کلمه جو
صفحه اصلی

محمودی

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد . دارای ۳۸۶ تن سکنه . محصول : غلات بنشن پنبه انگور صنایع دستی : قالیچه بافی .
( صفت ) ۱ - منسوب به محمود ( مطلقا ) . ۲ - منسوب به سلطان محمودغزنوی : غلامان محمودی . ۳ - ( اسم ) سکه ای بود نقره .
شاعر باستانی

لغت نامه دهخدا

محمودی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مطلق محمود. || منسوب به محمود که نام اجدادی است . (از انساب سمعانی ). || منسوب به محمود غزنوی . رجوع به غزنویان شود. || نوعی سکه ٔ نقره . (از آنندراج ). قسمی از مسکوک . (ناظم الاطباء).


محمودی . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . 336 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


محمودی . [ م َ ] (اِخ ) شاعری باستانی که شعر او در لغت نامه ٔ اسدی به شاهد آمده است .


محمودی. [ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به مطلق محمود. || منسوب به محمود که نام اجدادی است. ( از انساب سمعانی ). || منسوب به محمود غزنوی. رجوع به غزنویان شود. || نوعی سکه نقره. ( از آنندراج ). قسمی از مسکوک. ( ناظم الاطباء ).

محمودی. [ م َ ] ( اِخ ) شاعری باستانی که شعر او در لغت نامه اسدی به شاهد آمده است.

محمودی. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. 386 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

محمودی. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان. 336 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).


دانشنامه عمومی

محمودی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
محمودی (اسفراین)
محمودی (بافت)
محمودی (جیرفت)
محمودی (قوچان)
محمودی (میناب)
محمودی (یزد)

دانشنامه آزاد فارسی

طایفۀ کُرد ایران و عثمانی، از طوایف ساکن در شرق دریاچۀ وان و کوه های یالچین، تا درۀ قطور از نواحی شهرستان خوی در آذربایجان غربی، متشکل از ۱۲۰ تیره، از طوایف بزرگ یزیدی. اینان تا نیمۀ دوم قرن ۱۰ق، بر این مذهب باقی بودند. به نوشتۀ بدلیسی، اصل و نسب امرای محمودی به سلاطین مروانی (احتمالا مروانیان دیار بکر ۳۷۲ـ۴۷۸ق/۹۸۲ـ۱۰۸۵م) می رسید. جد آنان، شیخ محمود در زمان قرایوسف قراقویونلو از جزیرۀ ابن عمر به حدود آذربایجان آمد و با اجازۀ او در قلعۀ آشوت جای گرفت و پس از چندی به جبران شهامت هایی که در بعضی از جنگ ها از خود نشان داده بود، امارت نواحی آشوت و خوشاب را به دست آورد و اتباع و اقوامش به محمودی موسوم شدند. امرای محمودی در زمان آق قویونلوها، اعتبار بیشتری یافتند و ناحیۀ الباق ضمیمۀ حکومت آنان شد. محمودی ها، پس از آن به شاه اسماعیل صفوی پیوستند و در زمان شاه طهماسب میان دولت های صفوی و عثمانی تقسیم شدند. در عصر شاه عباس نیز این وضع تکرار شد. در این روزگار، یک گروه از محمودیان را به عراق عجم فرستادند. شاهوردی سلطان محمودی تا ۱۰۲۰ق حاکم بنفهل (ایرانشهر) بود و پس از مرگ او برادرش شیرازی سلطان به حکومت نشست. در همان سال ها عبدالله بیگ حاکم خوشاب و زینل خان حاکم قراحصار و مصطفی بیگ حاکم ماکو و زینل بیگ محمودی حاکم چورس بودند. محمودی ها از دورۀ شاه صفی و شاه عباس دوم، اتباع دولت عثمانی شدند.

پیشنهاد کاربران

محمودی یکی از فامیلی های مهرنجون هست.

چون اون ها لر هستند پس فامیلیشون میشود محمودی

من هم یکی از اهل مهرنجون هستم و لر هستم.

معنی:به نظر من محمودی یکی از فامیلی های خوب استان شیراز است.

من مهشید محمودی هستم در شهر بندرعباس زندگی میکنم و عاشق فامیلم محمودی هستم❤️

حسین محمودی


تش محمودی ( ابراهیم وند ) تیره احمد وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند



لقب پیامبر است و به نظر من خیلی ارزشمند است

لقب پیامبر است پس نام ارزشمندی است

طایفه ابراهیم محمدی ایل بختیاروند قوم لر
از نسل سلسله لر برمکی ساسانی

ابراهیم محمدی ( ابراهیم محمودی ) لر بختیاروند

ایل بهارلو. طایفه جامعه بزرگی


کلمات دیگر: