کلمه جو
صفحه اصلی

نقاره


مترادف نقاره : دهل، طبل، کوس

برابر پارسی : کوس، دهل، تبیره

فارسی به انگلیسی

kettledrum

فارسی به عربی

طبول , مغلاة

مترادف و متضاد

دهل، طبل، کوس


kettledrum (اسم)
کوس، دهل، نقاره، دمامه، عصرانه مفصل

timpani (اسم)
کوس، دهل، نقاره

kettle (اسم)
دهل، کتری، نقاره، دیگچه، اب گرم کن، جعبه قطب نما

فرهنگ فارسی

نوعی ازطبل کوچک که نقاره خانه بادوچوب بزنند
( اسم ) ۱ - نوعی طبل کوچک دوتایی . توضیح ۱ دو طبل کوچک متصل بهم است : یکی بزرگتر که صدایش بم تر است و یکی کوچکتر با صدای زیرتر . آلت نواختن نقاره دو عدد چوب است بنام چوب نقاره وبا دو دست نواخته میشود . گاهی یک دست در بم و دست دیگر در زیر کار میکند . گاه هر دو چوب به بم یا به زیر میخورد . کاسه نقاره از مس است و پوست آن از گاو تهیه میشود که کلفت تر است . توضیح ۲ نقاره زدن در نقاره خانه [ نوبت ] شاهی بشمار میرفته و این عمل تا عهد پهلوی اول در نقاره خانه در سردر باغ ملی اجرا میشده و در بقاع متبرکه نیز زایران از نقاره چی تقاضای نقاره زدن کنند برای بر آورده شدن حاجات خود .
آن قدر که مرغ به یک منقار زدن بر چیند.

فرهنگ معین

(نَ رِ ) [ ع .نقارة ] (اِ. ) نوعی طبل کوچک دوتایی که با دو چوب باریک نواخته می شود.

لغت نامه دهخدا

نقاره . [ ن َ / ن َق ْ قا رَ / رِ ] (از ع ، اِ) نوبت و کوس . (آنندراج ). نوبت و نوعی از طبل کوچک و کوس و کوست . (ناظم الاطباء). تبیره . (یادداشت مؤلف ). نوعی طبل کوچک دوتائی . دو طبل کوچک متصل بهم ، یکی بزرگتر و صدایش بم تر است ، و یکی کوچکتر با صدای زیرتر. آلت نواختن ، نقاره دو عدد چوب است به نام چوب نقاره و با دو دست نواخته می شود. گاهی یک دست در بم و دست دیگر در زیر کار می کند و گاه هر دو چوب به بم یا به زیر می خورد. کاسه ٔ نقاره از مس است و پوست آن از پوست گاو که کلفت تر است تهیه می شود. (فرهنگ فارسی معین . از سرگذشت موسیقی ایران خالدی ج 1 ص 208).
- نقاره ٔ آفتاب زرد ؛ نوبتی که وقت شام بر در ملوک زنند. (آنندراج ) :
درآخر عمر عیش پیران
نقاره ٔ آفتاب زرد است .

ایما (از آنندراج ).


- امثال :
این آش و این نقاره .
|| در موسیقی ، در قسمت فوقانی از دو جزء شکم تار است که بر بالای کاسه و زیر دسته جای دارد. (یادداشت مؤلف ).

نقارة. [ ن َق ْ قا رَ ] (ع ص ) تأنیث نقار است . (از اقرب الموارد). رجوع به نَقّار شود. || (اِ) آن آهن که بدان نقش کند زرگر. (مهذب الاسماء). آن آهن که بدان کنده گری کنند. (یادداشت مؤلف ).


نقارة. [ ن ِ رَ ] (ع اِمص ) حرفه ٔ نقار. کنده گری روی چوب و سنگ ، و نقاشی روی ساز وبرگ اسب . (از اقرب الموارد). رجوع به نَقّار شود.


نقارة. [ ن ُ رَ ] (ع اِ) آن قدر که مرغ به یک منقار زدن برچیند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).


( نقارة ) نقارة. [ ن ِ رَ ] ( ع اِمص ) حرفه نقار. کنده گری روی چوب و سنگ ، و نقاشی روی ساز وبرگ اسب. ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَقّار شود.

نقارة. [ ن َق ْ قا رَ ] ( ع ص ) تأنیث نقار است. ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَقّار شود. || ( اِ ) آن آهن که بدان نقش کند زرگر. ( مهذب الاسماء ). آن آهن که بدان کنده گری کنند. ( یادداشت مؤلف ).

نقارة. [ ن ُ رَ ] ( ع اِ ) آن قدر که مرغ به یک منقار زدن برچیند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
نقاره. [ ن َ / ن َق ْ قا رَ / رِ ] ( از ع ، اِ ) نوبت و کوس. ( آنندراج ). نوبت و نوعی از طبل کوچک و کوس و کوست. ( ناظم الاطباء ). تبیره. ( یادداشت مؤلف ). نوعی طبل کوچک دوتائی. دو طبل کوچک متصل بهم ، یکی بزرگتر و صدایش بم تر است ، و یکی کوچکتر با صدای زیرتر. آلت نواختن ، نقاره دو عدد چوب است به نام چوب نقاره و با دو دست نواخته می شود. گاهی یک دست در بم و دست دیگر در زیر کار می کند و گاه هر دو چوب به بم یا به زیر می خورد. کاسه نقاره از مس است و پوست آن از پوست گاو که کلفت تر است تهیه می شود. ( فرهنگ فارسی معین. از سرگذشت موسیقی ایران خالدی ج 1 ص 208 ).
- نقاره آفتاب زرد ؛ نوبتی که وقت شام بر در ملوک زنند. ( آنندراج ) :
درآخر عمر عیش پیران
نقاره آفتاب زرد است.
ایما ( از آنندراج ).
- امثال :
این آش و این نقاره .
|| در موسیقی ، در قسمت فوقانی از دو جزء شکم تار است که بر بالای کاسه و زیر دسته جای دارد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

نوعی طبل که با دو چوب باریک نواخته می شود.

دانشنامه عمومی

نقاره ساز ضربی به صورت طبل دوتایی است که سطح یکی از دیگری کوچکتر است و هر دو به وسیله یک نوازنده با دو چوب نواخته می شود.
سازهای کوبه ای
نقاره از دو طبل کاسه مانند درست شده که کاسهٔ بزرگتر صدای «بم» و کاسه کوچک صدای «زیر» می دهد. کاسه های نقاره را از مس یا سفال درست می کنند و روی آن پوست گاو یا گوسفند می کشند. برای نواختن این ساز معمولاً آن رابر روی پایه ای مخصوص سوار می کنند، در مجالس خانگی یا مشابه، ساز را بر روی قطعه فرشی قرار می دهند و با دو ترکهٔ نازک چوب بر روی آن می کوبند.
نقاره در زمان های قدیم، هم در مواقع جنگ به کار می رفت و هم در مواقع صلح، به این معنی که به هنگام نبرد یک ساز رزمی محرّک و شورآفرین بوده که آن را بر کوهان شتر می بستند و نقاره چی ها سوار بر شتر شده و در میدان جنگ می نواختند و در موقع صلح به عنوان یک ساز بزمی در سورها و میهمانی ها، بر گردن می آویختند یا در محل های معینی روی جایگاه قرار می دادند و می نواختند.
فضل بن روزبهان خنجی در کتاب مهمان نامه بخارا، در حالات محمدخان شیبانی، سلطان ماوراءالنهرکه مشهد و ناحیه طوس را تصرف کرده بود، می نویسد:

دانشنامه آزاد فارسی

نَقّاره (naqqara)
نَقّاره
نَقّاره
طبل کوچک کشورهای اسلامی، قفقاز، آسیای مرکزی. این ساز در موسیقی نظامی، مذهبی، و آیینی به کار می رود. نقاره را از نقره، مس، برنج، چوب، یا سفال می سازند. این ساز اغلب به شکل مضاعف است و از دو طبل کوچک و بزرگ تشکیل شده که ساختار هر کدام به شکل تخم مرغ یا گلدانی است که روی دهانۀ آن پوست کشیده شده و با ضربات چوب نواخته می شوند. نقاره کاربردهای متنوعی داشته که امروز بیشتر آن ها منسوخ شده است. مهم ترین کاربرد آن در مجالس عروسی و شادمانی، و به همراه سرنا یا کرنا است. نقاره در نقاره خانه آستان قدس رضوی همراه با کرنا و در اوقات شرعی و اعیاد مذهبی نواخته می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{naker, nacara, naqqarah} [موسیقی] سازی کهن و شرقی از خانوادۀ پوست صداها، معمولاً به صورت جفت، با کوک های متفاوت

پیشنهاد کاربران

درهند سازی دقیقن بهمین شکل موجوده که به آن نگاره گفته میشه و دلیل این اسم هم اینه که وقتی روی زمین قرار میدهیم کج به یک سمت میایستد تا درحالت نشسته هم بشود زد یعنی بسمت شما مینگرد


کلمات دیگر: