کلمه جو
صفحه اصلی

قضاعه

فرهنگ فارسی

نسبت است بقضاعه

لغت نامه دهخدا

قضاعة. [ ق ُ ع َ ] (ع اِ)سگ آبی . || یوز. || گرد و غباردقیق و باریک و تنک از هر چیزی . || خاک که از بن دیوار ریزد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


قضاعة. [ ق ُ ع َ ] (اِخ ) ابن مالک بن عمروبن مرة، از حمیر از قحطان و جد جاهلی است . بعضی از مورخان وی را به عدنان نسبت میدهند. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 796). عمروبن مالک بن مرةبن زیدبن مالک بن حمیربن سبا. وی پدر یکی از قبایل یمن است و قبیله ٔ قضاعه به نام او مشهور است . بعضی از علمای انساب قبیله ٔ قضاعه را اولاد قضاعةبن معدبن عدنان دانند. (ریحانة الادب ج 3 ص 302). عمروبن مالک بن حمیر. وی پدر قبیله ای است از یمن ، و از آن قبیله است قاضی ابوعبداﷲ محمدبن سلامه . (منتهی الارب ).


قضاعه . [ ق ُ ع َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قضاعه . (ریحانة الادب ). رجوع به قضاعة شود.


قضاعة. [ ق ُ ع َ ] (اِخ ) مردم بسیاری هستند که از قبایلی تشکیل میشوند، و از آن قبایل است کلب و بلی و جهینة و جز اینها، در قضاعه اختلاف است ، گویند از معد است و گویند از یمن است . (لباب الانساب ).


( قضاعة ) قضاعة. [ ق ُ ع َ ] ( ع اِ )سگ آبی. || یوز. || گرد و غباردقیق و باریک و تنک از هر چیزی. || خاک که از بن دیوار ریزد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

قضاعة. [ ق ُ ع َ ] ( اِخ ) مردم بسیاری هستند که از قبایلی تشکیل میشوند، و از آن قبایل است کلب و بلی و جهینة و جز اینها، در قضاعه اختلاف است ، گویند از معد است و گویند از یمن است. ( لباب الانساب ).

قضاعة. [ ق ُ ع َ ] ( اِخ ) ابن مالک بن عمروبن مرة، از حمیر از قحطان و جد جاهلی است. بعضی از مورخان وی را به عدنان نسبت میدهند. ( الاعلام زرکلی ج 2 ص 796 ). عمروبن مالک بن مرةبن زیدبن مالک بن حمیربن سبا. وی پدر یکی از قبایل یمن است و قبیله قضاعه به نام او مشهور است. بعضی از علمای انساب قبیله قضاعه را اولاد قضاعةبن معدبن عدنان دانند. ( ریحانة الادب ج 3 ص 302 ). عمروبن مالک بن حمیر. وی پدر قبیله ای است از یمن ، و از آن قبیله است قاضی ابوعبداﷲ محمدبن سلامه. ( منتهی الارب ).
قضاعه. [ ق ُ ع َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قضاعه. ( ریحانة الادب ). رجوع به قضاعة شود.

دانشنامه عمومی

مرغ آبی


دانشنامه آزاد فارسی

قُضاعَه
قبیله ای بزرگ از اعراب عدنانی یا حمیری قحطانی، منسوب به قضاعة بن معمد بن عدنان یا منسوب به قضاعة عمرو بن مالک. ضجاعمه و تنوخیان، ملوک شام و حیره در عصر جاهلیت، از این مردم بودند. این قبیله مرکب از طوایف و دسته های گوناگون بود، اما بزرگ ترین آن ها عبارت اند از بنی کلب بن وبره، بنو عذرة بن زیدالات، بنو وبرة بن تغلب، سلیح و جز آن ها. ضیزن بن جیهله، سردار معروف عرب، که در جنگ با شاپور دوم کشته شد، از طایفۀ سلیح بود. قضاعیان از شحر به نجران و بعد از آن به حجاز و پس از آن به شام مهاجرت کردند. سرزمین این مردم در طرف عراق قرار داشت. بزرگان قضاعۀ شام، عمال روم بودند. غزوۀ ذات السلاسل در ۷ق، در حوالی شام برضد این مردم صورت گرفت. مثنی بن حارثه در خلافت ابوبکر، بعضی قضاعیان و بکریان و کلبیان را که در ناحیۀ انبار پراکنده بودند، مغلوب کرد و بسیاری را کشت.


کلمات دیگر: