کلمه جو
صفحه اصلی

ابطال


مترادف ابطال : اقاله، الغا، باطل، باطل سازی، بطلان، رد، فسخ، لغو، نسخ، نقض، دروغ گفتن، هزل گویی

برابر پارسی : بی هُده سازی، ناچیز کردن، هیچ سازی

فارسی به انگلیسی

annulment, invalidation, nullification, nullity, repeal, brave men, warriors, revocation, vitiation, making void

making void


annulment, invalidation, nullification, nullity, repeal, revocation, vitiation


فارسی به عربی

ابطال , الغاء , نقض

عربی به فارسی

سلب صلا حيت , عدم صلا حيت , فاقد صلا حيت قضايي , باطل سازي , ابطال


مترادف و متضاد

اقاله، الغا، باطل، باطل‌سازی، بطلان، رد، فسخ، لغو، نسخ، نقض


دروغ‌گفتن، هزل‌گویی


۱. اقاله، الغا، باطل، باطلسازی، بطلان، رد، فسخ، لغو، نسخ، نقض
۲. دروغگفتن، هزلگویی


waiver (اسم)
چشم پوشی، لغو، ابطال، صرفنظر

cancellation (اسم)
لغو، فسخ، الغاء، ابطال، حذف

annulment (اسم)
فسخ، الغاء، ابطال

revoke (اسم)
ابطال، الغا

nullification (اسم)
ابطال، لغو سازی، لغو شدگی

rescission (اسم)
فسخ، ابطال

disproof (اسم)
رد، ابطال، تکذیب، دلیل رد

defeasance (اسم)
ابطال، شکست، باطل سازی، بطلان، شرط بطلان یا القاء

vitiation (اسم)
ابطال، فساد، تباهی، معیوب سازی، تباه سازی

voidance (اسم)
ابطال، دفع

فرهنگ فارسی

باطل کردن، لغوکردن، ناچیزساختن، بیفایده وبیهوده کردن، دلیران، جمع بطل
( مصدر ) ۱ - باطل کردن نقض رد نسخ الغائ عزل کردن شکستن لغو کردن اقامه نادرست کردن تباه کردن ناچیز کردن . ۲- دروغ و باطل و هزل گفتن باطل آوردن .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ بطل ، دلیران .
( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - باطل کردن ، لغو کردن ، بیهوده کردن ، ناچیز کردن . ۲ - دروغ و باطل گفتن .

( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ بطل ؛ دلیران .


( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - باطل کردن ، لغو کردن ، بیهوده کردن ، ناچیز کردن . 2 - دروغ و باطل گفتن .


لغت نامه دهخدا

ابطال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ بَطَل. دلیران. شجاعان. دلاوران :
ابطال صف آرای درآیند به ابطال
اعلام جهانگیر درآرند به اعلام.
مسعودسعد.
ابطال در ظلمات معرکه به نور شموع رماح وعکس مشاعل سلاح استضائه نمودند. ( تاریخ معجم ).

ابطال. [ اِ ] ( ع مص ) باطل کردن. نقض. رد. نسخ. الغاء. عزل کردن. شکستن. لغو کردن. اِقاله. نادرست کردن. تباه کردن. ناچیز کردن : بمجرد گمان... نزدیکان خود را مهجور گردانیدن و در ابطال ایشان سعی نمودن... تیشه بر پای خود زدن بود. ( کلیله و دمنه ). || دروغ و باطل و هزل گفتن. باطل آوردن.

ابطال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ بَطَل . دلیران . شجاعان . دلاوران :
ابطال صف آرای درآیند به ابطال
اعلام جهانگیر درآرند به اعلام .

مسعودسعد.


ابطال در ظلمات معرکه به نور شموع رماح وعکس مشاعل سلاح استضائه نمودند. (تاریخ معجم ).

ابطال . [ اِ ] (ع مص ) باطل کردن . نقض . رد. نسخ . الغاء. عزل کردن . شکستن . لغو کردن . اِقاله . نادرست کردن . تباه کردن . ناچیز کردن : بمجرد گمان ... نزدیکان خود را مهجور گردانیدن و در ابطال ایشان سعی نمودن ... تیشه بر پای خود زدن بود. (کلیله و دمنه ). || دروغ و باطل و هزل گفتن . باطل آوردن .


فرهنگ عمید

= بطل
باطل کردن، لغو کردن.

بطل#NAME?


باطل کردن؛ لغو کردن.


دانشنامه عمومی

ابطال ممکن است یکی از موارد زیر باشد:
ابطال پذیری
ابطال گرایی
ابطال (قانون اساسی آمریکا)
ابطال شناسنامه
ابطال در زبان فارسی به معنای باطل کردن یا هدر دادن است.

ابطال (قانون اساسی آمریکا). ابطال در تاریخ قانون اساسی ایالات متحده آمریکا، نظریه ای حقوقی است که بنابر آن هر یک از ایالات آمریکا حق دارد هر قانون فدرال را که آن ایالت مخالف با قانون اساسی می داند، ابطال، یا بی اعتبار کند. دادگاه ها مکرراً نظریهٔ ابطال را رد کرده اند و قانونی بودن آن هرگز تأیید نشده است.
نظریهٔ ابطال مبتنی بر این دیدگاه است که ایالات، اتحاد را بر اساس توافقی (یا پیمانی) بین ایالات ایجاد کردند، و این که ایالات به عنوان ایجادکنندگان دولت فدرال، دارای اقتدار نهایی برای تعیین حدود قدرت دولت هستند. تحت این، نظریه پیمان، ایالات و نه دادگاه های فدرال مفسرین نهایی محدودهٔ قدرت دولت فدرال هستند. تحت این نظریه، ایالات، می توانند قوانین فدرالی را که مافوق قوای دولت طبق قانون اساسی می دانند رد یا باطل کنند. ایدهٔ مرتبط مداخله، این نظریه است که وقتی دولت فدرال قوانینی تصویب می کند که یک ایالت مخالف قانون اساسی می داند، آن ایالت حق و وظیفه دارد خود را دخالت بدهد. تامس جفرسن و جیمز مدیسن نظریه های ابطال و مداخله را در قطعنامه های کنتاکی و ویرجینیا در ۱۷۹۸ ارائه کردند. تأکید شدیدتر بر اقتدار ایالتی اقدام مرتبط تجزیه است، که ایالت به وسیلهٔ آن ارتباط سیاسی خود با اتحاد را خاتمه می دهد.

فرهنگ فارسی ساره

بیهده سازی، هیچ سازی، ناچیز کردن


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابطال (ابهام زدایی). واژه ابطال ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • ابطال (فقه)، به معنای باطل کردن و نابود ساختن و دارای کاربرد در فقه• ابطال (قرآن)، آیه ۳۳ سوره محمّد (صلّی اللّه علیه و آله)• ابطال (منطق)، به معنای باطل کردن و نابود ساختن و دارای کاربرد در منطق
...

پیشنهاد کاربران

خط بر سر چیزی کشیدن ؛ خط بطلان بر چیزی کشیدن. کنایه از صرف نظر کردن و درگذشتن از چیزیست.

پیهودن =لغو کردن یا ابطال کردن
پیهایش=لغو ، ابطال

خط بطلان کشیدن


کلمات دیگر: