کلمه جو
صفحه اصلی

سنت


مترادف سنت : آداب، آیین، رسم، رسوم، عرف، مذهب، راه، روش، سیره، ختنه، ختنه سوران، تسنن، سنی

متضاد سنت : شیعه

برابر پارسی : روش، شیوه، نهاد، آیین، ایستار، تراداد

فارسی به انگلیسی

cent, sunna, tradition, custom, law, constitution, convention, institution, precedent, saint, usage, penny, red cent, sunna(h), circumcision

cent, constitution, convention, custom, institution, precedent, saint, tradition, usage


Sunna(h), tradition, custom, circumcision


cent


فارسی به عربی

تقلید , عادة

عربی به فارسی

درصد , يک صدم , سنت که معادل يک صدم دلا ر امريکايي است , سال , سنه , سال نجومي


مترادف و متضاد

custom (اسم)
عادت، خوی، رسم، عرف، مرسوم، سنت، حقوق گمرکی، برحسب عادت

tradition (اسم)
عادت، رسم، عرف، مرسوم، سنت، روایت متداول، عقیده رایج، عقیده موروثی

آداب، آیین، رسم، رسوم، عرف، مذهب ≠ شیعه


راه، روش، سیره


ختنه، ختنه‌سوران


تسنن، سنی


۱. آداب، آیین، رسم، رسوم، عرف، مذهب
۲. راه، روش، سیره
۳. ختنه، ختنهسوران
۴. تسنن، سنی ≠ شیعه


فرهنگ فارسی

روش، طریقه، سیرت، سرشت، طبیعت، شریعت
( اسم ) ۱ - راه روش سیرت طریقه عادت . ۲ - گفتار و کردار و تقریر معصوم ( پیغمبر و امامان ) جمع : سنن . یا اهل سنت . فرقه ای از مسلمانان که به خلافت ابوبکر و جانشینان او قایلند مقابل شیعه
دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی .

فرهنگ معین

(سُ نَّ ) [ ع . سنة ] (اِ. ) ۱ - راه ، روش ، سیرت . ۲ - آن چه که پیامبر و صحابه به آن عمل کرده باشند.

لغت نامه دهخدا

سنت. [ س ُن ْ ن َ ] ( ع اِ ) راه و روش. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). طریقه. قانون. روش. ( منتهی الارب ). آیین. رسم. نهاد. ج ،سنن : غزوی کنیم بر جانب هندوستان دور دست تر تا سنت پدران تازه کرده باشیم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 284 ). و سنتی از عدل میان ملوک نهاد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 91 ). سنت پدر یمین الدوله و الدین در این باب نگاه باید داشت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 377 ).
ره راست آنرا شناس از جهان
که بر سنت احمد مصطفی است.
ناصرخسرو.
سنت حجت خراسان گیر
کار کوته مکن درازآهنگ.
ناصرخسرو.
گر ترا یاران زهاد و بزرگانند
چون تو بر سیرت و بر سنت دیوانی.
ناصرخسرو.
و میخواهد تا بیمارپرستی در میان امت تو سنتی گردد. ( قصص الانبیاء ).
بدو سنت شده روشن بدو ملت شده تازه
بدو دولت شده عالی بدو ملکت شده والا.
مسعودسعد.
چو من بسنت در طاعت تو دارم تن
فضایل تو بمن بر فریضه کرد ثنا.
مسعودسعد.
کآنکه رست از رسم و آئین گوید او را سنتش
کای قفس بشکسته اینک شاخ طوبی مرحبا.
سنائی.
شکستن سپه و دستگیر کردن خصم
نهاد و رسم و ره و سنت و شعار تو باد.
سوزنی.
سنت شاعرنوازی پادشاه دین نهاد
ای همه شاهان دنیا مر غلامش را غلام.
سوزنی.
سنت عشاق چیست برگ عدم ساختن
گوهر دل را ز تف مجمر غم ساختن.
خاقانی.
خوانچه کن سنت مغان می را
وز بلورین رکاب می بگسار.
خاقانی.
بر این لازم آمد بموجب شریعت و فتوت و سنت مروت بدفع آن کوشیدن. ( سندبادنامه ص 323 ).
تا با تو بسنت نظامی
سلطان جهان کند غلامی.
نظامی.
هرکه بنهد سنت بد ای فتی
تا درافتد بعد او خلق از عمی.
مولوی.
هرکه او بنهاد ناخوش سنتی
سوی او نفرین رود هر ساعتی.
مولوی.
نیکوان رفتند و سنتها بماند
وز لئیمان ظلم و لعنتها بماند.
مولوی.
این است جزای سنت نیک
ور عادت بد نهی تو دانی.
سعدی.
|| احکام و امر و نهی خدای تعالی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). فرض. فریضه. واجب. لازم. احکام دین. راه دین. شریعت :
فرض ورزید و سنت آموزید

سنت . [ س ُن ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه ٔ شهرستان خوی . دارای 551تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی آنان جوراب بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


سنت . [ ] (اِ) اسم هندی زنجبیل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).


سنت . [ س َ ن ِ ] (ع ص )مرد کم خیر. ج ، سنتون . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || سال قحط. (ترجمان القرآن ) (ناظم الاطباء).


سنت . [ س ِ ] (اِ) یک قسمت از صد قسمت واحد پول امریکا، و صد سنت برابر یک دلار است .


سنت . [ س ُن ْ ن َ ] (ع اِ) راه و روش . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طریقه . قانون . روش . (منتهی الارب ). آیین . رسم . نهاد. ج ،سنن : غزوی کنیم بر جانب هندوستان دور دست تر تا سنت پدران تازه کرده باشیم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 284). و سنتی از عدل میان ملوک نهاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 91). سنت پدر یمین الدوله و الدین در این باب نگاه باید داشت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 377).
ره راست آنرا شناس از جهان
که بر سنت احمد مصطفی است .

ناصرخسرو.


سنت حجت خراسان گیر
کار کوته مکن درازآهنگ .

ناصرخسرو.


گر ترا یاران زهاد و بزرگانند
چون تو بر سیرت و بر سنت دیوانی .

ناصرخسرو.


و میخواهد تا بیمارپرستی در میان امت تو سنتی گردد. (قصص الانبیاء).
بدو سنت شده روشن بدو ملت شده تازه
بدو دولت شده عالی بدو ملکت شده والا.

مسعودسعد.


چو من بسنت در طاعت تو دارم تن
فضایل تو بمن بر فریضه کرد ثنا.

مسعودسعد.


کآنکه رست از رسم و آئین گوید او را سنتش
کای قفس بشکسته اینک شاخ طوبی مرحبا.

سنائی .


شکستن سپه و دستگیر کردن خصم
نهاد و رسم و ره و سنت و شعار تو باد.

سوزنی .


سنت شاعرنوازی پادشاه دین نهاد
ای همه شاهان دنیا مر غلامش را غلام .

سوزنی .


سنت عشاق چیست برگ عدم ساختن
گوهر دل را ز تف مجمر غم ساختن .

خاقانی .


خوانچه کن سنت مغان می را
وز بلورین رکاب می بگسار.

خاقانی .


بر این لازم آمد بموجب شریعت و فتوت و سنت مروت بدفع آن کوشیدن . (سندبادنامه ص 323).
تا با تو بسنت نظامی
سلطان جهان کند غلامی .

نظامی .


هرکه بنهد سنت بد ای فتی
تا درافتد بعد او خلق از عمی .

مولوی .


هرکه او بنهاد ناخوش سنتی
سوی او نفرین رود هر ساعتی .

مولوی .


نیکوان رفتند و سنتها بماند
وز لئیمان ظلم و لعنتها بماند.

مولوی .


این است جزای سنت نیک
ور عادت بد نهی تو دانی .

سعدی .


|| احکام و امر و نهی خدای تعالی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). فرض . فریضه . واجب . لازم . احکام دین . راه دین . شریعت :
فرض ورزید و سنت آموزید
عذر ناکردن از کسل منهید.

خاقانی .


|| فرموده ٔ رسول (ص ) و کرده ٔ او. فرموده ٔ رسول و کرده ٔ او بطریق جواز، ضد بدعت . ج ، سنن . سنت سه گونه است : قول ، فعل و اقرار. قول ، هرچه از گفته ٔ پیغامبر صلوات اﷲ علیه روایت شده است . فعل ، آنچه از کردار آن حضرت روایت شده است . اقرار، آنچه روایت شده که اعمالی را قوم کرده اند و رسول صلوات اﷲ علیه بر آنان نگرفته و انکار نفرموده است . (مفاتیح ). رجوع به سنة شود. (اصطلاح فقه ) آنچه پیغمبر و صحابه برآن عمل کرده باشند و امری که حضرت پیغمبر صلوات اﷲ علیه آنرا همیشه کرده باشند، مگر در عمر یک دو بار بقصد ترک هم کرده باشند. (آنندراج ). (اصطلاح فقه ) آنچه آن حضرت و ائمه هدی صلوات اﷲ علیهم بر آن عمل کرده باشند، مگر در عمر خود یک دو بار بقصد ترک هم کرده باشد. (ناظم الاطباء). (اصطلاح فقه ) آنچه پیغمبر و صحابه بر آن عمل کرده باشند و امری که پیغمبر (ص ) آنرا همیشه کرده باشند، مگر در عمر خود یک دو بار بقصد ترک هم کرده باشند. (غیاث اللغات ). عبارت است از آنچه از رسول اﷲ (ص ) صادر شده باشد از افعال و اقوال بیواسطه ٔ وحی . آنچه در حضرت او واقع شده باشد و او مقرر داشته و نهی نفرموده . (از نفایس الفنون ).
- اهل سنت ؛ مقابل شیعه . چاریاری . اهل جماعت :
گوید درست گردید کاین رافضی است بی شک
زیرا که اهل سنت نکند نماز چندین .

ناصرخسرو.


تو بر آن عطسه هم بخوان الحمد
کاهل سنت چنینت فرماید.

خاقانی .


استاد ابوبکر محمشاد که شیخ اهل سنت بود... در این باب موافقت رای سلطان نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 399). از عقاید اهل سنت و مذاهب اصحاب بدعت مستکشف و متفحص ... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- علمای سنت و جماعت ؛ علمای عامه .
- مذهب سنت و جماعت ؛ صاحب بیان الادیان گوید: مذهب سنت و جماعت بدو فرقه شوند: اصحاب حدیث و اصحاب رأی .
|| (اصطلاح علم حدیث ). رجوع به حدیث و قسم اول نفایس الفنون ص 128 شود. || دستور. قانون گزاری . سنة اﷲ التی قد خلت من قبل و لن تجد لسنة اﷲ تبدیلا. (قرآن 23/48). || مستحب . مقابل فریضه : [ یعقوب لیث ] اندر شبانه روز صد و هفتاد رکعت نماز زیادت کردی از فرض و سنت . (تاریخ سیستان ). سلام سنت است و جواب آن واجب . (جامع التمثیل ). شیخ رضا داد، بحکم آنکه اجابت دعوت سنت است . (گلستان چ یوسفی ص 126).
|| ختنه . (ناظم الاطباء) : طوی عظیم ترتیب یافته و سنت شاهزاده در آن ایام بفعل آمده . (تاریخ شاهی ص 313). || خوی . طبیعت . عادت . (آنندراج ) (منتهی الارب ). عادت . خوی . (ناظم الاطباء). سیرت . نهاد :
بر این نهاد نبوده ست حال و سنت کس
جهانیان همه زین آگهند پیر و جوان .

فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 254).


که نگردد سنت ما از رشد
نیک نیکی را بود بد راست بد.

مولوی .


|| خرمایی است بمدینه . (آنندراج ). خرمایی است . (منتهی الارب ). نوعی است از خرما در مدینه . (مهذب الاسماء). || عذاب . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || روی . رخساره . (آنندراج ). روی . رخساره . (منتهی الارب ). صورت . روی . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). || دائره روی . || پیشانی و هر دو جانب پیشانی . (آنندراج ) (منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. روش، طریقه.
۲. سیرت، سرشت، طبیعت.
۳. شریعت.
۴. (فقه ) قول و فعل و تقریر پیغمبر اسلام، آنچه پیغمبر و صحابه بر آن عمل کرده باشند.
۵. نماز نافله.
یک صدم دلار.

یک صدم دلار.


۱. روش؛ طریقه.
۲. سیرت؛ سرشت؛ طبیعت.
۳. شریعت.
۴. (فقه) قول و فعل و تقریر پیغمبر اسلام؛ آنچه پیغمبر و صحابه بر آن عمل کرده باشند.
۵. نماز نافله.


دانشنامه عمومی

سنت یا تراداد عبارت از باور یا رفتاری است که در یک گروه یا جامعه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود، دارای معنای نمادین یا اهمیت ویژه ای است و ریشه آن به گذشته برمی گردد. تعطیلات عمومی و نیز لباس های غیرمنطقی اما به لحاظ اجتماعی معنی دار (مانند کلاه مویی که قضات در برخی کشورهای غربی در دادگاه ها بر سر می گذارند) نمونه های بارزی از سنت هستند. حتی هنجارهایی نظیر سلام و احوال پرسی کردن نیز سنت تلقی می شوند. سنتها می توانند در طول هزاران سال به حیات خویش ادامه دهند یا اینکه گسترش پیدا کنند. در عین حال سنتهایی هم هستند که به دلایل سیاسی یا فرهنگی در طول مدت کوتاهی ایجاد شده اند.
توسل به سنت
سنت گرایی
خرد جاویدان
فولکلور
برخی زمینه های مطالعاتی دانشگاهی نظیر انسان شناسی و زیست شناسی نیز واژه سنت را اخذ کرده اند تا در زمینه آکادمیک خاص تری از آن بهره جویند.
سنّت یا تراداد در لغت به معنای روش و شیوه است.. تراداد گرته برداری از واژهٔ tradition می باشد . تراداد نیز از پیشوند ترا و فعل دادن تشکیل شده است و به معنی آن چیزی است که از پیشینیان به تحویل داده شده است .
سنت در شیعه شامل سخن، کردار و تقریر (تأیید) معصومین است.

دانشنامه آزاد فارسی

سَنْت (Saintes)
شهری در شارانت ـ ماریتیم، در غرب فرانسه، کنار رود شارانت، به فاصلۀ ۱۷۰ کیلومتری شمال بوردو. جمعیت آن ۲۷ هزار نفر است (۱۹۹۰) مرکز استان قدیمی سنتونژ بود. ویرانه های رومی و آمفی تئاتری بزرگ دارد. طاق نصرت گرمانیکوس نیز در این شهر است. مرکز تجارت تولیداتی نظیر حبوبات، چرم و چوب برای نواحی اطراف به شمار می رود. صنایع آن عبارت ا ند از تولید لوازم الکترونیک و ظروف سفالین، و صنایع سبک. سنت در زمان رومی ها شهر مهمی بود و آثاری از قرن ۱ م در آن دیده می شود. طاق نصرت گرمانیکوس، که دراصل بر روی پُلی قرار داشت، در قرن ۱۹ به محل کنونی منتقل شد؛ آمفی تئاتر آن گنجایش ۲۰هزار نفر را دارد. در موزۀ شهر نیز آثار هنری فراوانی از دوران رومی ها به جا مانده است. شهر مزبور دارای چندین کلیسا است، که یکی از آن ها قبلاً کلیسایی جامع بود.

سنت (فقه). سُنّت (فقه)
در اصطلاح فقها گاهی در مقابل بدعت و زمانی مرادف با استحباب و گاهی مترادف با حدیث به کار می رود و اصولیان، بیشتر آن را قول، فعل و تقریر معصوم گویند. سنّت قولی، به خبر گفته می شود. سنّت فعلی یا کرداری این است که اگر عملی از معصومی صادر شد می فهمیم که آن عمل مجاز بوده است؛ همان گونه که ترک عملی از آنان، حاکی از این است که آن عمل واجب نبوده است. سنّت تقریری یا سکوت این است که اگر عملی در حضور معصوم واقع شود و معصوم آن را نهی نکرده باشد، با توجّه به این که امر به معروف و نهی از منکر بر هر مسلمانی واجب است، و از سوی دیگر محال است معصوم ترک واجب کند، نتیجه می گیریم که آن عمل از نظر شرع ممنوع نبوده است. یا اگر واجبی در حضور معصوم واقع شود و معصوم به نحوۀ انجام آن ایراد نگرفته باشد، می فهمیم که آن عمل صحیح واقع شده است. سنت ـ در کنار کتاب (قرآن)، اجماع و عقل (نزد شیعه) و قیاس (نزد اهل سنت) ـ از منابع چهارگانۀ احکام شرعی است.

فرهنگ فارسی ساره

ایستار، آیین


نقل قول ها

سُنّت یک شیوهٔ زندگی به عنوان هنجاری برای مسلمانان است که بر اساس آموزه ها و الگوهایی از پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله و تفاسیر قرآن سنجیده می شود.
• «هیچ رسم پسندیده ای را که به آن عمل می شود و رشتهٔ پیوند مردم و صلاح توده ها در آن است، در هم نشکن .»، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۰۳۷۷ -> علی بن ابی طالب
• «برای تو بسنده است رسول خدا را مقتدا گردانی... محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که راه-و-رسمِ رسول الله ﷺ را سرمشق خود کند، و به دنبال او رود...» نهج البلاغه، خطبه، ۱۶۰ -> علی بن ابی طالب

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دومین منبع استنباط به اتّفاق تمامی فقها ی اسلام، سنّت است. سنّت در اصل عبارت است از آن چه به جز قرآن از نبی اسلام(صلی الله علیه وآله) صادر شده، چه قول باشد (که شامل کتاب و نوشته نیز می شود) و چه فعل یا تقریر، مشروط به آن که مربوط به احکام شرعیه باشد.
فقهای مکتب اهل بیت(علیهم السلام) سنّت را تعمیم داده و گفته اند: سنّت عبارت است از قول و فعل و تقریر معصوم، (پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان اهل بیت(علیهم السلام)).


[ویکی شیعه] سنت، گفتار، کردار و تقریر معصوم است که به عنوان یکی از ادله اربعه و پس از قرآن کریم دومین منبع اجتهاد مسلمانان شمرده می شود. سنت پیامبر به اجماع مسلمانان حجت است و سنت امامان شیعه، به اعتقاد شیعه معتبر است. اهل سنت، سنت صحابه غیر معصوم را نیز معتبر می دانند. فعل معصوم حداقل مجاز بودن آن عمل را نشان می دهد و تقریر معصوم نیز نشان دهنده جواز یک عمل است، به این شرط که معصوم از آن عمل خبر داشته باشد و منعی از ابراز عقیده خود نداشته باشد.
واژه شناسان، معانی گوناگونی برای «سنت» برشمرده اند. برخی از این معانی عبارتند از: دوام و استمرار، راه و روش پسندیده، راه و روش.
در اصطلاح دینی، سنت به قول، فعل و تقریر معصوم گفته می شود. این امر در مورد پیامبر، مورد اتفاق مسلمانان است. شیعیان نیز گفتار، رفتار و تقریر سایر معصومان را نیز سنت به شمار آورده اند. به این معنا که بر اساس دیدگاه شیعه اگر رسول خدا(ص) و امامان معصوم مطلبی را فرموده و یا عمل کردند و یا دیگری انجام داد و معصومین آن را تأیید کردند، و یا دست کم آن را رد نکرده باشند، به آن سنت گفته می شود.

[ویکی اهل البیت] اصطلاح «سنت» یکی از پرکاربردترین اصطلاحات ، در کنار حدیث است. و برای آن از دیدگاه های مختلف تعاریف مختلفی بیان شده است. اصولی ها سنت را یکی از منابع اجتهاد می دانند. از نگاه فقهاء شیعه، سنت هر آن چیزی است که از پیامبر و اهل البیت علیهم السلام نقل شده،و گاهی آن را در مقابل بدعت به کار می برند.
سنت در لغت به معنای شیوه ، روش است . اعم از آن که نیکو یا بد باشد. ابن منظور می نویسد: ((السنة : السیرة ، حسنة کانت ، او قبیحة ... سنت به معنای سیره و شیوه است ، اعم از آن که نیک باشد یا بد).
سنّت در اصل عبارت است از آن چه به جز قرآن از نبی اسلام(صلی الله علیه وآله) صادر شده، چه قول باشد (که شامل کتاب و نوشته نیز می شود) و چه فعل یا تقریر، مشروط به آن که مربوط به احکام شرعیه باشد.
اما فقهای مکتب اهل بیت(علیهم السلام) سنّت را تعمیم داده و گفته اند: سنّت عبارت است از قول و فعل و تقریر معصوم، (پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان اهل بیت(علیهم السلام)).
اصولی ها سنت را یکی از منابع تشریع می دانند و آن را چنین تعریف کرده اند: «هر آنچه که از پیامبر صادر شده باشد، اعم از آن که قول باشد یا فعل و یا تقریر.» همه اصولیون (شیعه و سنی) این تعریف را قبول دارند؛ ولی اختلاف در توسعه آن است که اهل سنت، سنت صحابه نیز داخل در آن دانسته و احکام آن را؛ که حجیت باشد بر سنت صحابه مترتب کرده اند؛ ولی شیعه سنت را به سنت اهلبیت تعمیم داده اند.
آیة الله مکارم شیرازی،دائرة المعارف فقه مقارن،ج۱
سید محمد جعفر سبحانی، پژوهشی درباره پنج اصطلاح «حدیث؛ خبر؛ سنت؛ روایت و اثر»، سایت موسسه آموزش پزوهشی مذاهب اسلامی، بازیابی : 1 اسفند 1391

[ویکی فقه] سنت (اصول). دومین منبع استنباط به اتّفاق تمامى فقها ى اسلام، سنّت است. سنّت در اصل عبارت است از آن چه به جز قرآن از نبی اسلام(صلى الله علیه وآله) صادر شده، چه قول باشد (که شامل کتاب و نوشته نیز مى شود) و چه فعل یا تقریر، مشروط به آن که مربوط به احکام شرعیه باشد.
فقهای مکتب اهل بیت(علیهم السلام) سنّت را تعمیم داده و گفته اند: سنّت عبارت است از قول و فعل و تقریر معصوم، (پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امامان اهل بیت(علیهم السلام)).
الاصول العامة، ص ۱۶۱ .
۱. ↑ المهذب فى اصول الفقه المقارن، ج ۲، ص ۶۰۷ .۲. ↑ اصطلاحات الاصول، ص .۱۴۱۳. ↑ الاصول العامة، ص ۱۶۱ .


منبع
آیة الله مکارم شیرازی،دائرة المعارف فقه مقارن،ج۱.
...

[ویکی فقه] سنت (دلیل). سنت به گفتار، کردار و تقریر معصوم علیه السلام اطلاق می شود.
سنت، یکی از ادله اربعه و پس از قرآن دومین منبع اجتهاد است.
معانی گوناگون سنت
لغت دانان، معانی گوناگونی برای «سنت» بر شمرده اند، که برخی از آنها عبارت است از:
← دوام و استمرار
میان سنت و قرآن سه فرق وجود دارد:۱. قرآن کلام وحی است و در مقام تحدی و اعجاز نازل شده، ولی سنت این خصوصیت را ندارد؛۲. قرآن قطعی الصدور و سنت غالباً ظنی الصدور است؛۳. در قرآن معمولا کلیات احکام و قوانین بیان شده، ولی در سنت جزئیات و فروع احکام نیز بیان گردیده است.

[ویکی فقه] سنت (دیدگاه اسلام و مسیحیت). با توجّه به این که بحث از سنّت در اسلام و مسیحیت به عنوان مفسّر و شارح یا به عنوان مبیّن آموزه های دینی کمتر صورت گرفته است، در این مقاله، مفهوم جایگاه و کارکرد سنّت از نگاه این دو دین آسمانی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، سنّت در مفهوم اسلامی به معنای قول، فعل و تقریر معصوم دانسته شده است؛ در مقابل، سنّت از نگاه متألهان مسیحی، شامل آن دسته از آموزه ها و اعمال کلیسا است که از آغاز تاکنون خودنمایی کرده است.
یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مباحثی که می بایست در بررسی تطبیقی میان دو دین زنده و پویای کنونی جهان؛ یعنی، اسلام و مسیحیت مورد توجّه قرار گیرد، بازشناخت منابع دین-شناخت آن هاست؛ زیرا تمام آموزه ها و گزاره های دینی اسلام و مسیحیّت به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از آن منابع و آبش خورها بهره می گیرد و به همان میزان که بازشناخت هر یک از آموزه های این دو دین آسمانی و به ویژه مطالعات تطبیقی میان آن ها از اهمیّت برخوردار است، در مرحله ای بس مهم تر شناخت ماهیّت و جایگاه منابع این آموزه ها دارای اهمیّت است. این منابع به طور کلی عبارت است از: کتاب آسمانی (قرآن، کتاب مقدّس) و سنّت.سنّت از نگاه اندیشوران مسلمان، به عنوان دومین منبع دین شناخت به رسمیّت شناخته شده است. در مقابل، سنّت از نگاه متالهان مسیحی، شامل آن دسته از آموزه ها و اعمال کلیسا است که از آغاز تاکنون خودنمایی کرده است. از نگاه متکلمان مسیحی ارباب کلیسا با بهره مندی از فیض و الهام روح القدس، افزون بر شایستگی تفسیر منحصرانه از کتاب مقدّس، می تواند بیان گر آن دسته از آموزه ها و مناسک مسیح باشد که به دلایلی در کتاب مقدّس، مسکوت گذاشته شده است. در این مقاله ضمن مقارنه این دو نگرش، نگرهی مسیحیّت دربارهی کارکرد سنّت از جهاتی نقد شده است.
مقدمه
یکی از بحث هایی که در الهیّات اسلامی و مسیحی به صورت مشترک، توجّه شده است، مفهوم، جایگاه و کارکرد سنّت است؛ زیرا در هر دو دین، قرآن یا کتاب مقدّس به عنوان کتاب آسمانی و متنی که از رهگذر وحی (= قرآن) یا الهام (=کتاب مقدّس) پیام ها و آموزه های خداوند را به انسان ها ابلاغ کرده و به رسمیّت شناخته شده است؛ امّا با این حال، میان اندیشوران هر دو دین، از این جهت هم صدایی وجود دارد که معتقدند از آن جهت که کتاب آسمانی نیازمند تفسیر و ابهام زدایی است، یا از آن جهت که کتاب آسمانی بیان پاره ای از مسایل و آموزه های دینی را مسکوت گذاشته، نیاز به سنّت به عنوان مفسّر کتاب آسمانی، یا منبعی مستقل در آرایه ی آموزه های دینی نوین، اجتناب ناپذیر است؛ امّا با این حال، مفهوم، کارکرد و گسترهی سنّت در مسیحیّت با آنچه در اسلام از سنّت تعریف شده، تفاوت های ماهوی و اساسی دارد. مقصود از سنّت در اسلام گفتار یا رفتار معصوم است که در زمانی خاص، به منصهی ظهور رسید؛ امّا متالهان مسیحی مقصود از سنّت را، آموزه ها و اعمال کلیسا در طول دوران از آغاز تاکنون می دانند.نگارنده در این مقاله، نخست به بررسی مفهوم، کارکرد و جایگاه سنّت از نگاه اندیشوران مسلمان و متالهان مسیحی به طور جداگانه می پردازد و در پایان به هدف مقارنه و تطبیق، شباهت ها و تفاوت های این دو نگرش را بیان کرده و نشان می دهد که کارکرد سنّت در مسیحیّت اشکالات بسیاری دارد.
مفهوم لغوی سنّت اسلامی
"سنّت" در لغت به معنای سیره، شیوه و روش است.
ابن منظور، محمّد بن مکرّم، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۱.
...

[ویکی فقه] سنت (دیدگاه اسلام). با توجّه به این که بحث از سنّت در اسلام به عنوان مفسّر و شارح یا به عنوان مبیّن آموزه های دینی کمتر صورت گرفته است. در این مقاله، مفهوم جایگاه و کارکرد سنّت از نگاه اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. سنّت در مفهوم اسلامی به معنای قول، فعل و تقریر معصوم دانسته شده است؛ البته با این تفاوت که سنّت از نگاه شیعه شامل: پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السّلام) است؛ امّا سنّت از نگاه اهل سنت، شامل قول، فعل و تقریر پیامبر اسلام و از نگاه شماری اندک، شامل سنّت صحابه نیز است.
یکی از بحث هایی که در الهیّات اسلامی، توجّه شده است، مفهوم، جایگاه و کارکرد سنّت است؛ زیرا در اسلام، قرآن به عنوان کتاب آسمانی و متنی که از رهگذر وحی (= قرآن) پیام ها و آموزه های خداوند را به انسان ها ابلاغ کرده و به رسمیّت شناخته شده است؛ اندیشوران مسلمان معتقدند از آن جهت که قرآن نیازمند تفسیر و ابهام زدایی است، یا از آن جهت که قرآن بیان پاره ای از مسایل و آموزه های دینی را مسکوت گذاشته، نیاز به سنّت به عنوان مفسّر قرآن، یا منبعی مستقل در آرایه ی آموزه های دینی نوین، اجتناب ناپذیر است. مقصود از سنّت در اسلام گفتار یا رفتار معصوم است که در زمانی خاص، به منصهی ظهور رسید.
مفهوم لغوی سنّت اسلامی
"سنّت" در لغت به معنای سیره، شیوه و روش است.
ابن منظور، محمّد بن مکرّم، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۱.
در مفهوم اصطلاحی «سنّت» که به معنای قول و فعل و تقریر پیامبر یا معصومین (علیهم السلام) و یا بنابر نظر گروهی از عالمان اهل سنّت، قول، فعل و تقریر صحابه و تابعان است، دو عنصر معنایی پیشگفته؛ یعنی، راه و استمرار لحاظ شده است و آنچه که با عناوین سه گانه: قول، فعل و تقریر یا طبق نظر برخی دیگر با افزودن کتابت از آن یاد شده در حقیقت بسترهای ظهور و تجسّد آن شیوهی مستمر است. از این جهت، راغب سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را به معنای «طریقه التی کان یتحّراها»؛ راهی که پیامبر دنبال می کرد.»
راغب اصفهانی، محمّدحسین، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۲۴۵، تهران، کتاب فروشی مرتضوی، ۱۳۶۲.
...

[ویکی فقه] سنت (دیدگاه فریقین). در آئین اسلام ، سنت در درجه دوم اهمیت پس از قرآن کریم، قرار دارد، و به قرآن مرتبط است و هرگز از آن جدایی ندارد و از حیث اصل و منبع و حجیت و الزامی بودن احکام و دستورها از قرآن کمتر نیست، زیرا سنت از شخصی صادر شده است که خداوند او را در فرموده اش توصیف فرموده: «از سر هوای نفس سخن نمی گوید».
سنت در لغت به معنای راه و روش است، خواه نیک باشد خواه بد، و به این معناست سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم): «من سن سنة حسنة فله اجرها و اجر من عمل بها الی یوم القیامة و من سن سنة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها الی یوم القیامة».
شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۵، کتاب الجهاد، باب۵، ص۲۴، تحقیق و نشر:مؤسسه ی آل البیت.
قرآن کریم حجت است و حجیت آن قطعی است، زیرا ثبوت تواتر آن، دلیلی بر قطعی بودن صدور و نسبت آن به خدای عزوجل است. دیگر این که قرآن به ذات خود مصون و محفوظ است و زیادی و کاستی و تحریفی در آن وجود ندارد، همه ی این موارد تنها مربوط به قرآن کریم است، بنابر این حجیت سنت، کدام است؟ آیا حجیت سنت قطعی است یا ظنی؟برای بحث و بررسی در این زمینه نیازمند دو منبع اصلی و اساسی، قرآن کریم و سنت، یعنی جایگاه آن در احادیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) هستیم، در این جا باید اشاره کرد که سنت حجت است و همه مسلمانان بر این اعتقادند که باید به سنت مراجعه شود، خدای عزوجل در قرآن کریم در آیاتی بر وجوب مراجعه به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و اولوالامر که از نظر عصمت در رتبه آن حضرت اند، دلالت دارد، به ما دستور داده که سنت را از آنان بگیریم و رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در روایات متعددی بر این معنا تاکید فرموده است.
خمیس، مصطفی، پاسداری از سنت، ص۱۳۳.
آیات زیادی از قرآن وجود دارد که به پیروی از سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) دستور می دهد که ما به برخی از آن ها اشاره می کنیم.خداوند متعال درباره پیروی از سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می فرماید: «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله ویغفر لکم ذنوبکم والله غفور رحیم».
آل عمران/سوره۳، آیه۳۱.
...

[ویکی فقه] سنت (دیدگاه مسیحیت). بحث از سنّت در مسیحیت به عنوان مفسّر و شارح یا به عنوان مبیّن آموزه های دینی مسکوت گذاشته شده است. سنت در کتاب مقدّس نقش آفرینی می کند و شامل آن دسته از آموزه ها و اعمال کلیسا است که از آغاز تاکنون خودنمایی کرده است. در این مقاله، مفهوم جایگاه و کارکرد سنّت از نگاه مسیحیت مورد بررسی قرار گرفته است.
واژه «tradition» در لغت به معنای چیزی است که به دیگری تحویل داده شده است؛ هر چند می تواند به معنای «عمل تحویل دادن» نیز باشد.
مک گراث، آلیستر، مقدمهای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ج۱، ص۴۷، ترجمه بهروز حدادی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۲.
در این خصوص نظرات متعددی وجود دارد که در ادامه به آنها می پردازیم.
← کارکردهای سنت
در ادامه ی مقاله در بررسی علل پیدایش پدیده سنّت در میان مسیحیان، دیدگاه این متکلم مسیحی تقویت خواهد شد که وجود مناقشات مختلف در کلیسای نخستین، منشا اصلی پیدایش پدیدهی سنّت بوده است. این امر افزون بر آن که علّت پیدایش این پدیده را تبیین می کند، مفهوم و کارکرد سنّت اصطلاحی مسیحی را نیز معلوم می گرداند. بر این اساس، مهم ترین عنصر معنایی سنّت مسیحی «دیدگاه ها و آموزه های کلیسا» است که در آغاز، بیش تر به صورت غیرمکتوب خودنمایی می کرد. البته خاستگاه اوّلیه دیدگاه و اعمال کلیسا در آغاز، بیشتر ناظر به تفسیر کتاب مقدّس بوده است؛ امّا آرام آرام حداقل از نگاه شماری از متکلمان مسیحی، به عنوان منبعی مستقل در کنار کتاب مقدّس به رسمیّت شناخته شد.
← دیدگاه مولر
...

گویش مازنی

/sannat/

جدول کلمات

ایین

پیشنهاد کاربران

( sonnat ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
نِریت ( کردی: نه ریت )
ریچکا ( کردی: ریچکه )

قحطی

در پهلوی " چنب " در نسک: فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

این واژه شاید از واژه سن برخاسته باشد که واژه ای هند و اروپایی است که به عربی و عبری هم راه راه یافته باشد و واژه هایی مانند مسن و سنوات و . . . نیز از سن بر خاسته اند

شاید از واژه سن برخاسته است :
لغت آریایی سن به معنای عمر قدمت کهنگی از ریشه پیشاهندواروپایی sen - به معنای old پیر به دست آمده که به عربی و عبری نیز راه یافته و در سنسکریت सन sana خوانده میشود. سن در اوستایی به شکل hana - و سپس در پارسی کهن به شکل hanata - به معنای old age, lapse of time و در پهلوی به شکل شنات ŝin�t =سال - سنه درآمده است ( سـ و شـ بدل همدیگرند مانند خروس - خروش ) . سن در ارمنستان hin հին در یونان enos در ولز hen خوانده میشود و با واژگان لاتین سنا و سناتور همریشه است. واژه سن را به غلط به واژه عربی سن به معنای دندان رپت داده اند زیرا شمردن دندان چارپایان نشانگر سن آنهاست. اگر این افسانه درست بود مایه خواری آدمیان میشد زیرا دانستن سن کسان اشاره داشت به شمردن دندان آنان یعنی همان کاری که با چارپایان میکنند. بدینسان لغت سنه همتای واژه تاریخ است و واژگان عربی سنوات مسن سنین جعلی هستند.



اگر این واژه عربی باشه و از سن برنخاسته باشه ، برابر فارسیش """ کهن ریشه """ kohan rishe است

آیین

مَنهَج و روش، قانون

روش

افزون بر واژه های یادشده، می توان به جای<<سنت>> از واژه <<تراداد>> و به جای سنتی از واژه<<ترادادی>> بهره برد.

سنت به مجموعه عادات و آداب و رسوم گفته می شود . روش و نحوه زندگی گروهی ؛ طایفه ای ؛ قبیله ای و قومی. این آداب و رسوم بعضا میتوانند توسط طوایف و قبایل و اقوام دیگر از طریق رفت و آمد و مهاجرت و داد و ستد اقتباس گردند و یا از طریق جنگ و تصرف و تسلط بر سرزمین های دیگر توسط قومی قوی تر بر اقوام ضعیف تر تحمیل گردند. سنت میتواند دین محوری و یا انسان محوری باشد. در سنت دینی خدا و طاعت و بندگی به او و پیروی و تقلید از کلام و عمل آورنده آن دین و آیین محور اصلی زندگی اجتماعی است و بقیه چیز ها فرعیات محسوب میشوند و فهم و عقل بزرگان دینی این یا آن جامعه دینی وابسته به تفسیر آیات و روایات و احدایث است و از استقلال برخوردار نیستند. اما در جوامع انسان محور ، گرداندگان جامعه دارای فهم ها و عقل های مستقل از شرایع دینی و مذهبی اند و بیشتر به شناخت و دانش علمی تکیه دارند. جوامع انسان محور از مطلق گرایی دینی، خودرا رها نموده اند و دین داران آن جوامع در کار روزمره اجتماعی دخالت نمیکنند، میتوان گفت که تاحدودی عاقل تر و فهمیده تر از دوران پیشین شده باشند.

یک ضرب المثل قدیمی حدود دویست سال پیش در دوران روشنگری اروپا : سنت نگهداری خاکستر نیست بلکه انتقال شعله.
سوال آیا میتوان بت پرستی را خاکستر دانست و خدا پرستی را شعله ؟ یا اینکه بت و خدا را شعله دانست و پرستش آن دو را خاکستر؟ در اینجا منظور از بت همان طلا و جواهرات و پول است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند و هیچگونه ضرر و زیانی ندارند و برای وارثین نقش شعله را بازی می کنند. اما پرستش آنها خاکستر محسوب میشود. سوال دیگر : آیا خدا و خدا پرستی را هم میتوان از هم جدا نمود و گفت که خدا شعله است و خدا پرستی خاکستر، یا هردو شعله محسوب می شوند ؟ با این داستان حتما آشنائی دارید که پیامبر ابراهیم در عهد باستان یک روزی یک تبر سنگی برداشت و به بتکده بابلیان رفت و سر و دست و پای بت ها را شکست. آیا به نظر شما، آن پیامبر از خود هنر برجسته ای به نفع حفظ شعله و کمک به انسان و به ضرر خاکستر ارائه داده است؟ آیا بهتر نبود به جای شکستن بت های بی آزار که نه دعای زائرین را میتوانستند برآورند و یا یک سیلی توی گوش یکی از دعا کنندگان بزنند، یک ضربه محکم و علاج ناپذیر بر پیکره پدیده " پرستش " وارد می نمود و ریشه آنرا در زمینه تاریخ می خشکانید تا در اعصار بعد از وی مثل تار عنکبوت نامرئی سراسر وجود و موجودیت انسان را این چنین وسیع در ظلمت فرا نگیرد و فرو نبرد؟ طبق باور این حقیر خدا شعله است و پرستش او خفه کردن شعله اوست در زیر خاکستر. بهر حال سنت و مدرنیته در مقابل همدیگر قرار ندارند بلکه هم سنت کهنه و قدیمی و از مد افتاده داریم و هم سنت نو و مدرن و مد شده .
بطور مثال بعضی گروه ها و یا طوایف و قبیله ها موجود اند که خانوادگی دایره وار دور یک تشت پر از غذا روی زمین می نشینند و غذا را صرف و نوش جان می کنند و پس از اتمام غذا انگشت های خودرا لیس میزنند که دیگر نیازی به شستن نداشته باشند. به آن انسان ها هیچ گونه انتقادی وارد نیست. اما آن سنت را میتوان کهنه و قدیمی دانست در مقایسه با سنت نو و مدرن یعنی غذا خوردن با قاشق و کارد و چنگال و کاسه ها و بشقاب های جدا از هم. یا اینکه میتوان روی زمین نشستن دور سفره و روی صندلی نشستن دور میز را در فرهنگ خودمان مثال زد. هردو دارای لذت و ارزش خاص خود می باشند، اما عادت و یا روش اول سنت کهنه و قدیمی و دومی یک سنت نو و مدرن محسوب می شوند.

سُنت ( Sont ) :در زبان بلوچی یعنی لب

ول


کلمات دیگر: