کلمه جو
صفحه اصلی

سفاح


مترادف سفاح : خونریز، سفاک ، بخشنده ، سخنور، فصیح | زنا، رابطه نامشروع

متضاد سفاح : عطوف، باعاطفه، رحیم، لئیم

مترادف و متضاد

۱. خونریز، سفاک ≠ عطوف، باعاطفه، رحیم
۲. بخشنده ≠ لئیم
۳. سخنور، فصیح


۱. زنا
۲. رابطه نامشروع


فرهنگ فارسی

ابو العباس عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب ملقب به سفاح ( و.۱٠۴ ه.ق. ۷۲۲م.- ف.۱۳۶ه.ق. ۷۵۴ م. ) وی نخستین خلیفه عباسی است و از ۱۳۲ ه.ق.۷۵٠ م. تا پایان عمر خلافت کرد . سفاح بیاری ابو مسلم خراسانی دست بقتل عام بنی امیه زد و جکومت بلاد اسمی را بیاران و سرداران خود داد . پایتخت وی شهر انبار ( در مغرب فرات ) بود و او بعد از ۴ سال خلافت در آن شهر در گذشت .
بسیارریزنده، خونریز، بسیاربخشنده، فصیح سخنور
( صفت ) ۱ - خونریز . ۲ - بسیار بخشنده . ۳ - سخنود فصیح و بلیغ .
مرد بسیار عطا و فصیح و قادر بر سخن . یا خونریز . خونریزنده . سفاک .

فرهنگ معین

(سَ فّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - خونریز. ۲ - بسیار بخشنده . ۳ - فصیح ، سخنور.

لغت نامه دهخدا

سفاح. [ س ِ ] ( ع مص ) زنا کردن. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). با کسی زنا کردن. ( المصادر زوزنی ) : چنانکه اگر بعضی از آن اقوال و تقریر جاری مجری بازی و مزاح میشود و نازل منزل هزل و سفاح میگردد. ( ترجمه تاریخ محاسن اصفهان ).

سفاح. [ س َف ْ فا ] ( ع ص ) مرد بسیارعطا و فصیح و قادر بر سخن. ( غیاث ) ( آنندراج )( منتهی الارب ). آنکه قادر باشد بر سخن گفتن. ( مهذب الاسماء ). || خونریز. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). خونریزنده. سفاک. ( مهذب الاسماء ).

سفاح. [ س َف ْفا ] ( اِخ ) رجوع به عبداﷲبن محمدبن علی بن عبداﷲبن عباس شود.

سفاح . [ س َف ْ فا ] (ع ص ) مرد بسیارعطا و فصیح و قادر بر سخن . (غیاث ) (آنندراج )(منتهی الارب ). آنکه قادر باشد بر سخن گفتن . (مهذب الاسماء). || خونریز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (منتهی الارب ). خونریزنده . سفاک . (مهذب الاسماء).


سفاح . [ س َف ْفا ] (اِخ ) رجوع به عبداﷲبن محمدبن علی بن عبداﷲبن عباس شود.


سفاح . [ س ِ ] (ع مص ) زنا کردن . (غیاث ) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). با کسی زنا کردن . (المصادر زوزنی ) : چنانکه اگر بعضی از آن اقوال و تقریر جاری مجری بازی و مزاح میشود و نازل منزل هزل و سفاح میگردد. (ترجمه ٔ تاریخ محاسن اصفهان ).


فرهنگ عمید

۱. بسیارریزنده.
۲. خون ریز.
۳. بسیاربخشنده.
۴. فصیح و سخنور.
۱. زنا کردن.
۲. خون ریزی.

۱. بسیارریزنده.
۲. خون‌ریز.
۳. بسیاربخشنده.
۴. فصیح و سخنور.


۱. زنا کردن.
۲. خون‌ریزی.


دانشنامه عمومی

عَبْد الله بن محمد بن علی بن عَبْد الله ابن العباس بن عَبْد المُطَّلِب (زادهٔ ۱۰۴ قمری، ۷۲۱ میلادی - درگذشت ۱۳ ذیحجه ۱۳۶ قمری، ۱۰ ژوئن ۷۵۴ میلادی، انبار) اولین خلیفه عباسی بود که در سال ۱۳۲ هجری قمری در مسجد کوفه به خلافت رسید که تا زمان مرگش در سال (۱۳۶ ه.ق) ۷۵۴ میلادی خلافت کرد. سَفاح از نوادگان عباس بن عبدالمطلب و از بنی هاشم بود. او در نخستین خطبه اش ادعا کرد که امویان با ستم حق آنها را پایمال کردند و با دادن وعده و وعید به مردم از آنها خواست تا سپاس گزار خداوند باشند تا به آنها این فرصت را داده است که شاهد دوران خلافت عباسیان باشند.
سبیب رحیم (۱۹۷۱)، اخبار الدوله العباسیه و فیه اخبار العباس و اولاده، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش عبدالجبار مطلبی.، قاهره: دارالطلیعه، ص. ۲۶۵
محمد خضری (۱۴۱۹)، الدولة العباسیة، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش محمد ضناری.، قاهره: دارالکتب العلمیه، ص. ۱۴۴
فاروق عمر (۱۴۲۱)، الخلافة العباسیه فی عصر الفوضی العسکریه ۲۴۷/‎۳۳۹ه - ۸۶۱/‎۹۴۶م: دراسة تاریخیة لبوادر التسلط العسکری علی الخلافة العباسیة، به کوشش سعید شورایی.، قاهره: دارالإحسان، ص. ۸۸
رسول جعفریان (۱۳۷۸)، تاریخ اسلام از پیدایش تا ایران اسلامی، به کوشش مرتضی رحیمی.، قم: انتشارات حوزه علمیه، ص. ۸۸
سید احمدرضا٬خضری.تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه. تهران.انتشارات سمت ۱۳۷۸.
دانشنامه اعتقادی. تهران: معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی. ۱۳۸۸. پارامتر |first1= بدون |last1= در Authors list وارد شده است (کمک)
نام سفاح در عربی قدیم به معنای «گشاده دست» و «بخشنده برکت» بود، این واژه اما در عربی معاصر معنای منفی یافته و به معنی «خونریز» و «راهزن» است.
سفاح خلافت اموی را از میان برداشت و بزرگان خاندان اموی را کُشت و در ۱۲ ربیع الاول ۱۳۲ قمری به تخت خلافت نشست. قبر تمام امویان در شام، به فرمان او کنده شد و تنها قبر عمر بن عبدالعزیز شکافته نشد. در برخی از مناطق شامات، باقی مانده های خاندان اموی یا فرماندهان قدیمی این خاندان سر به شورش برداشتند، اما سفاح کسانی را برای سرکوب آن ها فرستاد. خلافت سفاح، ۴ سال به طول انجامید.
در دوران خلافت سفاح دو اتفاق مهم افتاد که یکی براندازی امویان و دیگری موروثی کردن خلافت در خاندان عباسی بود. پس از مدت کوتاهی از به خلافت رسیدن سفاح، مروان پسر محمد آخرین خلیفه امویان در کنار رودخانه زاب از سپاه عباسیان شکست خورد و به مناطق غربی سرزمین های مسلمانان متواری گشت و سرانجام نیز از پای درآمد.پس از آنکه سر بریده شده مروان بن محمد را نزد او آوردند سجده شکر کرد و گفت خدارا سپاس که انتقام مرا در قوم تو باقی نگذاشت و زین پس باک ندارم که چه وقت مرگم فرارسد که درقبال حسین بن علی ۲۰۰اموی را به درک واصل کردم و در مقابل زید بن علی هشام بن عبدالملک را سوزاندم

پیشنهاد کاربران

السلام علیکم!
ما سفاح تخلص ایښی دی دا تخلص په ځان کیښودل جواز لری کنه؟


کلمات دیگر: