مترادف سروان : افسر، سلطان، فرمانده گروهان
سروان
مترادف سروان : افسر، سلطان، فرمانده گروهان
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
افسر، سلطان، فرماندهگروهان
فرهنگ فارسی
۱ - رئیس سرور . ۲ - افسر ارتش بالاتر از ستوان یکم و پایین تر از سرگرد سلطان
شهر کیست و او را ناحیتی خرد است که الین خوانند و گرمسیر است . شهرکی است از اعمال سیستان .
(ارتش) درجهی بعد از ستوان یکم و پیش از سرگرد
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
سروان . [ س َرْ ] (اِخ ) شهرکی است [ از حدود خراسان ] و او را ناحیتی خرد است که الین خوانند و گرمسیر است . و اندر وی خرما خیزد وجایی استوار است . (حدود العالم ). شهرکی از اعمال سیستان . در این شهر میوه های فراوان و انگور و خرمای زیاد یافت شود. و در دومنزلی بست واقع است . (از معجم البلدان ). رجوع به سراوان و تاریخ سیستان ص 30 شود.
- سروان شهربانی ؛ افسری که جزء سازمان شهربانی باشد. سربهر. ( فرهنگستان ).
سروان. [ س َرْ ] ( اِخ ) شهرکی است [ از حدود خراسان ] و او را ناحیتی خرد است که الین خوانند و گرمسیر است. و اندر وی خرما خیزد وجایی استوار است. ( حدود العالم ). شهرکی از اعمال سیستان. در این شهر میوه های فراوان و انگور و خرمای زیاد یافت شود. و در دومنزلی بست واقع است. ( از معجم البلدان ). رجوع به سراوان و تاریخ سیستان ص 30 شود.
سروان . [ س َرْ ] (اِ مرکب ) مخفف ساروان که بمعنی ساربان و شتربان باشد. (آنندراج ). || رئیس . سرور. || افسر ارتش بالاتر از ستوان یکم و پائین تر از سرگرد. سلطان . (فرهنگ فارسی معین ).
- سروان شهربانی ؛ افسری که جزء سازمان شهربانی باشد. سربهر. (فرهنگستان ).
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] پیشوا و رئیس و سرور. &delta، به این معنی سابقاً سلطان می گفتند.
۱. (نظامی) افسر ارتش بالاتر از ستوانیکم را میگویند.
۲. [قدیمی] پیشوا و رئیس و سرور. Δ به این معنی سابقاً سلطان میگفتند.
دانشنامه عمومی
درجهٔ سروانی یکی از درجات ارتش است. سروان درجهٔ بالاتر از ستوان و پایین تر از سرگرد است. در دورهٔ پهلوی اول، این درجه را «سلطان» می نامیدند. در فارسی دری افغانستان برای درجهٔ سروان واژهٔ «تورن» و برای سروان بلندپایه تر جکتورن به کار می رود.
نشان سروان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران
نشان سروان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
این روستا در دهستان فهلیان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۳۷ نفر (۹۵خانوار) بوده است.