کلمه جو
صفحه اصلی

جیمز بالدوین

دانشنامه عمومی

جیمز آرتور بالدوین (به انگلیسی: James Arthur Baldwin) (زادهٔ ۲ اوت ۱۹۲۴ در نیویورک — درگذشتهٔ ۱ دسامبر ۱۹۸۷ در سن-پل-دو-ونس، فرانسه)، رمان نویس، مقاله نویس و نمایش نامه نویس آمریکایی بود که برای علاقه و فصاحتش در موضوع نژاد در آمریکا، به چهره ای مهم در آمریکا و اروپای غربی در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی تبدیل شد.
جیمز بالدوین، در گتوی سیاه پوستان هارلم نیویورک و در فقر بزرگ شد. او، نه خواهر و برادر کوچک تر از خود داشت. از ۱۴ تا ۱۶ سالگی، در ساعات پس از مدرسه، به عنوان کشیش در کلیسایی کوچک به فعالیت می پرداخت. بالدوین بعدها در نخستین رمانش برو به کوه ها بگویش (۱۹۵۳) و در نمایش نامه ای به نام کنج استجابت دربارهٔ آن دوران نوشت.
پس از پایان دبیرستان مدتی به انجام کارهایی با درآمد پایین پرداخت. او در آن زمان به خودآموزی و آموختن ادبیات در محله گرینویچ ویلج نیویورک نیز مشغول بود. در ۱۹۴۸ آمریکا را به مدت هشت سال ترک کرد و به پاریس رفت. اتاق جووانی (۱۹۵۶) دومین رمان او بود که داستانش با موضوعی همجنس گرایانه دربارهٔ مرد آمریکایی سفیدپوستی و عشق همزمان او به یک زن و یک مرد در پاریس است. او بین این دو رمان مجموعه ای از مقاله هایش را با عنوان یادداشت های پسری بومی (۱۹۵۵) منتشر کرد.
بالدوین در ۱۹۵۷ به آمریکا بازگشت و به فعالیت در زمینه حقوق مدنی پرداخت که در آن زمان جامعه را درگیر کرده بود. وی کتاب هیچ کس نام من را نمی داند (۱۹۶۱) را منتشر کرد که مجموعه ای از مقاله های او دربارهٔ روابط سیاه و سفید بود. در سال ۱۹۶۲ رمان کشوری دیگر را منتشر کرد که در آن به مسائل نژادی و جنسی پرداخت.

نقل قول ها

جیمز بالدوین (۲ اوت ۱۹۲۴ — ۱ دسامبر ۱۹۸۷) نویسنده آمریکایی بود.
• «دنیا بیشتر بین دو گروه دیوانگانی که به یاد می آورند و دیوانگانی که فراموش می کنند تقسیم شده است. قهرمانان نادرند.» صفحهٔ ۵۰ -> اتاق جووانی
• «هیچ شهری زیباتر از پاریس نیست.» صفحهٔ ۶۰ -> اتاق جووانی
• «انسان های زیادی تاکنون از عشق نمرده اند. اما بسیاری، برای فقدان آن، در هر ساعت و در عجیب ترین جای ها، نابود شده یا در حال نابود شدنند.» صفحهٔ ۹۴ -> اتاق جووانی
• «بیا. مطمئنم که از کاغذ دیواری یا مستخدمت زیباترم. من زمانی که از خواب برمی خیزی به تو لبخند خواهم زد. آن ها اینکار را نخواهند کرد.» صفحهٔ ۱۰۰ -> اتاق جووانی
• «مردم دسته ها را ایجاد کردند تا احساس امنیت کنند. سفیدپوستان سیاهپوستان را اختراع کردند تا به سفیدپوستان هویت دهند. دگرجنس گرایان همجنس گرایان را اختراع می کنند بنابراین می توانند بدون آنکه خودشان همجنس گرا گردند، با آن ها همبستر شوند.» -> منبع


کلمات دیگر: