جمع حمار
( اسم ) جمع حمار خران دراز گوشان .
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز
حمیر. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در هفتاد هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 5 هزارگزی خاوری راه فرعی خلف آباد به اهواز. ناحیه ای است واقع در دشت و گرمسیری است . دارای 150تن سکنه میباشد. از چاه مشروب میشود. محصولاتش غلات ولبنیات . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه آن در تابستان اتومبیل رو است . ساکنین از طایفه ٔ زرگان معمر هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
حمیر. [ ح ِ ی َ ] (اِخ ) قبیله ای است از قبایل بنی سبا و ضحاک پادشاه از آن قبیله بود. (آنندراج ) (غیاث ).این قبیله بناحیت صمدان و سه شهرک آن نشینند و ایشان را کشت و برز است و مراعی و رز. (حدود العالم ). و رجوع به صبح الاعشی ج 1 ص 315 و رجوع به حمیریان شود.
خاقانی .
حمیر. [ ح ِ ی َ ] (اِخ ) نام پسر عبدالشمس بن یعرب بن قحطان از عرب عاربه بود که در خطه ٔ یمن دولتی بنام حمیریهاتأسیس کرد. (قاموس الاعلام ). رجوع به حمیریان شود.
حمار#NAME?