کلمه جو
صفحه اصلی

مجله


مترادف مجله : نشریه هفتگی ، بوری، عید یهود

متضاد مجله : جریده، ژورنال، سالنامه، فصلنامه، گاهنامه، ماهانه، نشریه

برابر پارسی : ادبنامه، سالنامه، گاهنامه، ماهنامه

فارسی به انگلیسی

journal, mag, magazine


magazine, review, gazette


journal, mag, magazine, review, gazette

فارسی به عربی

جریدة رسمیة , مجلة , مراجعة

عربی به فارسی

روزنامه , دفتر روزنامه , دفتر وقايع روزانه , مجله , مخزن


مترادف و متضاد

۱. نشریه هفتگی ≠ جریده، ژورنال، سالنامه، فصلنامه، گاهنامه، ماهانه، نشریه
۲. بوری، عید یهود


نشریه هفتگی ≠ جریده، ژورنال، سالنامه، فصلنامه، گاهنامه، ماهانه، نشریه


review (اسم)
خلاصه، رژه، عقیده، مرور، مجله، بازدید، نشریه، تجدید نظر

magazine (اسم)
مخزن، خزانه، مجله، انبار مهمات، خشاب اسلحه

gazette (اسم)
روزنامه، مجله، مجله رسمی، اعلان و اگهی

فرهنگ فارسی

مجموعهای ازمقالات گوناگون که هرهفته یاهرماه چاپ ومنتشرشود
( اسم ) نام عید یهودیان که در روز ۱۴ ماه آذار منعقد میشد و آنرا بوری نیز خوانند .
کتاب حکمت و ادب

فرهنگ معین

(مَ جَ لِّ) [ ع . مجلة ] (اِ.) مجموعه ای از مقالات گوناگون که به طور هفتگی یا ماهانه چاپ می شود.


( ~ .) [ معر - عبر. ] (اِ.) نام عید یهودیان که در روز 14 ماه آذار منعقد می شد و آن را «بوری » نیز خوانند.


(مَ جَ لِّ ) [ ع . مجلة ] (اِ. ) مجموعه ای از مقالات گوناگون که به طور هفتگی یا ماهانه چاپ می شود.
( ~ . ) [ معر - عبر. ] (اِ. ) نام عید یهودیان که در روز ۱۴ ماه آذار منعقد می شد و آن را «بوری » نیز خوانند.

لغت نامه دهخدا

( مجلة ) مجلة. [ م َ ل َ ] ( ع اِ ) پوستک آبله که در آن آب گرد آید از اثر کار. ج ، مِجال و مَجل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

مجلة. [ م َ ج َل ْ ل َ] ( ع اِ ) ( از «ج ل ل » ) صحیفه حکمت. ( تعریفات جرجانی ). کتاب حکمت و ادب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). صحیفه ای که در آن حکمت باشد. گویند: قراء مجلة لقمان ؛ یعنی صحیفه لقمان را خواند. و ابن الاعرابی گوید: «از اعرابیی در حالی که کراسه ای در دست داشتم پرسیدم مجله چیست جواب داد همان که در دست توست ». و اصل معنی در این ماده ، استداره و ارتفاع است. ( از اقرب الموارد ). مأخوذ از عبری «مگلت » ( نام کتاب استر و مردخای تورات ). کراسه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کراس و آن مأخوذ از «مگلتو» آرامی است. ( از غرائب اللغة العربیه تألیف الاب رفائیل نخلة الیسوعی ). و رجوع به دو ماده بعد و حشوارش شود. || هر چه باشد از کتاب بزرگ. ج ، مَجال . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
مجله. [ م َ ج َل ْ ل َ / ل ِ ] ( ع اِ ) آنچه که همچون کتاب و رساله ای از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفته ای یا پانزده روزی یا ماهی و جز آن طبع کنند و انتشار دهند. ج ، مجلات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماده قبل و بعد شود.

مجله. [ م َ ج َل ْ ل َ ] ( اِخ ) نام عید یهودیان که روز چهاردهم از آذار منعقد می گردد وآن را «بوری » نیز می نامند. ( از التفهیم ص 246 ). جهودان در عید بوری یا پوریم کتابی می خوانند که آن را به زبان عبری «مغیلا» می گویند و گویا کلمه مجله عربی به معنی صحیفه و کراسه از همین لفظ گرفته شده است. ( حاشیه التفهیم ص 246 ).و رجوع به دو ماده قبل شود.

مجله . [ م َ ج َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام عید یهودیان که روز چهاردهم از آذار منعقد می گردد وآن را «بوری » نیز می نامند. (از التفهیم ص 246). جهودان در عید بوری یا پوریم کتابی می خوانند که آن را به زبان عبری «مغیلا» می گویند و گویا کلمه مجله ٔ عربی به معنی صحیفه و کراسه از همین لفظ گرفته شده است . (حاشیه ٔ التفهیم ص 246).و رجوع به دو ماده ٔ قبل شود.


مجله . [ م َ ج َل ْ ل َ / ل ِ ] (ع اِ) آنچه که همچون کتاب و رساله ای از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفته ای یا پانزده روزی یا ماهی و جز آن طبع کنند و انتشار دهند. ج ، مجلات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ قبل و بعد شود.


مجلة. [ م َ ل َ ] (ع اِ) پوستک آبله که در آن آب گرد آید از اثر کار. ج ، مِجال و مَجل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).


مجلة. [ م َ ج َل ْ ل َ] (ع اِ) (از «ج ل ل ») صحیفه ٔ حکمت . (تعریفات جرجانی ). کتاب حکمت و ادب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صحیفه ای که در آن حکمت باشد. گویند: قراء مجلة لقمان ؛ یعنی صحیفه ٔ لقمان را خواند. و ابن الاعرابی گوید: «از اعرابیی در حالی که کراسه ای در دست داشتم پرسیدم مجله چیست جواب داد همان که در دست توست ». و اصل معنی در این ماده ، استداره و ارتفاع است . (از اقرب الموارد). مأخوذ از عبری «مگلت » (نام کتاب استر و مردخای تورات ). کراسه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کراس و آن مأخوذ از «مگلتو» آرامی است . (از غرائب اللغة العربیه تألیف الاب رفائیل نخلة الیسوعی ). و رجوع به دو ماده ٔ بعد و حشوارش شود. || هر چه باشد از کتاب بزرگ . ج ، مَجال ّ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

مجموعه ای از مقالات گوناگون که هرهفته یا هرماه چاپ و منتشر شود.

دانشنامه عمومی

مجله یا گاه نامه گونه ای کتابچهٔ دوره ای است که با چاپ مقاله های عمومی یا علمی به گسترش و اشاعهٔ اطلاعات، دانش و نتایج پژوهش ها دربارهٔ پیشرفت های جاری در یک حوزهٔ علمی خاص می پردازد. مقالهٔ علمی توسط پژوهشگر یا پژوهش گرانی نوشته می شود که پژوهش را انجام داده اند.
مجلهٔ هفتگی: مجله ای که در هر هفته یک بار انتشار یابد.
مجلهٔ دو هفتگی: مجله ای که در هر دو هفته یک بار منتشر شود.
مجلهٔ ماهانه: مجله ای که در هر ماه یک بار منتشر شود که به این نوع مجله، ماهنامه یا مجلهٔ ماهیانه نیز می گویند.
مجلهٔ سه ماهانه: مجله ای که در هر سه ماه یک بار منتشر گردد که این نوع مجله ها بیشتر به فصلنامه اشتهار دارند.
مجلهٔ چهار ماهانه: مجله ای که در هر چهار ماه یک بار منتشر شود.
مجلهٔ شش ماهانه: مجله ای که در هر شش ماه یک بار منتشر شود که به این مجله ها دوفصلنامه یا نیم سالنامه نیز می توان گفت.
مجله (به انگلیسی: Magazine) به مدرکی جلد شده و ادواری گفته می شود که به طور منظم و با فاصلهٔ انتشار مرتب و زیر شمارهٔ ردیف و دوره و تاریخ معین در زمینه های گوناگون (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دینی، علمی، فنی، کشاورزی، نظامی، هنری، ورزشی و نظایر این ها) بیش از دو بار در سال منتشر شود و در تهیهٔ مطالب آن بیشتر از یک نفر مشارکت داشته باشد و نیز دارای بیشتر از یک مقاله باشد.
در روزگاری که نخستین مجله در ایران انتشار می یافت، در نشریهٔ تربیت مجله را چنین تعریف کردند:
مجله و جریده به اصطلاح این عصر و زمان مجموعه یا رساله ای است که دارای مطالب مفید سیاسی و علمی و ادیب و غیرها از وقایع متفرقه و اخبار مختلفه از هر جنس و هر نوع اعم از تاریخ و حکایت و قصه و روایت و سخن های ادب آموز و مثل های تربیت اندوز باشد و مجله یومیه نیست، اما متوالیاً طبع و منتشر می شود مجلهٔ ۱۵روزه و ۱۰روزه و یک ماهه و بیشتر و کمتر در السنهٔ مختلفهٔ امروز بسیار و فراوان است مجله در اصل رساله ای است که مشتمل بر مواعظ و حکم باشد. چنان که صحیفهٔ لقمان را که مطالب حکمتی وی در آن درج بوده مجلهٔ لقمان گفته اند و اگر بخواهیم مجله را درست به فارسی ترجمه کنیم، باید بگوییم گنجینهٔ دانش...

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:روزنامه و روزنامه نگاری در ایران

پیشنهاد کاربران

این واژه درحقیقت پارسى است و تازیان ( اربان ) آن را از واژه ى ماگرتا Magerta در پارسى پهلوى به معناى کتاب ، نوشته و طومار ، برداشته اند.

گاهنامه


کلمات دیگر: