احساس می کنند که به یکدیگر تعلق دارند . مجموعه ای از افراد انسانی که با نظامات و سنن و آداب و قوانین خاص با یکدیگر پیوند خورده و زندگی دسته جمعی دارند .
جامعه عبارت است از مجموعه ای از انسانها که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیده ها و ایده ها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطه ورند .
جامعه به وسیع ترین معنا به کل مناسبات اجتماعی میان آدمها دلالت دارد . هر انبوهه ای از آدمیان را از هر دو جنس و همه سنین که در یک گروه با دوام و دارای نهادها و فرهنگ کم و بیش اختصاصی خود گرد هم آمده باشند می توان جامعه خواند .
منبع https://rasekhoon. net


یا لباس یافراهم کردن

جامعه : همایه

برگرفته از کُنش �هماییدن� : جمع شدن، اجتماع کردن، گرد هم آمدن
این کُنشی ( فعلی ) نوساخته است که برگرفته از هم آی ( آمدن ) یدن ( نشانه مصدری ) می باشد و روی هم رفته � هماییدن� میشود.
برخی واژگان که میتوان از آن ساخت: همایه ( جامعه ) ، هماییده ( اجتماع ) ، همایش ( جلسه، کنفرانس ) ، گردهمایی ( میتینگ )

جامعه از جمع و گرد همایی یک گروه در جایی مشخص سخن می گوید.
برابر آنرا می توان در فارسی. جا همه ، بکار برد.
زیرا از لحاط آوایی خیلی شبیه واژه عربی است و براحتی جایگزین آن می شود. و از طرفی از لحاظ معنی هم کاملن با آن هم معنی است.

جامعه ( کومه لگا )

کومه لگا

استان . . هم معنی جامعه دارد . .


کلمات دیگر: