یوحنا
فارسی به انگلیسی
John
فرهنگ اسم ها
معنی: انعام توفیقی خداوند، نام یکی از اجداد مسیح، نام یکی از حواریون مسیح ( س )
فرهنگ فارسی
لفظ یونانی یوحانان است و معنی آن انعام توفیقی خداست اصل عبرانی کلمه یحیی است که نام پیغمبر معروف و اشخاص دیگر است
لغت نامه دهخدا
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] (اِخ ) یا یوحنا ذهبی فم . یکی از آباء کنیسه ، بطریق قسطنطنیه . او را فصاحتی به کمال بود وامپراتریس ادکسی او را بکشت (307-347 م .). یادکرد وذکران وی به بیست وهفتم ژانویه است و از او خطابه ها و مجلسهایی در غایت بلاغت برجاست . (یادداشت مؤلف ).
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] ( اِخ ) ابن بختیشوع. یکی از پزشکان نامی سریانی مقیم دربار خلفای عباسی که آثار پزشکی زبانهای دیگر را به عربی نقل کرده اند. او پزشک مخصوص چند تن از خلفای عباسی بود که کتابهایی از سریانی و یونانی به عربی ترجمه کرد. از جمله تألیفات اوست : «کتاب فی ما یحتاج الیه الطبیب من علم النجوم ». ( از قاموس الاعلام ترکی ). از دیگر آثار اوست : تقویم الادویة. وی در حدود سال 290 هَ. ق. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ).
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] ( اِخ ) ابن حیلان یا جیلان یا جیلانی. شاگرد یکی از حکمای ایرانی بوده است ساکن مرو. ( ابن ابی اصیبعة ص 135 ). ابونصر فارابی علم منطق را از او فراگرفت. وفات وی به روزگار مقتدرباﷲ عباسی بوده است. ( از طبقات الامم قاضی صاعد اندلسی ). ابن اثیر در ذیل حوادث سال 339 هَ. ق. آرد: در این سال ابونصر محمدبن محمد فارابی حکیم فیلسوف در دمشق وفات یافت. وی تلمیذ یوحنابن حیلان بود و وفات یوحنا در روزگار مقتدرباﷲ بوده است. ( الکامل ج 8 ص 194 ).
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] ( اِخ ) ابن زبدی. نام پدرش زبدی و نام مادرش سالومه بود. او یکی از دوازده حواری مسیح و برادر یعقوب زبدی و صاحب یکی از اناجیل اربعه است. رؤیا یا مکاشفات حضرت مسیح را می نوشت و نیز رسائل سه گانه و کتاب مکاشفه بدو منسوب است. یاد و ذکران او به بیست وهفتم دسامبر است. ( یادداشت مؤلف ). حواری و مصنف انجیل و پسر زبدی و سالومه بود. خود و برادرش یعقوب و پدرش به ماهی گیری اشتغال داشتند. او مردی حلیم و مهربان و دلیر بود و هنگامی که مسیح به دست یهود گرفتار شد، او بود که با پطرس مسیح را همراهی نمود، لکن شاگردان دیگر گریختند و نیز او بود که در هنگام صلیب نمودن مسیح حاضر بوده و نیز صبح زود به قبر مسیح وارد شد. و بعد از صعود نمودنش هرچه او را حبس نمودند و تازیانه زدند و تهدید به قتل کردند باز در اورشلیم به دلیری مژده انجیل می داد و جان خود را در راه آن حضرت نهاده بود. او بر دست راست مسیح می نشست و ظاهراً از همه حواریون جوان تر و سابقاً یکی از شاگردان یحیی ( یوحنا ) تعمیددهنده بود و به ارشاد یحیی به مسیح گروید. و در آخرین شام مسیح در محضر او بود و مسیح در حالت مرگ مادر خود بدو سپرد. در مجلس شورای نخستین که در اورشلیم منعقد شد حاضر و شریک بود. سالهای بسیار در اورشلیم سکونت داشت و او را یکی از ارکان کلیسا می دانستند. بعد از وفات پولس در افسس بود در آسیای صغیر جایی که تأثیرات عظیمه شخصی و رسالتی او مبسوط گشت. احتمالاً در سال 95م. دومیشان امپراطور وی را به جزیره پطمس تبعید نمود، ولی بعد باز به افسس بازگشت و روزگار درازی در آنجا بود تا پیر و ازکارافتاده شد و در سال صدم میلادی در 94سالگی در همانجا درگذشت و در حوالی آن شهر مدفون گردید. به عقیده اکثریت مسیحیان او انجیل خود راپس از انتشار همه انجیلهای دیگر در اواخر قرن اول میلادی نوشته و هفت معجزه از سی وسه معجزه مسیح در انجیل یوحنا مذکور است و حال آنکه سایر مصنفان انجیل فقط یکی از آنها را مذکور داشته اند. در انجیل یوحنا مسیح همچو منادی و شافع معین من جانب اﷲ و ابن اﷲ متجلی است و مطالبی را که به حیات تازه و اتحاد با مسیح وتولد نو و قیامت و عمل روح القدس نسبت دارد بیشتر ازاناجیل دیگر ذکر می کند. علاوه بر انجیل و کتاب مکاشفه که بدو منسوب است ، سه رساله هم به اسم او داریم :
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] (اِخ ) ابن حیلان یا جیلان یا جیلانی . شاگرد یکی از حکمای ایرانی بوده است ساکن مرو. (ابن ابی اصیبعة ص 135). ابونصر فارابی علم منطق را از او فراگرفت . وفات وی به روزگار مقتدرباﷲ عباسی بوده است . (از طبقات الامم قاضی صاعد اندلسی ). ابن اثیر در ذیل حوادث سال 339 هَ . ق . آرد: در این سال ابونصر محمدبن محمد فارابی حکیم فیلسوف در دمشق وفات یافت . وی تلمیذ یوحنابن حیلان بود و وفات یوحنا در روزگار مقتدرباﷲ بوده است . (الکامل ج 8 ص 194).
به ناقوس و به زنار و به قندیل
به یوحنا و شماس و بحیرا.
خاقانی .
و رجوع به یحیی ... شود.
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] (اِخ ) ابن ماسویه ، مکنی به ابوزکریا. پزشکی فاضل و مصنفی عالم و طبیب مخصوص هارون و مأمون بود. هارون او را به ترجمه ٔ کتبی که در انگوریه و سایر بلاد مفتوحه ٔ روم به دست مسلمین افتاد واداشت و خود او را در طب تألیفات مهمی است ، مانند: کتاب برهان . کتاب فصد و حجامت . کتاب جذام . کتاب حمام . کتاب اصلاح اغذیه . کتاب معده . کتاب ادویه ٔ مهمله . (از طبقات الامم قاضی صاعد اندلسی ). او خدمت مأمون و معتصم وواثق و متوکل عباسی کرده است . حکیمی گوید روزی ابن حمدون ندیم در حضور متوکل با یوحنا مزاح می کرد. یوحناگفت اگر به اندازه ٔ جهل خویش علم داشتی و آن علم را به صد خنفساء بخش می کردند هریک از آنان عاقل تر از ارسطو می گردید. ابن ندیم نزدیک بیست کتاب از او در ابواب مختلف طب نام برده و ابن بیطار در مفردات مکرر از او روایت دارد. (یادداشت مؤلف ). نزدیک به چهل کتاب نوشته است و از آن جمله است : 1- «برهان » در 30 جزء. 2- ازمنة. 3- النوادر الطبیة. 4- جواهرالطیب المفردة.5- المشجر. 6- خواص الاغذیة و البقول . 7- دغل العین . 8- الحمیات (این دو کتاب اخیر را به سریانی درآورده است ). وی در سال 243 هَ . ق . در سامره درگذشت . (از اعلام زرکلی ). و رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 32 شود.
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] (اِخ ) ابن یعقوب ابکاریوس . دانشمند تاریخ و مستعرب است . اصل وی ارمنی و از مردم بیروت بود. به سال 1306 هَ . ق . در سوق العرب لبنان درگذشت . ازآثار اوست : 1- نزهةالخواطر. 2- قطف الزهور فی تاریخ الدهور. 3- تحفة الانیسة فی النوادر النفیسة. 4- فرهنگ انگلیسی به عربی ، کامل و مختصر. (از اعلام زرکلی ).
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] (اِخ ) ابن یوسف ، مکنی به ابوعمر. از ناقلان و مترجمان قرون اولیه ٔ هجری بود و از جمله ٔ ترجمه های او کتاب «آداب الصبیان » افلاطون بود. (از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تألیف صفا صص 89-90).
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] (اِخ ) عَنْحوری . او را حُنین عنحوری نیز گویند. از مترجمان فرانسه به عربی بود. اصل و زادگاهش سوریه است ولی در عهد محمدعلی پاشا در مصر شهرت یافت . از ترجمه های اوست : 1- القول الصریح فی علم التشریح . 2- منتهی الاغراض فی علم شفاء الامراض . 3- مبلغالبراح فی علم الجراح . 4- الازهار البدیعة فی علم الطبیعة. 5- الجواهر السنیة فی الاعمال الکیمیاویة. وی در حدود سال 1260 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
یوحنا.[ ح َن ْ نا ] (اِ) لفظ یونانی یوحانان است و معنی آن انعام توفیقی خداست . (از قاموس کتاب مقدس ). اصل عبرانی کلمه ٔ یحیی است که نام پیغمبر معروف و اشخاص دیگر است . (از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به یحیی شود.
یوحنا.[ ح َن ْ نا ] (اِخ ) بلو یسوعی . از خاورشناسان و راهبان و نویسندگان عربی فرانسه بود و در الجزایر عربی آموخت و به بیروت رفت و به نشر روزنامه ٔ «البشر» دست یازید. او راست : 1- نخب الملح ، در پنج جلد که گزیده ای است از ادب عرب . 2- فرهنگ فرانسه -عربی ، در دو جلد. و چندین کتاب دینی کاتولیکی . وی به سال 1237 هَ . ق ./ 1822 م . در فرانسه به دنیا آمد و به سال 1322 هَ . ق . / 1904 م . در بیروت درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] (اِخ ) ابن زبدی . نام پدرش زبدی و نام مادرش سالومه بود. او یکی از دوازده حواری مسیح و برادر یعقوب زبدی و صاحب یکی از اناجیل اربعه است . رؤیا یا مکاشفات حضرت مسیح را می نوشت و نیز رسائل سه گانه و کتاب مکاشفه بدو منسوب است . یاد و ذکران او به بیست وهفتم دسامبر است . (یادداشت مؤلف ). حواری و مصنف انجیل و پسر زبدی و سالومه بود. خود و برادرش یعقوب و پدرش به ماهی گیری اشتغال داشتند. او مردی حلیم و مهربان و دلیر بود و هنگامی که مسیح به دست یهود گرفتار شد، او بود که با پطرس مسیح را همراهی نمود، لکن شاگردان دیگر گریختند و نیز او بود که در هنگام صلیب نمودن مسیح حاضر بوده و نیز صبح زود به قبر مسیح وارد شد. و بعد از صعود نمودنش هرچه او را حبس نمودند و تازیانه زدند و تهدید به قتل کردند باز در اورشلیم به دلیری مژده ٔ انجیل می داد و جان خود را در راه آن حضرت نهاده بود. او بر دست راست مسیح می نشست و ظاهراً از همه ٔ حواریون جوان تر و سابقاً یکی از شاگردان یحیی (یوحنا) تعمیددهنده بود و به ارشاد یحیی به مسیح گروید. و در آخرین شام مسیح در محضر او بود و مسیح در حالت مرگ مادر خود بدو سپرد. در مجلس شورای نخستین که در اورشلیم منعقد شد حاضر و شریک بود. سالهای بسیار در اورشلیم سکونت داشت و او را یکی از ارکان کلیسا می دانستند. بعد از وفات پولس در افسس بود در آسیای صغیر جایی که تأثیرات عظیمه ٔ شخصی و رسالتی او مبسوط گشت . احتمالاً در سال 95م . دومیشان امپراطور وی را به جزیره ٔ پطمس تبعید نمود، ولی بعد باز به افسس بازگشت و روزگار درازی در آنجا بود تا پیر و ازکارافتاده شد و در سال صدم میلادی در 94سالگی در همانجا درگذشت و در حوالی آن شهر مدفون گردید. به عقیده ٔ اکثریت مسیحیان او انجیل خود راپس از انتشار همه ٔ انجیلهای دیگر در اواخر قرن اول میلادی نوشته و هفت معجزه از سی وسه معجزه ٔ مسیح در انجیل یوحنا مذکور است و حال آنکه سایر مصنفان انجیل فقط یکی از آنها را مذکور داشته اند. در انجیل یوحنا مسیح همچو منادی و شافع معین من جانب اﷲ و ابن اﷲ متجلی است و مطالبی را که به حیات تازه و اتحاد با مسیح وتولد نو و قیامت و عمل روح القدس نسبت دارد بیشتر ازاناجیل دیگر ذکر می کند. علاوه بر انجیل و کتاب مکاشفه که بدو منسوب است ، سه رساله هم به اسم او داریم :
1- مکتوب عام ، برای رد غلطهای لامذهبان . 2- مکتوبی که به خاتون برگزیده یا کوریه نوشته است . 3- نامه ای که به غایوس نگاشته و از امانت وغریب نوازی او تمجید کرده است .
عموماً معتقدند به این که کتاب مکاشفه و نامه های یوحنا در افسس تخمیناً در سال 96-97 م . نگارش یافته است . اینها آخرین تمام کتب عهد جدید می باشد. (از قاموس کتاب مقدس ).
یوحنا. [ ح َن ْ نا ] (اِخ ) ابن بختیشوع . یکی از پزشکان نامی سریانی مقیم دربار خلفای عباسی که آثار پزشکی زبانهای دیگر را به عربی نقل کرده اند. او پزشک مخصوص چند تن از خلفای عباسی بود که کتابهایی از سریانی و یونانی به عربی ترجمه کرد. از جمله ٔ تألیفات اوست : «کتاب فی ما یحتاج الیه الطبیب من علم النجوم ». (از قاموس الاعلام ترکی ). از دیگر آثار اوست : تقویم الادویة. وی در حدود سال 290 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
دانشنامه عمومی
مسیحیت سنتی، او را نویسنده انجیل یوحنا و نیز نویسندهٔ کتاب مکاشفه یوحنا می داند. در سال های اخیر، منتقدانِ نوگرا، این نظریه را مطرح کرده اند که کتاب مُکاشفه در سال ۷۰ میلادی، به دست یوحنا پاتموس نوشته شده باشد، زیرا نویسنده کتاب مکاشفات بارها خود را به نام یوحنا خوانده؛ اما در انجیل یوحنا نامی از نویسنده به طور مستقیم نیامده است. یوستینیوس، در سال ۱۳۵ میلادی، نگاشتن کتاب مکاشفه را به یوحنا بن زبدی، نسبت داد؛ و ائوسیبیوس، در قرن چهارم، در اصالت آن تردید نمود.
در انجیل، یوحنا حواری محبوب مسیح، با نام یوحنا پسر زبدی خوانده شده است، وی برادر یعقوب اکبر و در آغاز ماهیگیر بود. یوحنا، از شاگردان یحیی تعمیددهنده بود که با آغاز دعوت عیسی، به جمع پیروان وی گروید. بنا به روایت انجیل، پس از برخاستن مسیح از مردگان، یوحنا و پطرس نخستین کسانی بودند که به زیارت مقبره رفتند و برخاستن عیسی را باور کردند. در مسیحیت سنتی، از وی با نام یوحنای محبوب یاد می شود. دلیل این نامگذاری به خاطر این بود که یوحنی یار محبوب عیسی مسیح بود و عیسی بر روی صلیب به مریم مادرش و یوحنا " ای مادر یوحنی اینک پسرت و ای یوحنی مریم اینک مادرت "
به نظر می رسد که برای چند سالی اورشلیم محل سکونت اصلی او بوده باشد. بر اساس روایت معتبری، او سال های آخر عمر خود را در افسس گذرانید. در مورد فعالیت ها و خدمات او در افسس، اطلاع چندانی در دست نیست. وی دوران کهنسالی طولانی خود را در افسس گذرانید و در آنجا انجیل، سه رساله و کتاب مکاشفهٔ خود را به رشتهٔ تحریر درآورده است
یوحنا
یوحنای انجیلی
یوحنای پاتموس
یحیی بن زکریا، نام دیگر: یوحنا معمدان
یوحنا دمشقی
یوحنا پل یکم
یوحنا پل دوم
یوحنا بن ماسویه
یوحنا بن بختیشوع
یوحنا همچنین نام چند تن از اسقف های اسکندریه بود.
کاربردهای یوحنا:
حرکت گذاری (اعراب) را در این قسمت نوشته و در فیلد «واژه» تنها شکل اصلی و بدون حرکت گذاری لغت را وارد نمایید.یوحنا
پیشنهاد کاربران
پسر من یوحناست
ادم از کرده خودش پشیمون میشه
ما حدیث داریم که خلاصه ان این است
. . . . . . . قل ودل. . . . . . . . . کوتاه وبا دلیل
حالا خودم متهمم به زیاده گویی نشم
اسم پسرانه هست ولی دلم میخاد روی دختر برادرم بزارم
فک کنم اینم از او اسماییه ک رو دختر و پسر هر دو میذارن
مثل: الهام اوستا باران
اسم زیباییست.
حضرت یحیی هم شهادتی همچون شهادت اباعبدالله داشتند!