کلمه جو
صفحه اصلی

طرقبه

فرهنگ فارسی

۱- بخشی است از شهرستان مشهد محدود از مشرق به بخش حومه از مغرب بکوه بینالود که از شمال بکوه تخت رستم از جنوب به دهستان پیوه ژن دارای مناظر طبیعی زیبا که مورد توجه شهر نشینان و خارجیان و تابستان تفرجگاه است . بواسطه وفور آب و لطافت هوا دارای انواع میوه های شاداب و قابل توجه است . ولی بواسطه کوهستانی بودن محصول زمین کم و غله اندک بدست آید. شغل اهالی باغداریزراعت کسب قالی و قالیچه بافی است . معادن سرب زغال سنگ و مرمر دارد.این بخش از ۴ دهستان و ۹۸ آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و حدود ۲۹٠۳۹ تن سکنه دارد. ۲ - دهستان مرکزی بخش طرقبه که در قسمت شمال غربی مشهد واقع است و ۹۷٠۹ تن سکنه و ۱۴ آبادی بزرگ و کوچک دارد. قصبه مرکز بخش مذکور واقع در ۲٠ کیلومتری شمال غربی مشهد : کوهستانی و معتدل : ۱٠۱٠۱ تن سکنه : محصول غلات میوه ابریشم : شغل باغداری قالیچه بافی کسب و تجارت . تابستان عده ای از اهالی مشهد درین قصبه زندگی میکنند.
دهستان مرکز بخش طرقبه شهرستان مشهد ۲٠ هزار گزی شمال باختری مشهد کوهستانی - معتدل .

لغت نامه دهخدا

طرقبه . [ طُ ق َ ب َ ] (اِخ ) دهستان مرکزی بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد که در قسمت شمال باختری مشهد واقع و نفوس آن در حدود 9709 نفر و متشکل از 14 آبادی بزرگ و کوچک و قراء مهم آن جاغرق با 1628 تن سکنه و عنبران با 698 نفر جمعیت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


طرقبه . [ طُ ق َ ب َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد در 20هزارگزی شمال باختری مشهد. کوهستانی و معتدل با 2938 نفر سکنه . آب آن از رودخانه و محصول آنجا انواع میوه جات ، خشکبار، تریاک ، بنشن ، ابریشم و غلات است . شغل اهالی باغداری و قالیچه بافی و کسب تجارت و راه آن اتومبیل رو است . بواسطه ٔ مرکزیت و موقعیت طبیعی که دارد از سایر دهات اطراف خود پرجمعیت تر و وسایل ایاب و ذهاب و زندگی بهتر است . تابستان بیشتر اهالی مشهد در این قصبه زندگی مینمایند. دارای یک خیابان جدیدالاحداث در دست اقدام و چندین شاهراه عمومی و سه میدان که در اطراف آنها دکاکین متعدد اغذیه فروشی است میباشد. ادارات دولتی بخشداری ، شهرداری ، نمایندگی دارائی ، آمار، دفتر ازدواج و طلاق و دبستان و پاسگاه ژاندارمری دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


طرقبه . [ طُ ق َ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان مشهد، محدود است از طرف خاوربه بخش حومه ، از باختر به کوه بینالود، از شمال به کوه تخت رستم ، از جنوب به دهستان پیوه ژن . بطور کلی این بخش در دامنه ٔ کوه بینالود و داخل رودخانه های پرآب که از کوه سرچشمه گرفته واقع است . بینالود بواسطه ٔازدیاد چشمه سار رودخانه و غرس اشجار، اغلب آبادیها بهم اتصال پیدا کرده که در بعضی نقاط طول آنها از 20هزار گز تجاوز میکند. مناظر طبیعی عبارتند از چشمه سبز، بندطرق ، گلستان ، زشک ، محله زشک ، وکیل آباد، شاندیز، گلمکان ، دولت آباد، ابرده بالا و پائین که اغلب آنها بهم متصل هستند و مورد توجه شهرنشینان و خارجیان میباشند و تابستان تفرجگاه ایشان است . بواسطه ٔ وفور آب و لطافت هوا دارای انواع میوه جات شاداب و قابل توجه میباشد لیکن بواسطه ٔ کوهستانی بودن محصول زمینی آنها کم ، حاصل غله بقدری است که اغلب سالها تکافوی خوراک سالیانه ٔ آنها را نمینماید. از همین مختصر زمین مزروعی نیز بیشتر استفاده ٔ تریاک کاری میشود. اهالی مشهد برای ییلاق و شرکتهای کمپوت سازی و خشکبار برای تجارت در تابستان به این منطقه می آیند. شغل ساکنین بخش باغداری ، کسب و زراعت است و از صنایع دستی هم بی بهره نیستند. در بیشتر قراء قالی و قالیچه بافی متداول است . این منطقه علاوه بر مناظر طبیعی و منابع زراعتی از منابع زیرزمینی هم بی بهره نبوده معادن زیادی دارد که مورد توجه است مانند سرب ِ جاغرق ، زغال سنگ ِ نقندر،مرمر الوان در شاندیز، زغال سنگ حوض . اردمه معادن زیادی نیز دارد که تاکنون استخراج نشده است . در بیشتر آبادیهای بخش راه شوسه و فرعی احداث و عبور و مرور بسهولت انجام میگیرد. این بخش از چهار دهستان بنام گلمکان ، شاندیز، اردمه و دهستان مرکزی که شامل 98 آبادی بزرگ و کوچک است تشکیل شده و مجموع نفوس آن در حدود 29039 نفر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


طرقبه. [ طُ ق َ ب َ ] ( اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان مشهد، محدود است از طرف خاوربه بخش حومه ، از باختر به کوه بینالود، از شمال به کوه تخت رستم ، از جنوب به دهستان پیوه ژن. بطور کلی این بخش در دامنه کوه بینالود و داخل رودخانه های پرآب که از کوه سرچشمه گرفته واقع است. بینالود بواسطه ٔازدیاد چشمه سار رودخانه و غرس اشجار، اغلب آبادیها بهم اتصال پیدا کرده که در بعضی نقاط طول آنها از 20هزار گز تجاوز میکند. مناظر طبیعی عبارتند از چشمه سبز، بندطرق ، گلستان ، زشک ، محله زشک ، وکیل آباد، شاندیز، گلمکان ، دولت آباد، ابرده بالا و پائین که اغلب آنها بهم متصل هستند و مورد توجه شهرنشینان و خارجیان میباشند و تابستان تفرجگاه ایشان است. بواسطه وفور آب و لطافت هوا دارای انواع میوه جات شاداب و قابل توجه میباشد لیکن بواسطه کوهستانی بودن محصول زمینی آنها کم ، حاصل غله بقدری است که اغلب سالها تکافوی خوراک سالیانه آنها را نمینماید. از همین مختصر زمین مزروعی نیز بیشتر استفاده تریاک کاری میشود. اهالی مشهد برای ییلاق و شرکتهای کمپوت سازی و خشکبار برای تجارت در تابستان به این منطقه می آیند. شغل ساکنین بخش باغداری ، کسب و زراعت است و از صنایع دستی هم بی بهره نیستند. در بیشتر قراء قالی و قالیچه بافی متداول است. این منطقه علاوه بر مناظر طبیعی و منابع زراعتی از منابع زیرزمینی هم بی بهره نبوده معادن زیادی دارد که مورد توجه است مانند سرب ِ جاغرق ، زغال سنگ ِ نقندر،مرمر الوان در شاندیز، زغال سنگ حوض. اردمه معادن زیادی نیز دارد که تاکنون استخراج نشده است. در بیشتر آبادیهای بخش راه شوسه و فرعی احداث و عبور و مرور بسهولت انجام میگیرد. این بخش از چهار دهستان بنام گلمکان ، شاندیز، اردمه و دهستان مرکزی که شامل 98 آبادی بزرگ و کوچک است تشکیل شده و مجموع نفوس آن در حدود 29039 نفر است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

طرقبه. [ طُ ق َ ب َ ] ( اِخ ) دهستان مرکزی بخش طرقبه شهرستان مشهد که در قسمت شمال باختری مشهد واقع و نفوس آن در حدود 9709 نفر و متشکل از 14 آبادی بزرگ و کوچک و قراء مهم آن جاغرق با 1628 تن سکنه و عنبران با 698 نفر جمعیت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

طرقبه. [ طُ ق َ ب َ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بخش طرقبه شهرستان مشهد در 20هزارگزی شمال باختری مشهد. کوهستانی و معتدل با 2938 نفر سکنه. آب آن از رودخانه و محصول آنجا انواع میوه جات ، خشکبار، تریاک ، بنشن ، ابریشم و غلات است. شغل اهالی باغداری و قالیچه بافی و کسب تجارت و راه آن اتومبیل رو است. بواسطه مرکزیت و موقعیت طبیعی که دارد از سایر دهات اطراف خود پرجمعیت تر و وسایل ایاب و ذهاب و زندگی بهتر است. تابستان بیشتر اهالی مشهد در این قصبه زندگی مینمایند. دارای یک خیابان جدیدالاحداث در دست اقدام و چندین شاهراه عمومی و سه میدان که در اطراف آنها دکاکین متعدد اغذیه فروشی است میباشد. ادارات دولتی بخشداری ، شهرداری ، نمایندگی دارائی ، آمار، دفتر ازدواج و طلاق و دبستان و پاسگاه ژاندارمری دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

شهر طُرقَبه (ترقبه) که اکنون یکی از شهرهای شهرستان طرقبه شاندیز به شمار می آید، از جمله آبادی های بزرگ طوس قدیم بوده که در میان دره های سرسبز رشته کوه بینالود واقع گردیده است. طرقبه سابقه ای طولانی دارد و به عنوان یکی از مناطق دشت توس به نام ترغبذ در قرون اسلامی شناخته می شد و برای اینکه بر سر راه کوهستانی و مال رو مشهد به نیشابور قرار داشت، در در طول سده های اسلامی به صورت گذرگاه و تفرج گاه نیز به شمار می رفت که هم اکنون نیز به دلیل آب و هوای مطبوع و امکانات و خدمات شهری از قبیل پارک عمومی زیبا و رودخانه کنار آن، درمانگاه و مسجد و رستوران های متعدد درمحیط طبیعی و فروشگاه های بزرگ صنایع دستی (بازار بین المللی بعثت ) برای خرید سوغات هایی نظیر فرش، سبدهای حصیری و تابلوهای حکاکی شده و هتل طرقبه از جمله مکان های گردشگری مشهد به شمار می رود. این شهر زادگاه شهردار کنونی تهران محمد باقر قالیباف است و همچنین دارای مراکز متعدد توریستی و گردشگری است و از مراکز مهم توریستی استان خراسان به شمار می رود. این منطقه کوهستانی زیبا دارای باغ ها و پارک های زیادی است و به داشتن تپه های زیبا و شب های خنک در تابستان مشهور می باشد و نیز محصولات باغی فراوان از جمله سیب و گیلاس مرغوب دارد.

پیشنهاد کاربران

حروف ( ح ع ث ص ض ذ ط ظ ) این حروف مخصوص زبان عربی است. ودرهیچ زبان دیگری وجود ندارد. کلمات ترکی را عمدا با این حروف می نویسند. تا ما ترکها فکر کنیم که این کلمات عربی هستند. مثلا ( شیر جنگل در ترکی ) اصلان=اسلان. . . . . اطاق=اتاق. . . . . قاتار=قطار. . . . طرقبه=تورقبه. . . طوس=توس. . . . طاریم=تاریم. . . . طالقان=تالقان. . . . . . روستای بابا طاهر عریان=اوریان. . . . عقاب=اوقاپ ( قارتال ) . . . . . عاشیق=آشیق. . . . طالش=تالش. . . . روستای اتیق مرند=عتیق. . . . . . روستای عیش آبادمرند=ایش اباد. . . روستای قوتور خوی=قطور. . . . صابون=سابین ( فعل سابیدن فارسی از آن گرفته شده است ) . . . . حوله=هوله. . . . . . اردبیلین گوزل حیران گدیکی=هیران ( هیرادفر، هیراد، هیرمند ) . . . . . قاطر=قاتیر. . . . اوتوراق=اطراق. . . . باطلاق=باتلاق

طرقّه : ( ط. ظ. ذ. ح. ع. ث. ص. ض ) این حروف مخصوص زبان عربی است. خیلی وقتها واژه های تورکی را با این حروف نوشته اند. برای ردگم کنی. مثل اصلان. قطار. قاطر. طهران. روستای باباطاهر عریان ( اوریان ) . روستای قوتور خوی ( قطور ) . .

تاراققا = تاراق ( صدای انفجار ) قا ( پسوند ) = تاراق کننده، ماده منفجره


کلمات دیگر: