کلمه جو
صفحه اصلی

پطرس

لغت نامه دهخدا

پطرس . [ پ ِ رُ ] (اِخ ) غالی پاشا. رجوع به غالی پاشا و بطرس شود.


پطرس . [ پ ِ رُ ] (اِخ ) نام کشیشی که از طرف امریکا در حفریات بابل نظارت داشت . این حفریات از 1885 م . از طرف امریکائیها و آلمانی ها شروع و آثار بسیاری از معابد و غیره کشف شد از جمله معبد شهر نیپ پور است بعد دفتر معاملات و اسنادی بسیار که راجع به قرون 18-13 ق .م . میباشد و در بعض موارد تا زمان تسلط پارسیها پائین می آید. نتیجه ٔ این کاوشها را نوشته در امریکا منتشر کردند و پطرس کتابهائی در این باب بطبع رساند .


پطرس. [ پ ِ رُ ] ( اِخ ) یا بطرس یا فطرس حواری در کتاب قاموس مقدس آمده است : در زبان سریانی پطرس را کیفاس خوانند یعنی سنگ و او یکی از جمله دوازده حواری و هم یکی از آن سه نفر اصحاب خاص خداوند بود محتمل است که اهل بیت صیدا یو 1:44 و پسر یونس یا یوحنای ماهی گیرو برادر اندریاس حواری بوده اولاً اسم او شمعون بود.مت 16:17، 1 ع 15:14 و اول دفعه که بتوسط اندریاس در دشت با عیسی ملاقات نمود آن حضرت وی را کیفاس نامیدیو 1:35 و 40-42 و در حالتی که وی در دریای جلیل که قریب به کفرناحوم است با برادر خود اندریاس و رفقای ایشان یعقوب و یوحنا به پیشه ماهی گیری مشغول بوده.مت 4:18-23، مر 1:16-20، لو 5:8 مسیح او را به متابعت خود دعوت فرموده وی را آدم گیری آموخت در این وقت منزل او و برادر و زن و مادرزنش در کفرناحوم بود. مت 8:14، مرا:21 و 29-31. ظاهراً پیشه خوب و خانه و مکنت خود را محض پیروی مسیح ترک نمود. مر 10:28 و بعداز آنکه مدتی با شاگردان بسربرد بدرجه و منصب رسالت مختار و مقرر گردید که یکی از دوازده رسول محسوب گردد. مت 10:1-11، مر 3:13-16، لو 6:12-16. در این وقت مجدداً به کفیاس یا پطرس مسمّی شد و ثبوت مفاد و معنای این اسم در وقتی بود که با رسولان دیگر مسیحیت و الوهیت مسیح را به دلیری اقرار نمود. مت 16:16-18 این اسم یعنی پطرس و کلامی که مسیح فرمود یعنی که «بر این سنگ کلیسای خود را بنا میکنم » فی الحقیقة نبوتی بود که پطرس مخصوصاً در قرون اولیه کلیسا صاحب چه درجه عالی خواهد بود و روز پنطیکاست از جانب رسولان تکلم مینمود که در آن حال سه هزار نفود یهود ایمان آورده بکلیسا افزوده شدند. 1 ع 2:1 و در واقعه ایمان آوردن کرنیلیوس خداوند پطرس را برگزید که قبایل را به کلیسای مسیح دعوت نماید. 1 ع 1:11 و 15:7 مقابل اقر 3:11، اف 2:20-22، مکا 21:14 اقتداری که او در کلیسا داشت بعد از آن به عموم شاگردان نیز داده شد. مت 18:18 طبیعت غیور و مقتدر و امیدوار او و میلی که به افضلیّت و ترجیح داشت در ضمن واقعات متعجبه مسطوره دراناجیل بخوبی معلوم است که از آن واقعات اشتباهات او را که در مقصد تجسم مسیح داشته و بسبب آن توبیخ سختی یافت. مت 16:21-23 و محبت گرمی که با معلم الهی داشت. یو 6:67 و 69 و نذر مفتخرانه ای که او برخود قرار داد که در هر حال بخداوند متمسک باشد و انکار نمودن خداوند و توبه سخت بعد از آن در مت 26:31-35 و 69-75 مر 14:27-31 و 66-72 و لو 22:21-34 و 57-62 یو 13:36-38 و 18:15-18 و 25-27 مذکور است و اول حوارئی که مسیح را بعد از قیامتش مشاهده نمود او بود لو 24:34 اقر 15:5 و پس از آنکه سه مرتبه محبت خود را نسبت به مسیح اقرار کرد موافق سه مرتبه انکاری که نموده بود مسیح وی را از برای هدایت کلیسا مأمور فرمود. یو 21:15-19. وفات و قیام مسیح و حالات متعلقه به آن اثر غریبی در خاطر این رسول نموده من بعد رفتار او تقریباً بلااستثناء دلیر و ثابت و شایسته اسم او بود در دوازده باب اول کتاب اعمال رسولان او در سخن و عمل مشهور بود. بعد از آنکه از زندان تخمیناً در سال 44م. اعجازاً خلاصی یافت از نظر ما محو گشته تا اینکه در سال پنجاهم میلادی در مجلس شورائی که در اورشلیم منعقد شد ظاهر گشت. اگرچه رئیس مجلس نبود ولی در جواب دادن سوءالات مهمه در خصوص نسبت مسیحیان قبایلی به شریعت موسی شراکت داشته. 1 ع 15: دو سال بعد از آن پولس که خود را به هیچ وجه پست تر و کمتر از پطرس نمیدانست. غلا 1:15-16 و 2:6-9 وی را از جهت رفتار غیرموافق و بیجائی که در انطاکیه نموده بود توبیخ مینماید. غلا 2:11 ولی این توبیخ بهیچوجه باعث اضطراب و سردی محبتی که پطرس در حق «برادر محبوب خود پولس » داشت نگردید. 2 پطر 3:14 پولس مجدداً او را در سال 57 م. یعنی در وقتی که با زوجه خود بکار رسالت مشغول بود ذکر می نماید. 1 قر 9:5. محتمل است که این شغل در میان یهودیان پراکنده ای که در آسیای صغیر سکنا داشتند بوده باشد. 1 پطر 1:1 ظاهراً چنین مینماید که پطرس در قرنتس. 1 قر 1:12 و 3:22 و هم در بابل 1 پطر 5:13 مشغول تبلیغ بوده است مصنفین پاپائی برآنند که او خلیفه رومیه بوده مدت 25 سال در آنجا سکنا داشت اما برهان قوئی بر ردّ این مطلب اقامه شده است. اولاً اینکه پولس در نامه ای که در سال 58 م. به رومیان نوشت هرچندکه سلام محبت آمیز و مؤدبانه به مردان و زنان معارف آنجا میفرستد بهیچوجه پطرس را ذکر نکرده ثانیاً اینکه از بیان الهامی که در کتاب اعمال و یا از نامه های متعدده که پولس در رومیه نگاشت که سلامهای بسیاری نسبت به رومیان در آن درج می نماید بهیچ وجه معلوم نمیشود که در سال 61 م. یعنی در زمانی که پولس به آنجا رسید و یا در مدت حبس او پطرس در آنجا بوده یعنی در سال 61-63 م. 1 ع 28:14-31 و نیز بهیچ وجه معلوم نیست که پطرس سابقاً در آنجا بود مصنفین سلف مسیحی برآنندکه پطرس در روما قریب بهمان وقتی که پولس شهید شد بدرجه شهادت رسید اما زمان آن را معین نمی کنند ممکن است که در سال 64 یعنی در هنگام ستمکاری نیرون بعد از حریق عظیم معروف شهر روما پطرس وفات نموده باشد ولی احتمال کلی دارد که در سال 66 یا 68 م. جهان را بدرود گفت میگویند که مصلوب شد. یو 21:18 و 19 و اریجن میگوید که محض اینکه خود را شایسته ندانست که در طور و طرز مرگ مثل خداوند خود باشد درخواست نمود که وی را سرازیر مصلوب کردند. در کتاب مقدس کلامی نیست که دلالت نماید بر اینکه پطرس بر حواریان دیگر صاحب تسلطو اقتدار بوده. 1 ع 6:1-6 و 15:13 و 22. اقر 1:12 و13 و 3:21 و 22، غل 2:1 و 2 و 6-9 و 11 یا بر اینکه در تأثیری که به او میدهند ( چونکه او آن سابق ترین و چابک ترین و امین ترین اشخاصی که خداوند را ملاقات کرده بودند می بود جانشینی داشته باشد ) برخی معتقدند براینکه انجیل مرقس که پطرس او را فرزند خود مینامید.1 پطر 5:13 در تحت توجه پطرس نگارش یافت. دو نامه داریم که عموم کلیسای مسیحیین معترفند بر اینکه آنها به پطرس منسوب است اصلیت نامه اولی بهیچوجه منکری ندارد و معدودی از مصنفین معاصر حواریان برآنند که نامه مرقوم خطاب به کلیساهای مسیحی آسیای صغیر است که دارای یهودیان جدیدالایمان و هم دارای جدیدالایمانان قبایل بودند. 1 پطر 4:3 محتمل است که در بابل بکنار رود فرات نوشته شده باشد. 1 پطر 5:13 خلاصه بعضی آنهارا برای شهر رومیه تفسیر کرده اند و برخی بابل را قریه کوچکی دانند که قریب به قاهره میباشد. امتحان آتشینی که در آن زمان بکلیسا رخ نمود دور نیست که ظلم وستمهائی بود که در اواخر سلطنت نرون در سال 48 م. به انتها رسید واقع شده پطرس ایشان را به ملاحظه صدق مژده و ایقان نجات در مسیح به ایمان و اطاعت و صبر ترغیب مینماید. نامه دوم پطرس. این نامه نیز بهمان اشخاصی که نامه اول به آنها مکتوب بود نگارش یافته است مقصد کلی این رساله آن است که تعلیماتی را که در رساله قبل داده شده ثابت و برقرار نماید و مؤمنین به مسیح را برفتار شایسته که لایق این ادّعای عالی ایشان یعنی اخلاص داشتن به مسیح باشد برانگیزاند. کلیسای سلف در نگارش یافتن این رساله و نسبت آن به رسول اول چندان اطمینان نداشتند ولی دلیل مقنعی نداریم بر اینکه نامه خارج از کتب قانونیه الهی و یا اینکه تصنیف پطرس نباشد. 2 پطر 1:1 و 18 و 3:1 مقابل 1 پطر 3:20 و پطر 2:5 در بسیاری از کلمات شباهت به نامه یهودا دارد و هر دو نامه پطرس فیمابین تعلیمات پطرس وپولس توافق کلی میدهد و غلبه با محبت و حلم توفیق الهی را در مصنفین آشکار میسازد ایمانی که به توسط پولس شرح شده در کلمات پطرس با امید کامل قرین است و در اقوال یوحنا با محبت مقرون میباشد. - انتهی. پطرس را در بعض کتب اسلامی شمعون و شمعون الصفا نوشته اند.

دانشنامه عمومی

پِطرُس (به لاتین: Petrus) یا شمعون، یکی از دوازده حواری عیسی مسیح، رهبران کلیسای مسیحیت اولیه بودند. کلیسای کاتولیک رومی او را نخستین پاپ می دانند که توسط عیسی در گفتگوی «صخرهٔ کلیسای من» در متی ۱۶:۱۸ به مقام روحانیت رسیده است. همهٔ کلیساهای مسیحی باستان پطرس را به عنوان قدیسی مهم بزرگ می شمارند و او را بانی کلیسای انطاکیه و بعدتر کلیسای رم می دانند، ولی در خصوص اقتدار جانشینان متعدد او در مسیحیت امروز اختلاف نظر دارند.
انجیل متی
انجیل بارنابا
نامه اول و دوم پترس
او ۳۱ سال پاپ بود. او در سال یک میلادی در بت سیدا به دنیا آمد و در ۶۴ میلادی در رم از دنیا رفت.
مقبره وی در زیر کلیسای بزرگ واتیکان قرار گرفته است.
خانوادهٔ پترس در جلیل در شهر بیت صیدا زندگی می کردند. آنها ماهیگیر بودند. هم چنین دارای چندین قایق ماهیگیری بودند که به دیگران اجاره می دادند.

پیشنهاد کاربران

نام Petrus از سه هجا ساخته شده است به شکل زیر : pe tr us . پسوند us با تلفظ " اوس " در زبان یونانی معادل و مترادف و هم معنای عبارت فارسی
" او است " می باشد. تلفظ اصلی و ریشه ای pe پَی می باشد که در زبان فارسی به معنای اساس یا بنیاد است. تلفظ اصلی و ریشه ای tr تَر بوده است که در زبان فارسی علاوه بر معنای نم و رطوبت نشانه صفت تفضیلی می باشد. لذا نام " پَی تَر اوس " به معنای او بنیادی تر است و یا بنیاد او تر یا نمناک است. معنی اول اشاره به هستی و وجود خداوند دارد که بنیادی تر از هر گونه هستی ها و وجود های دیگر می باشد. لذا ریشه و اصالت این نام نه سریانی و نه عبری و نه یونانی بلکه فارسی است.


کلمات دیگر: