کلمه جو
صفحه اصلی

زیتون تلخ

فارسی به انگلیسی

margosa-tree, azedarach

فرهنگ فارسی

درختی است از تیره سماقیان که دسته جداگانه از این تیره به نام آزا درخت ها را بوجود می آورند .

سرده‌ای درختی از زیتون‌تلخیانِ خزان‌دار با گل‌های کوچک معطر و برگ‌های بلند تقریباً به ‌طول 50 سانتی‌متر و دُمبرگی طویل که از جنوب شرقی آسیا تا استرالیا پراکنده هستند


لغت نامه دهخدا

زیتون تلخ. [ زَ / زِ ن ِ ت َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درختی است از تیره سماقیان که دسته جداگانه ای از این تیره به نام آزادرخت ها را به وجود می آورد. گلهایش بنفش و میوه اش سمی است. ( فرهنگ فارسی معین ). نامی است که در مازندران به «زنزلخت » دهند. این درخت در جنگلهای ساحلی خزر،لاهیجان ، رامسر، نور، میاندره و هم در آستارا هست. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). درختی است از تیره ملیاسه و از جنس ملیا گونه ای که در جنگلهای شمال موجود است آزادرخ می باشد. آنرا در مازندران زیتون تلخ ، در نور شال پستانه ، در لاهیجان شیطان زیتون ، در رامسر دیوزیت و در آمل شال سنجد می خوانند. گونه دیگری از جنس ملیا در بندرعباس و چاه بهار موجود است که هنوز نام علمی آن تعیین نگردیده و گویا از خارج به ایران آورده باشند. آنرا در چاه بهار و عباسی چربش می نامند. زیتون تلخ درختی است که به 10 تا 15 متر بلندی می رسد،چوبش زرد یا پشت گلی و سخت است و در درودگری و ساخت ادوات موسیقی بکار می رود. این درخت را در تهران و بعضی نقاط دیگر برای زینت باغ می کارند. ( جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 249 ). رجوع به زنزلخت و شال پستانه شود.

دانشنامه عمومی

زیتون تلخ (نام علمی: Melia azedarach) نام یک گونه از سرده زیتون تلخ است.

دانشنامه آزاد فارسی


فرهنگستان زبان و ادب

{Melia} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای درختی از زیتون تلخیانِ خزان دار با گل های کوچک معطر و برگ های بلند تقریباً به طول 50 سانتی متر و دُمبرگی طویل که از جنوب شرقی آسیا تا استرالیا پراکنده هستند

جدول کلمات

طاخک


کلمات دیگر: