کلمه جو
صفحه اصلی

سلامتی


مترادف سلامتی : بهبودی، تندرستی، صحت مزاج، عافیت

متضاد سلامتی : بیماری

برابر پارسی : تندرستی، بهزیستی

فارسی به انگلیسی

(good) health, safety, security, healthy


condition, healthiness

فارسی به عربی

سلام

مترادف و متضاد

بهبودی، تندرستی، صحت‌مزاج، عافیت ≠ بیماری


peace (اسم)
سازش، ارامش، اشتی، سلامت، سلامتی، صلح، صلح و صفا

security (اسم)
اطمینان، ضامن، تضمین، ضمانت، وثیقه، ضمانت نامه، گرو، سلامت، سلامتی، امان، اسایش خاطر، امنیت، ایمنی، تامین

health (اسم)
بهبودی، مزاج، حال، سلامت، سلامتی، تندرستی

فرهنگ فارسی

عافیت و تندرستی . یا شفای از بیماری

لغت نامه دهخدا

سلامتی. [ س َ م َ ] ( حامص ) عافیت و تندرستی. ( ناظم الاطباء ) : تا به تازه گشتن اخبار سلامتی خان... لباس شادی پوشم. ( تاریخ بیهقی ). || شفای از بیماری. ( ناظم الاطباء ). || رستگاری. ( ناظم الاطباء ). || امنیت. ( ناظم الاطباء ) :
من ندیدم سلامتی ز خسان
گر تو دیدی سلام ما برسان.
سنایی.

فرهنگ فارسی ساره

تندرستی، بهزیست


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سلامتی یک حالت سالم و بیمار نبودن جسم می باشد.

سالم و بی عیب بودن و بیمار نبودن را سلامتی می گویند.

کاربرد سلامتی در فقه
از آن در بابهای طهارت، صلات، زکات، حج، جهاد، نکاح، کفارات، لعان، قصاص و دیات سخن گفته‏اند.

← سلامتی در باب طهارت
۱. ↑ توضیح المسائل مراجع ج۱، ص۳۳۰ م ۵۸۴.۲. ↑ جواهر الکلام ج۱۱، ص۲۵۷.
...

پیشنهاد کاربران

سلامتی، شادابی

این واژه ٩٠٪‏ تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: آفتگى Aftegi ( پهلوى: آفْتَکیهْ : سلامت ، صحت ، درستى ) ، آفتارى Aftari ( پهلوى: آفتاریهْ : سلامت ، صحت ) ، آناهوکى Anahoki ( پهلوى اَناهوکیهْ : سلامتى ، صحت ، بى عیبى ، درستى ) ، باجینه Bajineh ( پهلوى:
سلامت، صحت ) ، بشازیوُش Bashazivosh ( پهلوى: بَشازیویشْنْ : سلامتى ، صحت ) ، تندرستى Tandorosti ( پهلوى: تن اِدْروستیهْ ) ، درست رَوِشنى Dorostraveshni ( پهلوى: دْروست رَوِشنیهْ : بهداشت سلامتى ) ، درست ویرى Dorostviri ( پهلوى: دُروست ویریهْ: سلامت روانى، حافظه
سالم )

سلامت: تندرستی ، سالم بودن


کلمات دیگر: