کلمه جو
صفحه اصلی

رشیدی

فرهنگ فارسی

سید الشعرائ ابو محمد بن محمد سمرقندی شاعر معروف ایرانی در قرن ششم . وی از مردم سمرقند بود.از آثار او (( زینت نامه ) ) در علم شعر و منظومه (( مهر و وفا ) ) را یاد کرده اند.از خصایص اشعار وی اشتمال آن برصنایع مختلف است .
( صفت ) یکی از انواع چینی در عهد صفویه و آن رنگارنگ و از حیث ضخامت متوسط بود . ( جنگ مورخ ۱٠۸۵ ه . ق متعلق بدکتر شاپور بختیار یغما ۱۲ : ۱۵ ص ۵۵۹ )
یا رشید الدین و طواط

لغت نامه دهخدا

رشیدی . [ رَ ] (اِخ ) حسین بن سلیمان . او راست : بلوغ المراد بفتح الجواد بشرح منظومة ابن العماد فی المعفوات و آن حاشیه ای است بر کتاب فتح الجواد. (از معجم المطبوعات مصر).


رشیدی . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و لبنیات و چغندر و پنبه . راه اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


رشیدی . [ رَ ] (اِخ ) احمدافندی حکیم (1282 هَ . ق .). احمدافندی بن حسن بن علی رشیدی مصری . از نوابغ دانشکده ٔ پزشکی مصر و ازجمله ٔ نخستین کسانی است که به اروپا فرستاده شدند. او پس از بازگشت به مصر استاد علوم طبیعی در دانشکده ٔپزشکی شد و به ترجمه و تألیف پرداخت . مؤلفات وی از مؤلفات دیگران ممتاز است زیرا کمتر به نوشتن و تصحیح نیاز دارد. رشیدی در بیشتر فنون طب و علوم طبیعی تألیفاتی دارد و از آنجمله است : بهجةالرؤساء فی امراض النساء، چ بولاق 1260 هَ . ق .، الدراسة الاولیه فی الجغرافیة الطبیعیة، که از زبان فرانسه بتازی ترجمه کرده است و آن بر چهار بخش است ، و نه تألیف دیگر.رجوع به معجم المطبوعات مصر ج 1 و اعلام زرکلی شود.


رشیدی . [ رَ ] (اِخ ) احمدبن عبدالرزاق بن محمدبن محمدبن احمد، مشهور به مغربی رشیدی . او مردی فاضل و دانشمند و صاحب فصاحت و بلاغت و از فارغ التحصیلان دانشگاه الازهر مصر بود و در علوم عقلی و نقلی نظیر نداشت . پس از بازگشت از مصر در زادگاه خود رشید به تدریس و تألیف پرداخت و پیشوای شافعیان شد. وی به سال 1096 هَ . ق . در رشید درگذشت . از تألیفات اوست : حاشیه ای بر شرح منهاج شمس الدین رملی که در سال 1086 هَ . ق . تألیف آن را به پایان رساند. (از معجم المطبوعات مصر ج 1). و رجوع به اعلام المنجد و اعلام زرکلی شود.


رشیدی . [ رَ ] (اِخ ) یا رشیدالدین وطواط. رجوع به رشیدالدین وطواط و قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود.


رشیدی . [ رَ ] (اِخ ) یا رشیدی اصفهانی ، محمد رشید. از گویندگان عصر شاه طهماسب صفوی بود. بیت زیر از اوست :
شود از دیگران در خشم و بر من دامن افشاند
غباری در دل از هر کس که دارد بر من افشاند.

(از قاموس الاعلام ترکی ج 3).


و رجوع به روز روشن ص 145 و صبح گلشن ص 174 و فرهنگ سخنوران و رشید اصفهانی شود.

رشیدی . [ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به رشید که در ساحل اسکندریه واقع است . || منسوب است به رشید که مردی از خوارج بود. || منسوب است به رشید (هارون خلیفه ٔ عباسی ).(از انساب سمعانی ). || یکی از انواع چینی در عهد صفویه ، و آن رنگارنگ و از حیث ضخامت متوسط بود. (از جُنگ مورخ 1085 هَ . ق . متعلق به شاپور بختیار، یغما 15:12 ص 559، از فرهنگ فارسی معین ). || منسوب است به خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی .
- کاغذ رشیدی ؛ ظاهراً یک نوع کاغذ که در عهد خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی معمول بود. در ترجمه ٔ محاسن اصفهان ضمن سپاسگزاری از توجه خواجه رشیدالدین نسبت به اصفهان آمده : ... بر موجبی که ذکر آن مرحمت و عاطفت بر اصفهان و اصفهانیان تا ابدالاَّباد روزگار برصفحات کاغذ رشیدی نگاشت که جهت تصانیف خود و احیاء کتب فضلای جهان ماضی و غابر اقتراح نموده و وضع فرمودو جنس آن کاغذ از جهت صفاء صفحه و بزرگی تقطیع و نرمی و پاکی و بستگی و همواری و صقالت و اصالت بغیر ازاصفهان در هیچ ملک نیست و نبود... (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 138).


رشیدی. [ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب است به رشید که در ساحل اسکندریه واقع است. || منسوب است به رشید که مردی از خوارج بود. || منسوب است به رشید ( هارون خلیفه عباسی ).( از انساب سمعانی ). || یکی از انواع چینی در عهد صفویه ، و آن رنگارنگ و از حیث ضخامت متوسط بود. ( از جُنگ مورخ 1085 هَ. ق. متعلق به شاپور بختیار، یغما 15:12 ص 559، از فرهنگ فارسی معین ). || منسوب است به خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی.
- کاغذ رشیدی ؛ ظاهراً یک نوع کاغذ که در عهد خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی معمول بود. در ترجمه محاسن اصفهان ضمن سپاسگزاری از توجه خواجه رشیدالدین نسبت به اصفهان آمده :... بر موجبی که ذکر آن مرحمت و عاطفت بر اصفهان و اصفهانیان تا ابدالاَّباد روزگار برصفحات کاغذ رشیدی نگاشت که جهت تصانیف خود و احیاء کتب فضلای جهان ماضی و غابر اقتراح نموده و وضع فرمودو جنس آن کاغذ از جهت صفاء صفحه و بزرگی تقطیع و نرمی و پاکی و بستگی و همواری و صقالت و اصالت بغیر ازاصفهان در هیچ ملک نیست و نبود... ( از ترجمه محاسن اصفهان ص 138 ).

رشیدی. [ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و لبنیات و چغندر و پنبه. راه اتومبیل رو. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

رشیدی. [ رَ ] ( اِخ ) احمدافندی حکیم ( 1282 هَ. ق. ). احمدافندی بن حسن بن علی رشیدی مصری. از نوابغ دانشکده پزشکی مصر و ازجمله نخستین کسانی است که به اروپا فرستاده شدند. او پس از بازگشت به مصر استاد علوم طبیعی در دانشکده ٔپزشکی شد و به ترجمه و تألیف پرداخت. مؤلفات وی از مؤلفات دیگران ممتاز است زیرا کمتر به نوشتن و تصحیح نیاز دارد. رشیدی در بیشتر فنون طب و علوم طبیعی تألیفاتی دارد و از آنجمله است : بهجةالرؤساء فی امراض النساء، چ بولاق 1260 هَ. ق.، الدراسة الاولیه فی الجغرافیة الطبیعیة، که از زبان فرانسه بتازی ترجمه کرده است و آن بر چهار بخش است ، و نه تألیف دیگر.رجوع به معجم المطبوعات مصر ج 1 و اعلام زرکلی شود.

رشیدی. [ رَ ] ( اِخ ) احمدبن عبدالرزاق بن محمدبن محمدبن احمد، مشهور به مغربی رشیدی. او مردی فاضل و دانشمند و صاحب فصاحت و بلاغت و از فارغ التحصیلان دانشگاه الازهر مصر بود و در علوم عقلی و نقلی نظیر نداشت. پس از بازگشت از مصر در زادگاه خود رشید به تدریس و تألیف پرداخت و پیشوای شافعیان شد. وی به سال 1096 هَ. ق. در رشید درگذشت. از تألیفات اوست : حاشیه ای بر شرح منهاج شمس الدین رملی که در سال 1086 هَ. ق. تألیف آن را به پایان رساند. ( از معجم المطبوعات مصر ج 1 ). و رجوع به اعلام المنجد و اعلام زرکلی شود.

دانشنامه عمومی

رشیدی یک نام کوچک یا نام خانوادگی است. افراد شاخص با این نام از این قرارند:
رشیدی یکینی، فوتبالیست

پیشنهاد کاربران

منسوب به به بلند قامت خوش سرو سیما
، دلاور

رشیدی یعنی رشید شجاع با شهامت دارد. . من جیرفت زندگی میکنم پر ما عبدالرشیده اینا ما به طایفه بزرگان فقط ماوپدرم برادراش امیر دارم بقیه فامیلا پیدا شن

سال ۱۱۷۰ مردی بنام رشید از طایفه رشنو واقع در لرستان به دنیا آمد که فامیلی خود را رشیدی گرفت و از آن زمان به بعد این دودمان همین فامیلی را با افتخار دارند و سالها بعد دیگر افراد از همه جای ایران فامیلی رشیدی را با پسوند به جای فامیلی خود عوض میکنند . رشید یعنی دلیر شجاع با شهامت

بیشتر به قد بلند گفته میشه تا شجاع و دلاور

طایفه بزرگ رشیدی به چند گروه تقسیم میشوند ! با افتخار ما از نوادگان خواجه عبدالرشید هستیم

ویدا رشیدی


کلمات دیگر: