کلمه جو
صفحه اصلی

سرحد


مترادف سرحد : ثغر، حد، کرانه، مرز، ناحیه، سردسیر، ییلاق

متضاد سرحد : گرمسیر، قشلاق

برابر پارسی : مرز، کرانه

فارسی به انگلیسی

border, boundary, demarcation, demarkation, limit, bourn

border, boundary, demarcation, demarkation, limit, circuit, pale


border, boundary, demarcation, demarkation, limit


فارسی به عربی

حدود , عتبة

مترادف و متضاد

border (اسم)
حد، مرز، سرحد، سامان، حاشیه، لبه، خط مرزی، کناره، خط سرحدی

bound (اسم)
حد، مرز، سرحد، خیز، کران، جست و خیز

abutment (اسم)
مجاورت، زمین همسایه، کنار، زمین سرحدی، طرف، زمین مجاور، حد، نیم پایه، پایه جناحی، مرز، بست دیوار، نزدیکی، اتصال، پشتیبان، سرحد، خرپا، سامان، پشت بند دیوار

boundary (اسم)
مرز، سرحد، خط سرحدی، کرانه

frontier (اسم)
مرز، سرحد، خط سرحدی، خط فاصل، صف جلو لشکر

butting (اسم)
سرحد

demarcation line (اسم)
سرحد، خط فاصل

borderline (اسم)
سرحد

boundary line (اسم)
سرحد

bourn (اسم)
مرز، سرحد، هدف، قلمرو

bourne (اسم)
مرز، سرحد، هدف، قلمرو

ثغر، حد، کرانه، مرز، ناحیه ≠ گرمسیر، قشلاق


سردسیر، ییلاق


۱. ثغر، حد، کرانه، مرز، ناحیه
۲. سردسیر، ییلاق ≠ گرمسیر، قشلاق


فرهنگ فارسی

مرز، کرانه، خطونشان وعلامتی که زمینی راجداکند
۱ - مرز هر چیز کرانه . ۲ - مرز مملکت . ۳ - خط و علایمی که زمینی را از زمینهای مجاور جدا کند . ۴ - نواحیی که هنگام تابستان ایلات بان کوچ کنند یعنی نواحیی که در سر حد منطقه عشایری قرار گرفته و دارای هوای خنک است ( قشقایی و خمسه ) جمع سرحدات ( غلط ) .
حد فاصل در زمین مشترک

← منطقۀ مرزی


فرهنگ معین

( ~ . حَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) مرز. ج . سرحدات .

لغت نامه دهخدا

سرحد. [ س َ ح َدد / ح َ ] ( اِ مرکب ) حد فاصل در زمین مشترک. ( آنندراج ) ( از بهار عجم ). از: سر + حد. مرز. ثغر: تونل و تالخزه دو ده است اندر میان کوه نهاده است بر سرحد میان چگل و خلخ. ( حدود العالم ).
چو آمد به سرحد نزدیک روم
شد آراسته یکسر آن مرز و بوم.
فردوسی.
این مقدمی دیگر بود از سرحد غور و گوزگانان. ( تاریخ بیهقی ). وزیران او نامه ها که از لشکرها آمده بود از سرحدهاء ممالک او بر وی عرض کردند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 66 ). سرحد میان پارس واصفهان یزد خواست و یزد و ابرقویه و سمیرم. ( فارسنامه ابن البلخی ص 131 ). چون به سرحد ولایت فارس رسید طایفه ای از لشکر عضدالدوله به خدمت او رفتند. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی ).
سر بندگی بر زمینش نهاده
همه نامداران دریا و سرحد.
سعدی.

فرهنگ عمید

۱. مرز، کرانه.
۲. خط، نشان، و علامتی که زمین یا ملکی را از زمین و ملک دیگر جدا کند.
۳. مرز کشور.

دانشنامه عمومی

سرحد می تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد:
مرز (سرحد)
سرحد ناحیه ای در استان سیستان و بلوچستان
خیبر پختونخوا در شمال غرب پاکستان
بخش سرحد در شهرستان شیروان
سرحد فیلمی ایرانی محصول ۱۳۷۵
سرحد فیلمی امریکایی به زبان فارسی محصول ۱۹۸۷
سرحد (فیلم ۱۹۸۷). سرحد (نام انگلیسی: Checkpoint) نام فیلمی درام از ساخته پرویز صیاد پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران است. این فیلم دومین اثر پرویز صیاد در خارج از ایران و آخرین ساخته سینمایی او به شمار می رود.
موضوع این فیلم که از یک اتفاق واقعی نشات گرفته، داستان دانشجویان ایرانی با پیشینه های فکری و اعتقادی مختلف است که در یک تور آخر هفته در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران از دیترویت به وینزر در کانادا رفته اند. در زمان برگشت از کانادا، روادبد این دانشجویان برای برگشت به خاک امریکا معلق شده و اجازه رد شدن از مرز پیدا نمی کنند. این موضوع باعث درگیری میان آن ها در اتوبوس می شود.
پرویز صیاد موفق شد پس از چهار سال با درآمدهای حاصل از فرستاده، این فیلم را بسازد. اما این فیلم نتوانست موفقیت فرستاده را کسب کند و به پایان راه صیاد در سینما تبدیل شد. از نظر صیاد فیلم های اینچنینی که با بودجه های اندک و مستقل تهیه می شدند توانایی نمایش در سینماهای زنجیره را نداشته و باید منتظر خودنمایی در جشنواره های مطرح سینمایی و مراکز معتبر فرهنگی می ماندند تا پس از آن توسط رسانه های مختلف خریداری شوند. از نظر صیاد پس از فرمان ارتداد و دستور قتل سلمان رشدی توسط سید روح الله خمینی، رهبر ایران، جشنواره های سینمایی در مورد فیلم هایی که به توصیف و انتقاد از بنیادگرایی اسلامی و اسلام افراطی می پرداخت دچار حساسیت و ترس شده و شدیداً محافظ کار شده بودند. در نتیجه از نمایش فیلم سرحد خودداری کردند. از طرفی اکثر جشنواره های مطرح سینمایی به نوعی با وزارت ارشاد اسلامی ایران و بنگاه سینمایی فارابی کنار آمده و فیلم هایی در مخالفت با جمهوری اسلامی را پخش نمی کردند.

سرحد (فیلم). سرحد (فیلم) فیلمی به کارگردانی و نویسندگی اکبر صادقی ساختهٔ سال ۱۳۷۵ است.

دانشنامه آزاد فارسی

سَرْحَد
منطقه ای کوهستانی در استان سیستان و بلوچستان ایران، متصل به مرز بلوچستانِ پاکستان. رشته کوه های سرحد از شمال غربی به سمت جنوب شرقی امتداد دارد و بلندترین چکاد آن قلۀ آتشفشانی تفتان (۳,۹۴۱ متر) است. کوه های سرحد بازوهای شرقی ـ غربی نیز دارد که کوه بَزمان (۳,۵۰۳ متر) از آن جمله است و سرحد را به جبل بارز متصل می کند. شهر خاش (وَشت قدیم) در دره ای در دامنه های غربی کوه اصلی، در سر راه زاهدان به ایرانشهر و چابهار واقع است. در اواخر قرن ۱۹، به سبب ناامنی و راهزنی های مداوم، از جمعیت این منطقه کاسته و کشاورزی آن نابود شد. در ۱۹۱۶ ارتش هندی انگلیسی مستقر در بلوچستان برای سرکوبی راهزنان به کوه مورپیش لشکرکشی کرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{frontier} [جغرافیای سیاسی] ← منطقۀ مرزی

پیشنهاد کاربران

سرحد در اصل به معنی مرز یا همون بوردر هست واژه چک پوینت Checkpoint البته به نظر حقیر به کلمه ایست بازرسی بیشتر نزدیکه تا سر حد، متشکرم.

دربلوچستان منطقه سردسیر ( ییلاقی ) زاهدان وخاش راسرحدمیگویندکه درمقابلش منطقه ی گرمسیر ( قشلاق ) مکران قراردارد

مقدار - حــد

به معنای مرز است

سردسیر ( ییلاق )
دربلوچستان منطقه سردسیر ( ییلاقی ) زاهدان وخاش راسرحدمیگویندکه درمقابلش منطقه ی گرمسیر ( قشلاق ) مکران قراردارد.

سرحدات برابر شاهنامه فردوسی و تمامی نقشه های باستانی بخشی از سیستان است و مکران که همان قوم مکاها که به خودبلوچ می گویند ازایرانشهر تاچابهار می باشد . سرحدات به منطقه کوه تفتان می گویند که شامل شهرستان خاش وتفتان می باشد و شهرستان زاهدان یا همان دزد آب که مرکز استان می باشدازسرحدات سوااست و شهرستان زاهدان هم بخشی از سیستان می باشدوهم اکنون در شهرستان زابل فامیلی دهباشی دزدآب یا دزد آب به تنهایی وجود دارد. مرزبلوچستان یاهمان مکران ازچابهارتاسرحدات می باشدنه اینکه سرحدات بخشی از بلوچستان باشد


کلمات دیگر: