کلمه جو
صفحه اصلی

کلاهی

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به کلاه آنکه کلاه بسر گذارد مقابل عمامه یی .

لغت نامه دهخدا

کلاهی . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان میناب شهرستان بندرعباس است که 2500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


کلاهی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) مقابل عمامه ای . مقابل معمم . آنکه کلاه پوشد. آنکه عمامه به سر ندارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
عمامه ای بودی کلاهی گشتی .

عارف قزوینی .



کلاهی. [ ک ُ ] ( ص نسبی ) مقابل عمامه ای. مقابل معمم. آنکه کلاه پوشد. آنکه عمامه به سر ندارد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
عمامه ای بودی کلاهی گشتی.
عارف قزوینی.

کلاهی. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان میناب شهرستان بندرعباس است که 2500 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

بندرکلاهی، روستایی از توابع دهستان تیاب بخش مرکزی شهرستان میناب در استان هرمزگان ایراناست.این روستا در کنار تنگه هرمز، خلیج فارس، دریای عمان و در امتداد کوه های مکران قرار گرفته است.مردمان اولیه آن از استان سیستان و بلوچستان و شهرستان جاسک مهاجرت کرده و از آنجا به دشت جلگه میناب آمده و در آنجا سکونت نموداند با توجه به اینکه در این دشت آب و درختان نخل وجود داشته همچنین به دریا نیز نزدیک بوده در این منطقه اقامت نموده. واقدام به کشاورزی دامداری و صیادی و دریانوردی نموده اند. مردم این روستا از مذهب اهل سنت و شافعی می باشند؛ و در حال حاضر این روستا از پرجمعیت ترین روستاهای شهرستان میناب به شمار می آید که دارای حدود ۱۲۰۰ نفر دانش آموز و دانشجو در کلیه مقطع تحصیلی می باشد.
روستاهای همجوار:مازغ پایین-تیاب
فاصله تا نزدیکترین روستا: ۴ کیلومتر
فاصله تا مرکز دهستان: ۹ کیلومتر
فاصله تا مرکز شهرستان: ۳۵ کیلومتر
فاصله تا مرکز استان: ۱۲۵ کیلومتر
شغل اکثریت مردم صیادی و وابسته به صید و صیادی است در روستا در حال حاضر ۱۵۰ فروند لنج صیادی، ۳۰۰ فروند قایق صیادی و ۵۰ فروند لنج تجاری می باشد که در زمینه صیادی و تجاری مشغول به فعالیت هستند. جاذبه های تفریحی و توریستی روستا می توان به ۱- اسکه صیادی ۲- لنج ها و قایق های صیادی ۳- خور ۴- جنگلهای حرا ۵- ساحل ماسه ای ۶- تپه ماسه ای غرابی که به صورت جزیره می باشد.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۵٬۶۸۶ نفر (۱٬۳۹۰خانوار) بوده است.
بندر کلاهی به روایت تصویر

پیشنهاد کاربران

بی گلاهی : کسی که کلاه برسرش نباشد


کلمات دیگر: