کلمه جو
صفحه اصلی

کشتگان

فارسی به انگلیسی

(body of a)killed persons


فرهنگ فارسی

جمع کشته . کشته ها

لغت نامه دهخدا

کشتگان . [ ک ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان واقع در 105هزارگزی جنوب خاوری سراوان کنار مرز پاکستان کوهستانی و گرمسیر است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما و ذرت و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است . و یک پاسگاه مرزبانی دارد و ساکنان ازطایفه زند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


کشتگان . [ ک ُ ت َ / ت ِ ] (اِ) جمعکشته . کشته ها. (ناظم الاطباء). مقتولین :
عاشقان کشتگان معشوقند
برنیاید ز کشتگان آواز.

سعدی (گلستان ).


- کشتگان زنده ؛ کنایه از شهیدان است .

کشتگان. [ ک ُ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) جمعکشته. کشته ها. ( ناظم الاطباء ). مقتولین :
عاشقان کشتگان معشوقند
برنیاید ز کشتگان آواز.
سعدی ( گلستان ).
- کشتگان زنده ؛ کنایه از شهیدان است.

کشتگان. [ ک ُ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان واقع در 105هزارگزی جنوب خاوری سراوان کنار مرز پاکستان کوهستانی و گرمسیر است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما و ذرت و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. و یک پاسگاه مرزبانی دارد و ساکنان ازطایفه زند هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

کشتگان، روستایی از توابع بخش بم پشت شهرستان سراوان در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
۱. رود خانه معروف نِهِنگ که از این سرزمین جنگلی یا به محلی و به زبان بلوچی گریشتگان جاری و به دریای عمان می ریزد
۲. رشته کوه های به اسم سُهربَند یا نِگوار دیم با بلندترین قلّه معروف و دیدنی به اسم سُهر کُوه یا کُوه سُهر در سرزمین کوهپایه ای منطقه گِیشتگان .۳. همجوار و هم تَوار به زبان محلی معنی اش هم صدا با رشته کوههای زامُران
وَش آتکءِ مَن گِیشتگانءِ هَلکءُ دَمَگءَ.


کلمات دیگر: