اسم فاعل
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
در نزد نحویان اسم مشتقی را گویند که بر چیزی اطلاق گردد که فعل از آن سرزده باشد .
لغت نامه دهخدا
اسم فاعل. [ اِ م ِ ع ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در نزد نحویان اسم مشتقی را گویند که بر چیزی اطلاق گردد که فعل از آن سرزده باشد. و بااین تعریف همه صفات مشبهة و تفضیل و مبالغه خارج میشود. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. سیوطی در البهجة المرضیة فی شرح الالفیة گوید: اسم فاعل کلمه ایست که از مصدر بوزن مضارع ساخته شود تا بر فاعل آن فعل دلالت کند. اسم فاعل مانند فعل عمل میکند، فاعل را رفع و مفعول را نصب میدهد. ابن مالک گوید :
کفعله اسم فاعل فی العمل
ان کان عن مضیه بمعزل
و ولی استفهاماً او حرف ندا
او نفیاً او جاصفة و مسندا
و قد یکون نعت محذوف عرف
فیستحق العمل الذی وصف
و ان یکن صلةال ففی المضی
و غیره اعماله قد ارتضی.
در فارسی : اسم فاعل نیز مانند مضارع از ریشه فعل یا فعل امر مشتق و ساخته میشود بدین نحو که به آخر ریشه فعل «نده » افزایند: زن ، زننده. رو، رونده. شو، شونده. خوان ، خواننده. گوی ، گوینده. بعض افعال ، اسم فاعلی ندارند یا اسم فاعلشان قلیل الاستعمال است ، چون خندیدن ، توانستن ، خستن. در این گونه افعال عوض اسم فاعل ، صفت فاعلی آورند، چون : خندان ، یا صفت مشبهه چون توانا، و اگر فعل لازم باشد اسم مفعول آورند چون : خسته. و بیشتر فعلهای لازم اسم فاعل ندارد. اسم فاعل در حالت نفی «نا» به اول آن درآید چون : ناچرنده و ناگذرنده.
کفعله اسم فاعل فی العمل
ان کان عن مضیه بمعزل
و ولی استفهاماً او حرف ندا
او نفیاً او جاصفة و مسندا
و قد یکون نعت محذوف عرف
فیستحق العمل الذی وصف
و ان یکن صلةال ففی المضی
و غیره اعماله قد ارتضی.
در فارسی : اسم فاعل نیز مانند مضارع از ریشه فعل یا فعل امر مشتق و ساخته میشود بدین نحو که به آخر ریشه فعل «نده » افزایند: زن ، زننده. رو، رونده. شو، شونده. خوان ، خواننده. گوی ، گوینده. بعض افعال ، اسم فاعلی ندارند یا اسم فاعلشان قلیل الاستعمال است ، چون خندیدن ، توانستن ، خستن. در این گونه افعال عوض اسم فاعل ، صفت فاعلی آورند، چون : خندان ، یا صفت مشبهه چون توانا، و اگر فعل لازم باشد اسم مفعول آورند چون : خسته. و بیشتر فعلهای لازم اسم فاعل ندارد. اسم فاعل در حالت نفی «نا» به اول آن درآید چون : ناچرنده و ناگذرنده.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اسم مشتقِ دلالت کننده بر انجام دهنده فعل را اسم فاعل گویند.
اسم فاعل، از مصادیق مشتق اصولی و اسمی است که از فعل مضارع معلوم، مشتق شده و بر کسی و یا چیزی که فعل از او سر زده، دلالت می نماید.در کتاب «التعریفات» آمده است:«ما اشتق من یفعل لمن قام به الفعل بمعنی الحدوث و بالقید الاخیر خرج عنه الصفة المشبهة و اسم التفصیل لکونهما بمعنی الثبوت لا بمعنی الحدوث».
نزاع اصولیان
نزاع اصولی ها در مبحث مشتق در این مورد که آیا مشتق در خصوص «ما تلبس بالمبدأ» حقیقت است یا در اعم از «ما تلبس و ما انقضی عنه» در اسم فاعل نیز جاری است.
اسم فاعل، از مصادیق مشتق اصولی و اسمی است که از فعل مضارع معلوم، مشتق شده و بر کسی و یا چیزی که فعل از او سر زده، دلالت می نماید.در کتاب «التعریفات» آمده است:«ما اشتق من یفعل لمن قام به الفعل بمعنی الحدوث و بالقید الاخیر خرج عنه الصفة المشبهة و اسم التفصیل لکونهما بمعنی الثبوت لا بمعنی الحدوث».
نزاع اصولیان
نزاع اصولی ها در مبحث مشتق در این مورد که آیا مشتق در خصوص «ما تلبس بالمبدأ» حقیقت است یا در اعم از «ما تلبس و ما انقضی عنه» در اسم فاعل نیز جاری است.
wikifeqh: اسم_فاعل
پیشنهاد کاربران
نام کاروَر
اسم فاعل
نام کُنَنده
اگر بتوانیم کارواژه ی : کاریدن بر سازیم : نام ِ کارَنده
برای کاشتن = کاس : او می کاسَد= او می کارَد
نام کُنَنده
اگر بتوانیم کارواژه ی : کاریدن بر سازیم : نام ِ کارَنده
برای کاشتن = کاس : او می کاسَد= او می کارَد
کلمات دیگر: