کلمه جو
صفحه اصلی

بوئین

فرهنگ فارسی

قصبه مرکزی بخش تابع شهرستان قزوین که در ۵۴ کیلو متری جنوب قزوین واقع شده آب و هوای آن معتدل و قریب ۲۲۳۵ تن جمعیت دارد . محصول غلات چغندر قند سیب زمینی شغل مردم زراعت وگلیم بافی و جاجیم بافی است .

لغت نامه دهخدا

بوئین. ( اِخ ) قصبه مرکز بخش بوئین ، تابع شهرستان قزوین. دارای 2235 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

دانشنامه عمومی

بوئین یا بویین در معانی زیر کاربرد دارد:
بویین و میاندشت
بویین سفلی
بوئین (سلطانیه) ز روستاهای استان زنجان

بویین (فومن). بویین ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن در استان گیلان ایران است.
این روستا در دهستان گشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۷۶ نفر (۲۰۵خانوار) بوده است.

گویش مازنی

/baviyen/ شدنپذیره شدن – تبدیل شدن & دیدن - شدن

شدنپذیره شدن – تبدیل شدن


۱دیدن ۲شدن


پیشنهاد کاربران

بو به معنی شمیم و رایحه یا به گویش ترکی این

ئین یا مخفف آئین , دین

زهرا یا زرا یا زر

در کل بوآئین زرا
دین وآئین طلائی و زرین و ارزشمند

1. بوئین از کلمه بوی به معنی سمت و جهت که با�ین�می شود دو سمت و دو جهت که حکایت از ترکیب دو آبادی ( سید سره و ینگی کند و تشکیل این روستا را دارد.
2. �بو �آنچه که محسوس حس بویایی ماست و �ئین �یا �این�تایید و خوشایند بودن آن حس می باشد. و در زمان قدیم این تایید بیشتر می تواند از بعد علف زار و تنوع و کیفیت و کمیت بالای مراتع و پوشش گیاهی باشد. که این منطقه چنین اوصافی را کاملاً شایسته بوده است.

بوئین یا بوهین را به معنی خرمن گاه و انبارغله نیز معنی کرده اند.

خرمن گاه

بوئین سلطانیه در اصل به نام �بویور� ( زبان ترکی ) به معنای بفرما، بوده که بعدها به نام بوئین تغییر نام داده است.
1 - بوئین ترکیبی از دو کلمه �بو�و �این� ( ئین ) که مخفف آئین و دین می باشد و در کل به معنای شمیم و رایحه ی دین معنا می شود ( سایت مرکز آموزش عالی و فنی و حرفه ای بوئین زهر )


کلمات دیگر: