کلمه جو
صفحه اصلی

زغال

فارسی به انگلیسی

charcoal, (char)coal, carbon

(char)coal, carbon


charcoal


فارسی به عربی

فحم

مترادف و متضاد

char (اسم)
زغال، جسم زغال، کار روز مزد و اتفاقی

coal (اسم)
زغال، زغال سنگ

charcoal (اسم)
زغال، زغال چوب، فحم

فرهنگ فارسی

جسم سخت وسیاهرنگ ازسوزاندن چوب یاچیزدیگر
( اسم ) ۱ - چوب و دیگر اندامهای گیاهی و نیز انساج حیوانی نیم سوخته که قسمت اعظم ترکیبات آنهاتبدیل به کربن شده باشد فحم انگشت زگال . توضیح : این کلمه را بغلط [[ زغال ]] نویسند . یا زغال استخوان زغال نباتی . یا زغال چوبی زغال نباتی این زغال را از چوبهایی که در ترکیب آنها صمغ یا زرین تهیه به حداقل باشد ( مانند چوب درخت تبریزی و شاه بلوط ) تهیه کنند . یا زغال حیوانی زغالی که از نتیجه سوختن انساج و اندامهای حیوانی ( ماننداستخوان و غضروف و غیره ) حاصل شود این زغال را در تصفیه مواد رنگین بکار برند . یا زغال خالص زغال قند و آن از تکلیس قند به دست میاید . یا زغال دوده زغالی است بی شکل که از سوزانیدن تربانتین قطران نفت و لاستیک در هوای هوای کم به دست می آید . دوده پست برای نقاشی برنگ سیاه و دوده های مرغوب ( مانند دوده استیلن ) برای تهیه واکس و مرکب چاپ مصرف میشود . ۲ - زغال مخصوصی است برای طراحی . نقاش پیش از اینکه تابلو را رنگ آمیزی کند با زغال طرح مخصوصی میریزد و سپس شروع به رنگ آمیزی میکند ولی نقاش ماهر با همان رنگ مخلوط شده مقصود خود را مجسم میسازد .

فرهنگ معین

(زُ ) (اِ. ) چوب سوخته که پیش از خاکستر شدن آن را خاموش کنند.

لغت نامه دهخدا

زغال. [ زُ ] ( اِ ) انگِشت که فحم نیز گویند. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 334 ). انگشت و چوب سوخته که پیش از آنکه کاملاً بسوزد آن را خاموش کرده باشند. ( ناظم الاطباء ). زگال. ( برهان ). زگال. ژگال. شگال. شگار. چوب و دیگر اندامهای گیاهی و نیز انساج حیوانی نیم سوخته که قسمت اعظم ترکیبات آنها تبدیل به کربن شده باشد. فحم. انگشت. توضیح آنکه این کلمه را به غلط ذغال نویسند. ( فرهنگ فارسی معین ).
- زغال استخوان ؛ زغال حیوانی. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به همین ترکیب شود.
- زغال چوب ؛ زغال نباتی. این زغال را از چوبهایی که در ترکیب آنها صمغ یا رزین به حداقل باشد ( مانند چوب درخت تبریزی و شاه بلوط ) تهیه می کنند. ( فرهنگ فارسی معین ).
- زغال حیوانی ؛ زغالی که نتیجه ٔسوختن انساج و اندامهای حیوانی ( مانند استخوان و غضروف و غیره ) حاصل شود. این زغال را در تصفیه مواد رنگین بکار برند. ( فرهنگ فارسی معین ).
- زغال خالص ؛ زغال قند و آن از تکلیس قندبدست می آید. ( فرهنگ فارسی معین ).
- زغال دوده ؛ زغالی است بی شکل که از سوزاندن تربانتین ، قطران ، نفت و لاستیک در هوای کم بدست می آید دوده پست برای نقاشی به رنگ سیاه و دوده های مرغوب ( مانند دوده استیلن ) برای واکس و مرکب چاپ مصرف می شود. ( فرهنگ فارسی معین ).
- زغال سنگ . رجوع به همین کلمه شود.
- زغال سوز ؛ آنکه در جنگل زغال تهیه می کند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- زغال سوزی ؛ عمل زغال سوز. انگشت گری. ( یادداشت ایضاً ).
- زغال طراحی ؛ زغال مخصوصی است برای طراحی. نقاش پیش از آنکه تابلو را رنگ آمیزی کند با زغال ، طرح مختصری می ریزد و سپس شروع به رنگ آمیزی می کند، ولی نقاش ماهر با همان رنگ مخلوط شده مقصود خود را مجسم می سازد. ( از فرهنگ فارسی معین ).
|| یک نوع میوه ترش مزه که به زغال اخته معروف است. ( ناظم الاطباء ). رجوع به همین کلمه شود.

فرهنگ عمید

جسم سخت و سیاه رنگی که از سوختن بافت های گیاهی و حیوانی ایجاد می شود و حاوی مقدار زیادی کربن است، انگِشت، آلاس.

دانشنامه عمومی

زغال چوب یا اَنْگِشْت، ماده سبک، شکننده و سیاه رنگ باقی مانده از نیم سوختن چوب یا دیگر اندام های گیاهی و جانوری است که قسمت اعظم ترکیبات آن ها تبدیل به کربن شده باشد. این کربن نا خالص از ۸۵ تا ۹۸ درصد کربن تشکیل شده است.
خاموش نشود و بدون باد زدن روشن بماند.
با دوام باشد.
دود نکند.
گاز و بو نداشته باشد.
جرقه نداشته باشد.
پرحرارت باشد.
خاکستر فراوان تولید نکند.
ذغال، زغال، زگال، ژگال، ژکال، شگال و شگار و … املاهای مختلف این واژه اند. (در همه شان حرف نخست، حرکت پیش (-ُ) دارد)اصولاً هیچ واژهٔ فارسی با ذال آغاز نمی شود.دکتر معین اصولاً املای با ذال را غلط می داند.دهخدا چنین استدلال می کند که «…ظاهراً چنان که معمول نیز همان است، با ذال صحیح باشد چه «دغل» با دال مهمله نیز به معنی خس و خاشاکی است که در حمامها سوزند».
زغال لیمو به همه زغال هایی گفته می شود که از چوب درختان مرکبات مانند: لیمو، نارنج، پرتقال، لیمو شیرین و سایر درختان خانواده مرکبات تهیه می شود. این نوع زغال با دوام است و یک دست و آرام می سوزد. کاربرد اصلی آن برای قلیان است.
زغال فشرده، شکلی از زغال چوب است که از قطعات خرد چوب و کاه و غیره تهیه می شود. این زغال معمولاً کیفیتی پایین تر از زغال معمولی دارد ولی ارزان تر است و نسبت به اکثر زغال ها دوام بیشتری دارد. کاربرد این زغال برای کباب کردن در منقل های یکبار مصرف یا گریل روی توری است.

دانشنامه آزاد فارسی

زُغال (charcoal)
ماده ای سیاه رنگ و متخلخل از جنس کربن. با حرارت دادن چوب یا سایر مواد آلی، در غیاب هوا، تولید می شود. از سوخت های مصرفی برای ذوب فلزاتی چون مسو روی است و در نقاشی های سیاه قلم نیز به کار می رود. زغال فعال، که پودر و خشک شده است، به سبب برخورداری از سطح بیشتر، جذب سطحی بهتری نیز دارد و ازجمله برای صاف و خالص کردن مایعات و گازها در صافی های آب آشامیدنی و ماسک های گاز به کار می رود. روش تولید سنتی زغال سوزاندن چوب های خشک در کوره بود. این فرآیند چند روز طول می کشید. کوره حفره ای ساده در زمین یا کپه ای خاک بود. امروز کوره ها را از آجر یا آهن می سازند و هر دو نوع امکانِ جمع آوری و استفاده از گازهای خروجی را دارند. زغال در گذشته کاربردهای فراوانی داشت و به سبب سوختن در دمای بالا، ۱۱۰۰ درجۀ سانتی گراد، پیش از دست یابی به کُک، در کوره ها و کوره های بلند مصرف می شد. در فرآیندهایی صنعتی که به تولید اسید اتانوئیک(اسید استیک) می انجامد، و نیز برای تولید قطران چوب و قیر چوب به کار می رود. زغالی که از چوب درختان بید یا توسکا به دست آمده باشد، از مواد تشکیل دهندۀ باروت است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زغال چوب سوخته ای که اعظم ترکیبات آن تبدیل به کربن شده است.
چوب و دیگر اندامهای گیاهی نیم سوخته را زغال گویند.
← معنی زغال
۱. ↑ لغت نامه دهخدا.۲. ↑ الحدائق الناضرة، ج۵، ص۴۶۳.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۲۳۶.
...

گویش اصفهانی

تکیه ای: zeqâl
طاری: zeqâl
طامه ای: zoqâl
طرقی: zoqâl
کشه ای: zoqâl
نطنزی: zoqâl


گویش مازنی

/zeghaal/ زغال

زغال


جدول کلمات

الاس

پیشنهاد کاربران

آلاس

رگال

همان ذغال با کتابت غلط أمّا مشهور.

زغال تازی شده ژگال یا زگال است.
بهتر است زگال بگوییم.
نیز پیشینیان انگِشت می گفته اند.

انگشت . . . . .


کلمات دیگر: