کلمه جو
صفحه اصلی

عنبیه

فارسی به انگلیسی

iris, iris of the eye

iris of the eye


فارسی به عربی

قزحیة

مترادف و متضاد

iris (اسم)
عنبیه، عنبیه چشم، رنگین کمان

فرهنگ فارسی

پرده رنگین که قسمتی ازپوشش میانی کره چشم راتشکیل میدهد

فرهنگ معین

(عِ نَ یِّ ) [ ع . عنبیة ] (اِ. ) پرده ای است در چشم شبیه دیافراگم در دوربین عکاسی که میزان ورود نور به چشم را تنظیم می کند. رنگ عنبیه در افراد متفاوت است .

لغت نامه دهخدا

عنبیة. [ ع ِ ن َ بی ی َ ] (ع اِ) نام طبقه ٔ سوم از هفت طبقه ٔ چشم است . رنگ آن مختلف می باشد، و در بعضی اشخاص سیاه و در بعضی اشهل و در بعضی ازرق بود. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). قسمت قدامی پرده ٔ عضلانی عروقی است که عموداً در عقب قرنیه و در جلو عدسی قرار دارد. و در وسط آن سوراخی است بنام مردمک چشم . عنبیه دارای دو سطح قدامی و خلفی و دو محیط بزرگ و کوچک است . سطح قدامیش کمی محدب است و حد خلفی اطاق قدامی چشم را می سازد و رنگش بر حسب اشخاص ونژادهای مختلف متفاوت و معمولاً سیاه یا قهوه یی یا خاکستری و یا آبی است . و نیز بواسطه ٔ وجود عروقی که در روی آن قرار دارند دارای برآمدگیهایی است که محاذی شعاعهای دایره ای قرار گرفته اند که بین دو محیط کوچک و بزرگ آن کشیده شده اند. سطح خلفی عنبیه کمی مقعر وسیاه رنگ است و قسمت مرکزی آن با عدسی و قسمت محیطیش با زواید مژگانی مجاور است . محیط بزرگ عنبیه مجاور با قسمت قدامی تنه ٔ مژگانی است و با محیط قرنیه شیارمدوری را میسازد که به نام زاویه ٔ عنبی قرنیه ای موسوم است . محیط کوچک عنبیه سوراخی را محدود می سازد به نام مردمک که در مرکز عنبیه قرار دارد و معمولاً مدورو گاهی نیز بیضی شکل است و قطر آن تقریباً 3 تا 4 میلیمتر است ؛ ولی در نتیجه ٔ عمل عضلات گشادکننده و تنگ کننده ٔ عنبیه تغییر قطر میدهد. (فرهنگ فارسی معین ).


( عنبیة ) عنبیة. [ ع ِ ن َ بی ی َ ] ( ع اِ ) نام طبقه سوم از هفت طبقه چشم است. رنگ آن مختلف می باشد، و در بعضی اشخاص سیاه و در بعضی اشهل و در بعضی ازرق بود. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). قسمت قدامی پرده عضلانی عروقی است که عموداً در عقب قرنیه و در جلو عدسی قرار دارد. و در وسط آن سوراخی است بنام مردمک چشم. عنبیه دارای دو سطح قدامی و خلفی و دو محیط بزرگ و کوچک است. سطح قدامیش کمی محدب است و حد خلفی اطاق قدامی چشم را می سازد و رنگش بر حسب اشخاص ونژادهای مختلف متفاوت و معمولاً سیاه یا قهوه یی یا خاکستری و یا آبی است. و نیز بواسطه وجود عروقی که در روی آن قرار دارند دارای برآمدگیهایی است که محاذی شعاعهای دایره ای قرار گرفته اند که بین دو محیط کوچک و بزرگ آن کشیده شده اند. سطح خلفی عنبیه کمی مقعر وسیاه رنگ است و قسمت مرکزی آن با عدسی و قسمت محیطیش با زواید مژگانی مجاور است. محیط بزرگ عنبیه مجاور با قسمت قدامی تنه مژگانی است و با محیط قرنیه شیارمدوری را میسازد که به نام زاویه عنبی قرنیه ای موسوم است. محیط کوچک عنبیه سوراخی را محدود می سازد به نام مردمک که در مرکز عنبیه قرار دارد و معمولاً مدورو گاهی نیز بیضی شکل است و قطر آن تقریباً 3 تا 4 میلیمتر است ؛ ولی در نتیجه عمل عضلات گشادکننده و تنگ کننده عنبیه تغییر قطر میدهد. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

بافت رنگی در چشم مهره داران که مردمک در قسمت مرکزی آن قرار دارد.

دانشنامه عمومی

عِنَبیه بخش رنگدانه دار چشم است. در فرمانروی جانوران تنها طنابداران عنبیه دارند.
زالی (آلبینیسم)؛ مورد نادری است که در اثر نبود رنگ دانه به وجود می آید.
ناهم رنگی؛ که هنگامی اتفاق می افتد که هر کدام از چشمان فرد به یک رنگ باشند (در انسان نادر است)، یا عنبیهٔ چشم دارای چند بخش جدا با رنگ های مختلف باشد.
عنبیه در پشت قرنیه قرار گرفته است. میانه عنبیه سوراخ است و این سوراخ مردمک نام دارد.عنبیه به شکل روزنه ای است که نور از آن داخل چشم عنبیه در جلوی چشم قرار داردمی گردد و این دریچه مقدار نور را تنظیم می کند یعنی هر وقت که محیط روشن تر و پرنورتر باشد مردمک چشم تنگ تر می شود و برعکس، در نور کم گشادتر می شود تا نور کافی به داخل چشم نفوذ کند.
ماهیچه های موجود بافت عنبیه با انقباض و انبساط خود در برابر نور شدید یا کم، موجب تنگ و گشاد شدن مردمک می شوند. این عمل تحت اثر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک صورت می گیرد.
عنبیه بخش جلویی پرده عضلانی عروقی و دنباله مشیمیه است که به طور عمودی در جلوی عدسی قرار می گیرد. عنبیه از لحاظ رنگ و شکل تغییر قابل توجهی حاصل کرده است یعنی از لحاظ شکل مسطح و عمودی است و همین تغییر شکل موجب شده است که میان این قسمت مسطح و «قرنیه» فضایی به وجود آید که آن فضا از مایع مخصوص و شفافی بنام «زلالیه» مملو است.

دانشنامه آزاد فارسی

عِنَبیِّه (iris)
عِنَبیِّه
عِنَبیِّه
عِنَبیِّه
در کالبدشناسی، پرده یا دیافراگمی عضلانی و رنگی که اندازه مردمک چشم مهره داران را تنظیم می کند. عضلات شعاعی عنبیه قطر مردمک را زیاد می کنند و عضلات حلقوی آن قطر مردمک را کاهش می دهند. هر دو نوع عضله به صورت غیرارادی به شدت نور پاسخ می دهند.

پیشنهاد کاربران

در پارسی " رنگاور " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بخش رنگی چشم که مردمک در قسمت مرکزی آن قرار دارد.
برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه و آشنا بهره برد:
عنبیه چشم افراد یکسان نیست و مانند عِنَب ( انگور ) به رنگ های مختلف وجود دارد آبی، قرمز، سبز، قهوه ای.


کلمات دیگر: