کلمه جو
صفحه اصلی

اورستیا

دانشنامه عمومی

اورستیا (یونانی Ὀρέστεια) سه گانه ای از تراژدی های یونانی، شامل نمایشنامه های آگاممنون، نیازآوران و الاهگان انتقام است که توسط آشیلوس (آیسخلوس) نوشته شده و سرانجامِ نفرینی را که خاندان آترئوس به آن گرفتار شده، بیان می کند. اورستیا در اصل شامل نمایش دیگری به نام پروتئوس نیز بوده که امروزه متن آن موجود نیست. به احتمال زیاد، در ابتدا واژه «اورستیا» برای هر چهار نمایش به کار می رفته و «هر کدام از سه نمایش نامهٔ مجزای این سه گانه احتمالاً نام جداگانه نداشته اند.» اما امروزه، تنها در مورد نمایشنامه های باقی مانده به کار می رود.کلیت این مجموعه، تغییر فرهنگی جامعه را دربارهٔ موضوع عدالت، از حالتی سنتی و مبتنی بر انتقام جویی شخصی در آرگوس، به نظامی قضایی و قانونی در آتن نشان می دهد.
گذار از خون خواهی شخصی به دادرسی عمومی: تا پیش از پیاده سازی نظام دادرسی در آتن عدالت مقوله ای شخصی به حساب می آمد و هر کس اجرای عدالت را حق و حتی وظیفه خود می دید. به عنوان نمونه، اگر فردی همسایهٔ خود را به قتل می رساند، خویشاوندان همسایه او را به قتل می رساندند و سپس خویشاوندان آن فرد آن ها را و… آشیلوس در اورستیا، بر هر دو وجه مشکل ساز چنین نظامی انگشت می گذارد؛ نخست آنکه پایانی برای این زنجیرهٔ خون ریزی و خون خواهی نیست. داستان نفرین خاندان آترئوس به واسطهٔ زنجیرهٔ هولناک تجاوز، برادرکشی و جنایات میان نسلی و میان جنسیتی مجال مناسبی برای پروراندن و لمس این استدلال فراهم کرده است. دوم آنکه گاه اجرای عدالت توسط شخص بسیار پیچیده خواهد شد. موقعیت اورستس و الکترا به عنوان فرزندانی که باید در مقام خون خواهی پدر خود مادرشان را به قتل برسانند به خوبی این تضاد و تلاقی را به تصویر می کشد. گنجانیدن تأسیس دادگاه توسط آتنا و اجرای اولین محاکمهٔ آن در بدنهٔ کلی اسطورهٔ خانهٔ آترئوس، که از بدعت های خلاق آشیلوس است، نیز در راستای گره گشایی از وضعیت پیش آمده است.
گذار از قهرمانان به انسان های متعارف: پژوهش گران تخمین می زنند که اولین دادگاه آتنی در اوایل قرن ششم پیش از میلاد و حدود یک و نیم قرن پیش از نخستین اجرای اورستیا برگزار شده است. با این وجود به لحاظ زمانی، پردهٔ اورستیا بلافاصله پس از بازگشت آگاممنون از جنگ ده سالهٔ تروا، یعنی پیش از پانصد سال پیش از اولین دادگاه آتنی کنار می رود. چرایی این به عقب بردنِ زمان ممکن است به اسطورهٔ پیدایش هزیود در کارها و روزها نامربوط نباشد، چه در آنجا پایان جنگ تروا مقارن است با پایان عصر قهرمانی اسطوره و آغاز عصر کنونی (عصر آهن) و تولد انسان های متعارف. هزیود از روایت اعصار پنج گانه به منظور طرح «عطش خود برای برقراری عدالت و مبارزه با بیداد و ظلم» و «به اعتباری نقد و طرد ارزش های هومری» استفاده می کند، چراکه در نظر هومر، شکست قربانیان قدرت، نمایانگر برتری و فضیلت قهرمانان هومری است و مسئلهٔ حق برای این قربانیان مطرح نیست. الاهگان انتقام در وصف این شرایط خطاب به آپولون (و پدرش زئوس) می گویند:
افراد شناخته شدهٔ بسیاری در طول تاریخ دربارهٔ تأثیرگذاری اورستیا سخن گفته اند. از جمله، یوهان ولفگانگ گوته اورستیا را «شاهکار شاهکارها» خوانده است و چارلز سوینبرن آن را «بزرگ ترین دستاورد ذهن انسان». پژوهشگر آثار کلاسیک، بورا، می نویسد که آشیول «بیش از هر کس دیگر بنیان های حقیقی تراژدی را بنا نهاد و به آن جسم و روحی متفاوت از سایر انواع نظم بخشید». ریچارد واگنر دربارهٔ تجربهٔ آشنایی با اورستیا می نویسد «می توانستم اورستیا را به چشم جان ببینم. هیچ چیز با احساس والایی که آگاممنون در من برانگیخت قابل قیاس نیست و تا پایان الاهگان انتقام در فضایی بودم که آن قدر با امروز و اینجا فاصل داشت که از آن پس هرگز نتوانسته ام خود را با ادبیات مدرن آشتی دهم». ریچارد لتیمور در اینباره می نویسد: «ویژگی اورستیا به عنوان یک سه گانه در این است که آن قدر از مرزهای یک اجرای دراماتیک فراتر می رود که تا به آن زمان اتفاق نیفتاده بود و از آن زمان نیز اتفاق نیفتاده است.» دنیل برت می نویسد: «سه نمایشی که در کنار هم اورستیا را می سازند… به مثابهٔ سه پرده از درامی حماسی هستند که به لحاظ وسعت، عظمت و اهمیت معنوی و فرهنگی با حماسه های هومر، آنائید ویرژیل، کمدی الهی دانته و بهشت گمشدهٔ جان میلتون قابل قیاس است.»
نمایشنامه آگاممنون (انگلیسیAgamemnōn، یونانیἈγαμέμνων) به شرح بازگشت آگاممنون، شاه آرگوس، از جنگ تروا می پردازد. او پس از ده سال جنگ و دوری از کشور، خوشحال از پیروزی قدم به کاخ می گذارد، در حالی که از نقشه ای که همسرش کلوتایمنسترا برای قتل او کشیده بی خبر است. انگیزه کلوتایمنسترا از این تصمیم، یکی گرفتن انتقام قتل دخترش ایفیگنیا است که توسط آگاممنون در آغاز این جنگ قربانی شده بود تا بادهای موافق، کشتی های یونانیان را در رسیدن به تروا یاری کنند. انگیزه دیگر او، رابطهٔ عاشقانه ای است که در غیبت ده سالهٔ آگاممنون، با آیگیستوس، برادرزاده آگاممنون برقرار کرده است. آیگیستوس تنها بازماندهٔ آن بخش از خاندان پادشاهی آترئوس است که توسط آگاممنون از رسیدن به سلطنت بازماندند. او مصمم است مقام پادشاهی آرگوس را که حق خود می داند از آگاممنون پس بگیرد.
نمایشنامه با مونولوگ نگهبان کاخ آغاز می شود و شکوهٔ او از این که یک سال است «همچون سگی گوش تیز کرده» بدون استراحت «بر بام این کاخ بیدار مانده ام» و «هنوز چشم به راه شعلهٔ آن آتشم» که «مژدهٔ فتح تروا را به اینجا برساند». خبری که کلوتایمنسترا، زنی «که در سینهٔ زنانه اش اراده ای مردوار، امیدی دیرینه را پروریده» در انتظار آن است. نگهبان بر فرجام شومی که در انتظار خاندان پادشاهی است افسوس می خورد اما سکوت می کند که «گویی نره گاوی کلان بر زبان من گذشته است» و «باقی آنچه می ماند رازی است».سرانجام آگاممنون بازمی گردد، در حالی که کاساندرا، دختر پریام، شاه تروا را به عنوان کنیز با خود به یونان آورده است. پس از آن که نگهبان سکوت می کند، سالخوردگان کاخ در قالب گروه همسرایان، وارد می شوند و به شرح آنچه در این ده سال اتفاق افتاده و امیدها و نگرانی هایی که داشته اند می پردازند.

دانشنامه آزاد فارسی

اورِستیا (Oresteia)
نمایش نامۀ تراژیکو سه گانۀ یونانی به قلم آیسخولوس: آگاممنون، شراب افشانان، و اِئومنیدها، که در جشنوارۀ دیونوسوسآتن در ۴۵۸پ م جایزۀ نخست را از آن خود کرد. موضوع آن ها قتل آگاممنون به دست همسرش کلوتِمنِستراو درپی آن انتقامی است که پسر آن ها، اورستس، و دخترشان، الکترا، می گیرند.


کلمات دیگر: