کلمه جو
صفحه اصلی

سلوک


مترادف سلوک : سازش ، انتهاج، رفتار، روش، طی طریق کردن، رفتن

متضاد سلوک : ناسازگاری

برابر پارسی : رفتار، روش، شیوه، کردار

فارسی به انگلیسی

bearing, behavior, behaviour, comportment, conduct, deportment, manners

behaviour


فارسی به عربی

سلوک , صلة

عربی به فارسی

رفتار , حرکت , وضع , سلوک , اخلا ق


مترادف و متضاد

۱. سازش ≠ ناسازگاری
۲. انتهاج، رفتار، روش
۳. طی طریق کردن، رفتن


behavior (اسم)
حرکت، رفتار، وضع، سلوک، اخلاق، طرز رفتار، مشی

conduct (اسم)
رفتار، سلوک

demeanor (اسم)
حرکت، رفتار، وضع، سلوک

bearing (اسم)
رفتار، وضع، جهت، متکا، یاتاقان، بردباری، سلوک، طاقت، زاد و ولد، زایش، نسبت

deportment (اسم)
رفتار، وضع، سلوک، اخلاق

behaviour (اسم)
سلوک، اخلاق، طرز رفتار، مشی

سازش ≠ ناسازگاری


فرهنگ فارسی

در آمدن درجائی، رفتار، روش، سازش
۱ - ( مصدر ) رفتن در راهی . ۲ - در آمدن در جایی . ۳ - ( اسم ) روش رفتار . ۴ - طی مدارج خاص که سالک باید آنها را طی کند تا به مقام وصل و فنا برسد . از جمله این مدارج توبت و مجاهدت و خلوت و غزلت و ورع و صمت و رجا و غیره است .
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد .

فرهنگ معین

(سُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) در پیش گرفتن راهی . ۲ - (اِمص . ) روش ، رفتار. ۳ - طی مدارج توسط سالک به مقام وصل و فنا.

لغت نامه دهخدا

سلوک . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. دارای 145 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ مهاباد. محصول آنجا غلات ، توتون ، چغندر، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


سلوک . [ س ُ ] (ع مص ) راه رفتن . (آنندراج ) (غیاث ). راه سپردن . (دهار) (مجمل اللغة) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59). پای سپر کردن جای را. سَلک . (منتهی الارب ). و رجوع به سلک شود.
- حسن سلوک ؛ خوش رفتاری .
- سوء سلوک ؛ بدرفتاری .
|| (اِ) راه . طریق . سبیل . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) :
در سلوک کعبه ٔ جان چرخ زرین کاسه را
از پی دریوزه جای کاسه گردان دیده اند.

خاقانی .


طی ّ مکان ببین وزمان در سلوک شعر
کاین طفل یکشبه ره یکساله میرود.

حافظ.


- راهی سلوک :
سراپرده زد شاه بر دشت دوک
سپاهی چنان گشن و راهی سلوک .

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2766).


|| آئین . قانون . طریقه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || وضع. رسم . طرز. || عادت . رفتار. روش . (ناظم الاطباء).

سلوک. [ س ُ ] ( ع مص ) راه رفتن. ( آنندراج ) ( غیاث ). راه سپردن. ( دهار ) ( مجمل اللغة ) ( المصادر زوزنی ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59 ). پای سپر کردن جای را. سَلک. ( منتهی الارب ). و رجوع به سلک شود.
- حسن سلوک ؛ خوش رفتاری.
- سوء سلوک ؛ بدرفتاری.
|| ( اِ ) راه. طریق. سبیل. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) :
در سلوک کعبه جان چرخ زرین کاسه را
از پی دریوزه جای کاسه گردان دیده اند.
خاقانی.
طی مکان ببین وزمان در سلوک شعر
کاین طفل یکشبه ره یکساله میرود.
حافظ.
- راهی سلوک :
سراپرده زد شاه بر دشت دوک
سپاهی چنان گشن و راهی سلوک.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2766 ).
|| آئین. قانون. طریقه. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || وضع. رسم. طرز. || عادت. رفتار. روش. ( ناظم الاطباء ).

سلوک. [ س ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز. دارای 715 تن سکنه است. آب آن از چشمه ورودخانه. محصول آنجا غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

سلوک. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ابل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 145 تن سکنه است. آب آن از رودخانه مهاباد. محصول آنجا غلات ، توتون ، چغندر، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

سلوک . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز. دارای 715 تن سکنه است . آب آن از چشمه ورودخانه . محصول آنجا غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


فرهنگ عمید

۱. رفتار، روش.
۲. در پیش گرفتن راهی و در آن راه رفتن.
۳. [قدیمی] در آمدن در جایی.
۴. سازش.
۵. (تصوف ) سیر در مراتب وجود برای وصول به کمال و نیل به حقیقت که از شرایط آن عزلت، ریاضت، عبادت، شب زنده داری و ترک شهوات است.

دانشنامه عمومی

سلوک به معنی رشد معنوی یا نزدیک تر شدن به خدا (در تصوف) است.
سلوک (هشترود)، یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی
سلوک (مهاباد)، یکی از روستاهای استان آذربایجان غربی
دهستان سلوک، یکی از دهستان های استان آذربایجان شرقی
کتیبه سلوک، در تخت جمشید
گوست داگ: سلوک سامورایی، فیلمی به کارگردانی و نویسندگی جیم جارموش
سلوک (رمان)، عنوان داستان بلندی به قلم محمود دولت آبادی می باشد.
سلوک همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

نقل قول ها

سلوک (رمان). سلوک عنوان داستان بلندی به قلم محمود دولت آبادی می باشد.

پیشنهاد کاربران

رهرو

سیر و سفریست که سالک ( رهرو ) گام به گام می پیماید برای پیوستن به کمال و رسیدن به حقیقت

ره کمال

سلام و کلام :
باعرض پوزش از برخی عزیز انی که اشاراتی نزدیک به معنای واژه [سلوک ] داشته اند، به رسم رسالت اندیشه و جهت [ تنقیح و اصلاح ] ناچار به نگارشی بیش شدم.
[ رهرو ] به معنای [ پرو و دنبال کننده ] می باشد که اگر در مسیر کمال [ره کمال] باشد ، میشود [ سالک ] نه [ سلوک ]
ودر مورد عزیز دیگری که اشاره نزدیکتر و قوی تری داشتند و فرمودند [ سیر و سفر یست ] در مسیر کمال ، باید عرض کنم
آن [ سیر سلوک ] است، پیوسته خجسته و رستگار باشیم ( نفیسی ) ✒️


کلمات دیگر: