کلمه جو
صفحه اصلی

اسکات


برابر پارسی : آرام کردن، خاموش کردن

فارسی به انگلیسی

silencing, convincing

فرهنگ فارسی

نویسنده بزرگ اسکاتلندی ( و . ادمبورگ ۱۷۷۱ - ف . ۱۸۳۲ م . ) وی در دانشگاه ادمبورگ بتحصیل حقوق پرداخت و سپس مدت ۱۴ سال بشغل وکالت اشتغال داشت . نخستین اثری که از او انتشار یافته ترجمه اشعار [ بورگر] شاعر آلمانی است . اندکی بعد بعض قطعات وطنی را که در ایام تحصیل در مدرسه سروده بود گرد آورد و در دو جلد بنام [ اشعارسواحل اسکاتلند] انتشار داد و این اثر مورد تشویق وتمجید قرار گرفت . در ۱۸٠۵ رمان [ سرود آخرین خنیانگر] را انتشار داد وبدین وسیله بسیار مشهور شد . چند سال بعد شاهکار شعری او بنام [ خاتون دریا ] ( خانم دریا ) منتشر گردید . درین آثار مخصوصا در کتاب اخیر روح رمانتیک وقریحه سرشار اسکات آشکار شد . ور در ۱۸۲۹ دچار کسالت وبیماری شد وسال بعد به فالج شدیدی مبتلا گردید ودر ۱۸۳۲ در گذشت .
ساکت کردن، آرام کردن، خاموش کردن
( مصدر ) خاموش کردن زبان بستن .
اوباش . یا بقایای هر چیزی .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) خاموش کردن ، زبان بستن .

لغت نامه دهخدا

اسکات . [ اَ ] (ع اِ) اوباش . || بقایای هر چیزی . || روزهای معتدل پس گرما. (منتهی الارب ).


اسکات . [ اِ ] (اِخ ) والتر. یکی از بزرگترین نویسندگان اسکاتلندی در ربع اول قرن نوزدهم . وی در نظم و نثر هر دو اقتدار و مهارت داشت و آثاری که از خود یادگار گذاشته است از شاهکارهای ادبیات انگلیس بشمار میرود.اسکات در 15 ماه اوت 1771 م . در شهر ادیمبورگ از بلاد اسکاتلند متولد شده است . پدر وی مردی معتبر و متدین بود و بشغل وکالت اشتغال داشت . مادر او زنی عفیف ونیکوکار و دارای تعلیم و تربیت عالی و ممتاز بود. شاعر جوان بقدری مهر و علقه ٔ او را در دل میپرورد که روز بعد از وفات او بعضی از اشیاء کوچک متعلق باو رادر اطراف میز تحریر خود جمع کرده و هر روز صبح پیش از آنکه مشغول کار شود بیاد او بدانها نگاه میکرد.
اسکات در ایام طفولیت بعلت ضعف و کسالت مزاج مجبور شد در املاک ییلاقی پدر بزرگ خود اقامت کندو به این ترتیب توانست روزگار کودکی خود را میان مناظر زیبای طبیعت و متنزهات کوهستانی بسر برد. در مدرسه اسکات به فعالیت و چابکی و غرور و هوش سرشار معروف و عموماً در میان همشاگردیهای خود سمت پیشوائی و قیادت احراز میکرد. از همان زمان طفولیت ممارست غریب در قصه سازی داشت و بمطالعه ٔ تاریخ و احوال گذشتگان دقت بسیار مبذول میداشت . بعد از آموختن علوم مقدماتی در دارالفنون ادیمبورگ بتحصیل علم حقوق پرداخت و در آنجا بواسطه ٔ پشت کار و استقامت بسیار و هوش و حافظه معروف بود.
ذوق ادبی وی بیشتر بزندگانی قرون وسطی تمایل داشت و قصه ها و افسانه ها و اشعار پهلوانی را بمیل و رغبت بی اندازه فرامیگرفت . در این ایام بعشق مطالعه ٔ آثار سروانتس زبان اسپانیولی را آموخت . در علم حقوق اسکات چندان پیشرفت نکرد و بیشتر میل او بسیاحت در اکناف مملکت و مشاهده ٔ آثار تاریخی و اماکن طبیعی آن معطوف بود و بهمین جهت اغلب مورد ملامت و سرزنش پدر واقع میشد که به او میگفت : «تو برای پیله وری لایق تری تا برای وکالت ». اسکات مدّت چهارده سال بشغل وکالت اشتغال داشت و چون ذوق و میل او متوجه این کار نبود هیچگونه ترقی نکرد و حقوق وی از سالی ششصد لیره متجاوز نشد ولی در طول تمام این مدّت بمطالعه ٔ فنون ادبی ادامه میداد و برای آثار و نوشته های جاودانی آینده ٔ خود دائماً اطلاعات و معلومات کسب میکرد. با آنکه آثار عمده ومهم اسکات به نثر است ولی زندگانی ادبی او با نظم آغاز میشود. اولین اثری که در ادبیات از او منتشر شده ترجمه ٔ اشعار شاعر آلمانی بورگر میباشد که سلاست و متانت ترجمه ٔ آن بر قدرت شاعر جوان و آتیه ٔ درخشان اودلالت میکرد. کمی بعد بعض قطعات وطنی را که در ایام کسب علم در مدرسه سروده بود جمع کرد و در دو جلد بنام «اشعار سواحل اسکاتلند» انتشار داد و این اثر نخستین او پیشرفت و انتشار کامل یافت و مورد تمجید واقع شد. در سنه ٔ 1805 م . رُمان «سرود آخرین خنیاگر» را انتشار داد و این کتاب بزودی چنان مشهور شد که متجاوزاز دو هزار نسخه ٔ آن در سال اول فروش رفت و تا سنه ٔ1830 م . چهل و چهار هزار مجلد آن فروخته شد و معادل هزار لیره منافع آن عاید شاعر گردید. چند سال بعد شاهکار شعری او بنام «خاتون دریا» منتشر گردید و در این آثار مخصوصاً در کتاب آخری اسکات روح رمانتیک و قریحه ٔ سرشار خود را بخوبی بمعرض شهود آورده و بقدری در وصف مناظر طبیعی و تشریح حالات و اخلاق ساده ٔ انسانی مهارت بخرج داده است که بلافاصله در تمام بریطانیا نام او مشهور شد و دیری نگذشت که کتابهای مزبور بتمام السنه ٔ قاره ٔ اروپا ترجمه گردید.
لکارت ، داماد او که کتاب مفصلی در تاریخ زندگانی او نگاشته ، مینویسد: «اسکات قسمت اول روز را به کارهای ادبی و تحریر و قرائت اختصاص میداد، صبح در ساعت شش برمی خاست و لباس شکار یا هر لباس دیگر که میل داشت میپوشید و اوراق و کاغذهای خود را بدقت و ترتیب کامل در اطراف میز تحریر مرتب میکرد. کتابهائی که به آنها احتیاج رجوع داشت در پای میز دسته میکرد و همیشه یکی یا دو تا از سگهای او روبرویش می نشستند و به چشم او مینگریستند. به این ترتیب مشغول کار میشد و تا پیش از آنکه افراد خانواده برای صرف صبحانه گرد آینداو مقدار بسیاری چیز نوشته بود». مدتها بود آرزو میکرد زندگانی عالی و مجللی برای خود فراهم سازد و خانواده ٔ بزرگ و معتبری تشکیل دهد و به نیکنامی و افتخار زندگانی کند. این آرزوی او در «دبوتزفورد» صورت گرفت و قطعه زمین وسیعی در آنجا بمبلغ بیست و نه هزار لیره خرید و قصر و عمارت مجللی در آن بنا کرد و در این وقت خانه ٔ او مطاف و زیارتگاه دائمی مسافرین و مشتاقان دیدار او شده و از چهار گوشه ٔ دنیا فضلا و دانشمندان و خواستاران علم و ادب بزیارت او می آمدند و اوبا کمال خوشروئی و ملاطفت از آنان پذیرائی میکرد.
اسکات خبط و بی احتیاطی بزرگی کرد و باعث خانه خرابی خود شد، به این معنی که بامید ازدیاد عایدی خویش مؤسسه ای برای طبع و انتشار کتب در ادیمبورگ تأسیس کرد و شخصی را به مدیریت آن گماشت . شخص مزبور بهیچ وجه لیاقت و کفایت نداشت و سؤاعمال او باعث بی نظمی کار تجارتخانه شد. دیری نگذشت که انبار مؤسسه پر از کتب و مطبوعات غیرقابل فروش شد و فقط فروش بسیار آثار خود اسکات تا مدتی از ورشکستن قطعی تجارتخانه جلوگیری کرد لیکن ضربت قاطع بالاخره فرودآمد و در سنه ٔ 1825 م . اسکات ناگهان خود را به تنهائی مسئول صد و سی هزار لیره قرض یافت ! هر کس در این موقع بجای اسکات بود یقیناًاز این ضربت موحش از پا درمی آمد ولی اسکات شجاعت و استقامت بی نظیری از خود بروز داد و بجای آنکه مصیبت و بدبختی باعث خرد کردن و زمین زدن او بشود محرک قوی و قدرت او شد و بلافاصله پس از حدوث این واقعه مشغول کار شده و کتاب متعاقب کتاب از خامه ٔ خود بیرون دادتا آنکه قوای بدنی او تحلیل رفت و زندگانیش فدای شهامت و بزرگی روح وی گردید. در سنه ٔ 1814 م . آنگاه که تجارتخانه ٔ سابق الذکر دچار اختلال و ورشکستگی شده بود اسکات کتابی را که سابقاً به نثر شروع کرده و مدتی ناتمام گذاشته بود در دست گرفت و بعجله آنرا بپایان رسانید. این کتاب رمان مشهور «ویورلی » است که بمجردانتشار نام مؤلف در رأس رمان نویسان تاریخی قرار گرفت و با آنکه ابتدا به امضای مجعول و بغیر از اسم اسکات منتشر شد فوراً جلب توجه عمومی را کرده و در اندک مدتی چند مرتبه چاپ شد. بعد از این اسکات شعر را کنار گذاشت و بنوشتن رمانهای تاریخی مشغول شد و در بقیه ٔ عمر خود علاوه بر چند کتاب ادبی دیگر سالی مرتباً دو کتاب رمان تحریر کرد و در تلو آنها قسمتهای مختلفه ٔ تاریخ انگلیس و اسکاتلند و سایر ممالک اروپا رااز زمان جنگهای صلیبی تا اواسط قرن هجدهم با مهارت و قدرتی بسیار شرح و توصیف و زندگانی و آداب آن قرون را رنگ آمیزی کرده است . قدرت و مهارت نویسندگی ، اطلاع صحیح و دقیق ، زیبائی سبک و بزرگی فکر همه از مزایا و خصایص سلسله ٔ رمانهای اوست . وصفهائی که در آنها آمده در هیچ جای دیگر نظیر ندارد و انسان وقتی آنها رامیخواند مثل آن است که اشخاص مختلف از صلیبیون ، پاپها، کشیشها، شوالیه ها، یهودیها، کولیها، گداها و هزاران اشخاص دیگر از طبقات و درجات مختلفه ٔ اجتماعی درنظر او مجسم و زنده و باروح در مقابل او ایستاده اند.
پس از ورشکست شدن تجارتخانه و مقروض شدن اسکات بسیاری از دوستان و رفقای او پیشنهاد کمک و مساعدت کردند و حاضر شدند قرض او را بپردازند ولی روح بزرگ او از قبول پیشنهاد آنها امتناع کرد و مصمم شد تا لحظه ٔ آخر استقامت کند و قروض خود را بپردازد. برای این مقصود تنها وسیله ای که داشت قلم او بود و بهمین جهت شب و روز آرام و خواب را بر خود حرام کرد و تا حد امکان نوشت و تصنیف کرد و بعد از سه سال متجاوز از چهل هزار لیره از عایدات قلم خود بطلبکاران پرداخت . اگر صحت مزاج با او مساعدت میکرد یقیناً تمام قرض را تأدیه میکرد ولی متأسفانه از سنه ٔ 1829 م . آثار نقاهت و بیماری مزاج او هویدا شد و سال بعد به فالج شدیدی گرفتار گشت . و در 1832 م . درگذشت . (از مجله ٔ آینده سال اول شماره ٔ 9 - 10 بقلم و ترجمه ٔ س . م . سعیدی ).


اسکات . [ اِ ] (ع مص ) خاموش کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). خموش کردن . ساکت کردن . تسکیت . تسکین . || منقطع گشتن سخن . منقطع شدن سخن . یقال : اسکت ؛ اذا انقطع کلامه فلم یتکلم . (منتهی الارب ).


اسکات. [ اِ ] ( ع مص ) خاموش کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). خموش کردن. ساکت کردن. تسکیت. تسکین. || منقطع گشتن سخن. منقطع شدن سخن. یقال : اسکت ؛ اذا انقطع کلامه فلم یتکلم. ( منتهی الارب ).

اسکات. [ اَ ] ( ع اِ ) اوباش. || بقایای هر چیزی. || روزهای معتدل پس گرما. ( منتهی الارب ).

اسکات. [ اِ ] ( اِخ ) والتر. یکی از بزرگترین نویسندگان اسکاتلندی در ربع اول قرن نوزدهم. وی در نظم و نثر هر دو اقتدار و مهارت داشت و آثاری که از خود یادگار گذاشته است از شاهکارهای ادبیات انگلیس بشمار میرود.اسکات در 15 ماه اوت 1771 م. در شهر ادیمبورگ از بلاد اسکاتلند متولد شده است. پدر وی مردی معتبر و متدین بود و بشغل وکالت اشتغال داشت. مادر او زنی عفیف ونیکوکار و دارای تعلیم و تربیت عالی و ممتاز بود. شاعر جوان بقدری مهر و علقه او را در دل میپرورد که روز بعد از وفات او بعضی از اشیاء کوچک متعلق باو رادر اطراف میز تحریر خود جمع کرده و هر روز صبح پیش از آنکه مشغول کار شود بیاد او بدانها نگاه میکرد.
اسکات در ایام طفولیت بعلت ضعف و کسالت مزاج مجبور شد در املاک ییلاقی پدر بزرگ خود اقامت کندو به این ترتیب توانست روزگار کودکی خود را میان مناظر زیبای طبیعت و متنزهات کوهستانی بسر برد. در مدرسه اسکات به فعالیت و چابکی و غرور و هوش سرشار معروف و عموماً در میان همشاگردیهای خود سمت پیشوائی و قیادت احراز میکرد. از همان زمان طفولیت ممارست غریب در قصه سازی داشت و بمطالعه تاریخ و احوال گذشتگان دقت بسیار مبذول میداشت. بعد از آموختن علوم مقدماتی در دارالفنون ادیمبورگ بتحصیل علم حقوق پرداخت و در آنجا بواسطه پشت کار و استقامت بسیار و هوش و حافظه معروف بود.
ذوق ادبی وی بیشتر بزندگانی قرون وسطی تمایل داشت و قصه ها و افسانه ها و اشعار پهلوانی را بمیل و رغبت بی اندازه فرامیگرفت. در این ایام بعشق مطالعه آثار سروانتس زبان اسپانیولی را آموخت. در علم حقوق اسکات چندان پیشرفت نکرد و بیشتر میل او بسیاحت در اکناف مملکت و مشاهده آثار تاریخی و اماکن طبیعی آن معطوف بود و بهمین جهت اغلب مورد ملامت و سرزنش پدر واقع میشد که به او میگفت : «تو برای پیله وری لایق تری تا برای وکالت ». اسکات مدّت چهارده سال بشغل وکالت اشتغال داشت و چون ذوق و میل او متوجه این کار نبود هیچگونه ترقی نکرد و حقوق وی از سالی ششصد لیره متجاوز نشد ولی در طول تمام این مدّت بمطالعه فنون ادبی ادامه میداد و برای آثار و نوشته های جاودانی آینده خود دائماً اطلاعات و معلومات کسب میکرد. با آنکه آثار عمده ومهم اسکات به نثر است ولی زندگانی ادبی او با نظم آغاز میشود. اولین اثری که در ادبیات از او منتشر شده ترجمه اشعار شاعر آلمانی بورگر میباشد که سلاست و متانت ترجمه آن بر قدرت شاعر جوان و آتیه درخشان اودلالت میکرد. کمی بعد بعض قطعات وطنی را که در ایام کسب علم در مدرسه سروده بود جمع کرد و در دو جلد بنام «اشعار سواحل اسکاتلند» انتشار داد و این اثر نخستین او پیشرفت و انتشار کامل یافت و مورد تمجید واقع شد. در سنه 1805 م. رُمان «سرود آخرین خنیاگر» را انتشار داد و این کتاب بزودی چنان مشهور شد که متجاوزاز دو هزار نسخه آن در سال اول فروش رفت و تا سنه ٔ1830 م. چهل و چهار هزار مجلد آن فروخته شد و معادل هزار لیره منافع آن عاید شاعر گردید. چند سال بعد شاهکار شعری او بنام «خاتون دریا» منتشر گردید و در این آثار مخصوصاً در کتاب آخری اسکات روح رمانتیک و قریحه سرشار خود را بخوبی بمعرض شهود آورده و بقدری در وصف مناظر طبیعی و تشریح حالات و اخلاق ساده انسانی مهارت بخرج داده است که بلافاصله در تمام بریطانیا نام او مشهور شد و دیری نگذشت که کتابهای مزبور بتمام السنه قاره اروپا ترجمه گردید.

فرهنگ عمید

۱. ساکت کردن، خاموش کردن.
۲. آرام کردن.

دانشنامه عمومی

در بدن سازی و تناسب اندام، اسکوات یا اسکات حرکتی است چند مفصلی که عضلات چهارسر ران را هدف گرفته اما به خاطر ماهیتی که دارد، عضلات پشت، عضلات سرینی (باسن)، عضلات شکم و عضلات همسترینگ (پشت پا) را هم درگیر می کند.اسکوات یکی از حرکت های اصلی ورزش وزنه برداری قدرتی است و دو حرکت دیگر پرس سینه و ددلیفت هستند.این حرکت در دو مرحله بررسی می شود:
عضله عرضی شکمی، ماهیچه سرینی متوسط/کوچک، عضله گاستروکنمیوس
الف) حرکت به طرف پایین تا حدی که زانوها به اندازه ۹۰درجه خم شوند.
عضلات درگیر در این حرکت، در مفصل ران شامل سرینی بزرگ، نیم غشایی،نیم وتری،و دو سررانی،هستند. در مفصل زانو شامل راست رانی، پهن میانی، پهن خارجی، و پهن داخلی می باشند و در حرکت دورسی فلکشن مچ پا دوقلو نعلی هستند.عضلات بازکننده مفصل ران، زانو و عضلات پلانتار فلکشن مچ پا همگی به صورت اکسنتریک در این حرکت (وضعیت زانو خم) منقبض می شوند.
ب) برگشت به وضعیت شروع

گویش مازنی

/eskaat/ چرم گاو - پوست گاو که بوسیله ی میخ هایی چوبی بر زمین پهن و محکم می شود، تا خشک شده و از فساد در امان نگاهداشته شود

۱چرم گاو ۲پوست گاو که بوسیله ی میخ هایی چوبی بر زمین پهن ...


پیشنهاد کاربران

آرام کردن ساکت کردن
هم خانواده با سکوت سکونت ساکت است


کلمات دیگر: