کلمه جو
صفحه اصلی

حضرموت

فارسی به انگلیسی

hadhramaut

فرهنگ فارسی

ناحیه ای که در جنوب شبه جزیره عربستان در امتداد بحر عمان قرار دارد و دارای ۳٠٠٠٠٠ تن جمعیت است . این ناحیه بدست شیوخ عرب و امرای محلی زیر نظر انگلستان اداره میشود . منسوب بدان حضرمی است .
اسم اولاد سومین یقطان بود

لغت نامه دهخدا

حضرموت.[ ح َ رَ م َ ] ( اِخ ) یکی از مخالیف شرقی یمن و بزرگترین همه مخالیف آن است. صاحب حدود العالم گوید: ناحیتی است [ بعربستان ] خرم و آبادان و اندر وی شهرهاست و رسم ایشان چنان است که هر غریبی که بشهر ایشان اندرشود و بمزگت ایشان نماز کند هر روزی سه بار طعام برند او را و نواخت بسیارکنند مگر که مخالفتی کند به مذاهب با ایشان. ( حدود العالم ). و یاقوت گوید: حضرموت بفتح پس سکون و فتح راء و میم دو اسم مرکبند. طول آن 71 درجه و عرض 12 درجه... و ابن کلبی گوید: نام حضرموت در تورات حاضرمیت است... و آن ناحیتی فراخ است در شرقی عدن نزدیک دریا و بپیرامون آن ریگ فراوان که احقاف نامند و قبر هود علیه السلام بدانجاست و چاه برهوت در نزدیکی آن است و نیز حضرموت نام قبیله ای است : و آنرا دو شهر است : یکی موسوم به تریم و دیگری به شبام. دارای قلعه ها و قراء. و ابن الفقیه گوید: حضرموت مخلافی از یمن است. میان یمن و دریا و میان آن و دریا ریگهاست [ ریگستان ها]. و فاصله آن با مخلاف صداء سی فرسنگ است و مسافت بین آن به اصنعاء هفتادودو فرسخ باشد و بعضی گفته اند یازده روزه راه. و اصطخری گوید: میان حضرموت و عدن یک ماهه راه بود. و فتح حضرموت بزمان رسول صلوات اﷲ علیه بود، آنگاه که نبی اکرم مردم حضرموت را به اسلام خواند آنان مسلمانی پذیرفتند و اشعث بن قیس با خیلی از سواران از جانب مردم حضرموت نزد پیغامبر صلوات اﷲ علیه شد و حضرت او وی را اکرام فرمود و هنگام بازگشت او درخواست تا آنان را والی تعیین فرماید و رسول صلوات اﷲ علیه زیادبن لبیدالبیاضی الانصاری را ولایت حضرموت داد و کنده را نیز ضمیمه قلمرو ولایت او کرد و تاگاه وفات او علیه السلام کار بر این نهج بود. لکن پس از رحلت پیغامبر( ص ) آنگاه که ابی بکر بزیادبن لبید وفات رسول صلوات اﷲ علیه را بنوشت و دستور داد تا از مردم آنجا بیعت بر خلافت او بستاند اشعث بن قیس با عده ای کثیر از مردم کنده از بیعت ابی بکر امتناع ورزید و میان آن گروه و زیاد جنگ افتاد. و زیاد و یاران وی هزیمت شدند و از ابی بکر مدد خواست و ابی بکر به مهاجر بن ابی امیه والی صنعاء نوشت تا بمدد زیاد شتابد و او با سپاهی بحضرموت شد و بار دیگر میان زیاد و یاران اشعث جنگ درگرفت و غلبه زیاد را بود و اشعث را اسیر گرفته به ابی بکر فرستادند و او به ابی بکر گفت مرا مکش و برای جنگهای خویش نگاهدار و خواهر خود ام فروه را بزنی بمن ده سوگند با خدای که من پس از مسلمانی رده نیاوردم ، لکن در ادای صدقه بخل ورزیدم و ابی بکر بر او ببخشود و ام فروه را بزنی به وی داد و از آنان محمدو اسحاق و ام قریبة و حبانة آمد و او پیوسته بمدینه ببود تا آنگاه که بغزا بعراق شد و در کوفه وفات یافت و حضرت حسن بن علی علیه السلام بر وی نماز گزارد. ( نقل به اختصار از معجم البلدان ). و رجوع به فهرست عقدالفرید ج 1، 3، 5، 6 و حبیب السیر ج 1 ص 14، 21، 92، 157، 159، 186 و ج 2 ص 395 و 415 و امتاع الاسماع ج 1 ص 509 و عیون الانباء ص 207 و تاریخ الحکماء قفطی ص 150 و 367 وحلل سندسیه ص 298، 299 و مجمل ص 145، 151، 154، 170، 179، 193، 432، 479 و ضحی الاسلام و قاموس الاعلام شود.

حضرموت . [ ح َ رَ م َ ] (اِخ ) (یعنی خانه ٔ مرگ ) اسم اولاد سومین یقطان بود. (سفر پیدایش 10 : 26 واتو 1 : 20). و اوجد ساکنان حضرموت حالیه بود و آن مقاطعه ای است که در جنوب شرقی بلاد عرب واقع و کندرومر در آنجابسیار است لکن هوایش کثیف و دافع صحت میباشد و بدینواسطه بدین اسم مسمی گشته است . (قاموس کتاب مقدس ).


دانشنامه عمومی

حَضْرَمَوت یکی از مناطق تاریخی جنوب شبه جزیره عربستان است. اهالی حضرموت را حَضرَمی می نامند.
کتاب «قتبان و سبأ» چاپ لندن، سال ۱۹۵۵.
دکتر: السید عبدالعزیز، بن سالم، (تاریخ العرب فی العصر الجاهلیة)، دارالنهضة العربیة، چاپ سال ۱۹۷۸ (به عربی).
دکتر جبرائیل، جبور، سلیمان، (الأمراء والقبائل) دارالعلم للملایین: بیروت، چاب اول، چاپ سال ۱۹۸۸ (به عربی).
دکتر زاهیه، وهبة، (شُبه الجَزیرَة العَربیَة) دارالنهضة العربیة للطباعة والنشر، چاپ و چاپ سال ۱۹۷۷.
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی، (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دارالیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ سال ۱۹۸۴ (به عربی).
آذرنوش، آذرتاش، راه های نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، چاپ سوم، تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۸. شابک ۳-۴۳۶-۳۱۵-۹۶۴-۹۷۸
به قولی ریشه نام حَضرَموت از حضر (حضور داشتن) و موت (مرگ) است، یعنی جایی که مرگ در آن حضور دارد.قول دیگری حضرموت را به «حضرموت بن یقطن بن عامر ابن شالخ» نسبت می دهد. نخستین پادشاهی که بر حضرموت حکمران بوده است: «صدقی ایل» نامیده می شده است. ایشان حکمران حضرموت و دولت معین باهم بوده است. این پادشاه در سال ۱۰۲۰ پیش از میلاد بر این منطقه حاکم بوده است.
شهر شَبوَه مرکز محصول بخور، پایتخت حضرموت بوده است. تمدن این سرزمین در حدود پنج قرن پیش از میلاد شروع و به حدود قرن سوم میلادی ختم می شود. آثار و کتیبه هایی که در این ناحیه کشف شده نشان می دهد که تمدن حضرموت اساساً از تمدن یمن جدا نبوده است. ضمن حفریاتی که در معابد مربوط به قرن سوم و چهارم ق. م شده، مهره هایی به دست آمده که شبیه به مهره های ایرانی عصر هخامنشی و بعد از آن است. همچنین برخی از دانشمندان معتقداند که تمدن حضرموت و دیگر نقاط جنوب عربستان، به طور کلی، در آغاز تحت تأثیر تمدن بین النهرین بوده، سپس از قرن اول قبل از میلاد به سمت تمدن های حوزه مدیترانه و تمدن ایران متمایل شده است، زیرا روم و یونان و فارس با عربستان جنوبی تبادلات نزدیکی برقرار کرده بودند. چنین به نظر می رسد که در دوران ساسانی، خاصه در اواخر این دوران، حضرموت و کِنده نیز مانند یمن کاملاً تحت تسلط شاهنشاهی ایران قرار گرفته بودند. .
در مفهوم تاریخی اش حَضرَموت نام یک منطقه و حکومت واقع در جنوب شبه جزیرهٔ عربستان در امتداد خلیج عدن در دریای عرب، از یمن تا ناحیه ظُفار عمان قرار دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

حَضْرَموت
سرزمینی در جنوب جزیرةالعرب، بر کرانۀ دریای عرب، در ارتفاع ۱,۴۰۰متری از سطح دریا، شامل جنوب و جنوب شرقی یمن امروز و بخشی از کشور عُمان. جمعیت آن ۸۷۰,۱۰۰ نفر است (۱۹۹۴). قسمت عمدۀ آن وادیی است، به طول حدود ۶۴۰ کیلومتر، که از ارتفاعات جنوب غربی عربستان به سمت شمال ممتد است. سیلاب های فصلی در مسیری که وادی مسیله نام دارد، در این ناحیه جریان می یابد. قسمت اعظم این سرزمین لم یزرع است، ولی چند درۀ حاصل خیز در آن دیده می شود، که به کمک آبیاری در آن ها محصولاتی از قبیل پنبه، توتون، و قهوه، برای صادرات، کشت می شود. در این ناحیه اعراب بادیه نشین نیز زندگی می کنند. شهرهای مهم آن عبارت اند از مکلّا، نزدیک ساحل؛ شیبام؛ سیئون؛ جریبا؛ و تریم، که همگی دور از ساحل قرار دارند. حضرموت تا اواخر قرن ۳م سلطنتی مستقل بود و پس از آن به تصرف سبا و حمیر درآمد. پس از آن که فاطمیان مصر ناچار از ترک این دیار شدند، سلسلۀ بنی رسول (۶۲۶ـ۸۵۸ق/۱۲۲۸ـ۱۴۵۴م) بر یمن و حضرموت حکم می راند. آن گاه نوبت حکومت به دولت عثمانی و سپس انگلستان رسید. با استقلال کشور یمن و سلطنت عمان و مسقط، ناحیۀ حضرموت بین این دو کشور تقسیم شد. کاوش های باستان شناسی که نخستین بار در ۱۲۶۰ق/۱۸۴۳ آغاز شد، نشان از وجود تمدنی پیشرفته در آن جا دارد. حضرموت از روزگاران قدیم با هند و جزایر اندونزی روابط تجاری داشته و محصولاتی همچون خرما و گندم و برخی از صمغ ها را صادر می کرده است. نام حضرموت در کتاب مقدس و منابع یونانی آمده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] حَضْرَمَوْت نام قبیله و نام منطقه ای وسیع است که در شرق کشور یمن در جنوب جزیرة العرب و ساحل دریای عرب قراردارد. به مردم آن، حَضرَمی گفته می شود. ساکنین آن در زمان پیامبر اسلام (ص) مسلمان شدند. در طول تاریخ اسلام، شیعیان در آن زندگی می کردند.
حضرموت از دو کلمه حضر (حضور داشتن) و موت (مرگ) تشکیل شده و به معنای سرزمین مرگ است. علت نامیدن این سرزمین به این نام عبارت است از:
این سرزمین دارای تمدنی کهن بوده که تقریبا پنج قرن پیش از میلاد شروع و به حدود قرن سوم میلادی ختم می شود. این منطقه به عنوان اقامتگاه قوم عاد هم نام برده شده که در قرآن در سوره فجر آیات هفت به بعد از آن سخن به میان آمده است.


کلمات دیگر: