کلمه جو
صفحه اصلی

آمار

فارسی به انگلیسی

numbers, statistics, tally


statistics, tally


فارسی به عربی

أحصاءاتٌ ، أحصائية


مترادف و متضاد

استقصا، پی‌جویی، تتبع


احصا، احصائیه، حساب، شمار


۱. احصا، احصائیه، حساب، شمار
۲. استقصا، پیجویی، تتبع


فرهنگ معین

[ په . ] ( اِ.)1 - حساب ، شمار. 2 - واژه ای است فارسی ، برابر استاتیستیک یا احصائیه ، علمی که موضوع آن طبقه بندی علمی وقایع اجتماعی است ، و قاعدة آن محاسبه و نشان دادن نتیجه به صورت ارقام و اعداد است مثل شمارة جمعیت یک ده ، میزان محصولات صنعتی یا کشاورزی .


لغت نامه دهخدا

آمار. (اِ) احصائیّه . (فرهنگستان ).


آمار. (اِ) (از پهلوی به معنی شمار) آماره . آوار. آواره . اَواره . اَوارِجه . حساب :
آنگهی گنجور مشک آمار کرد
تا مر او را زآن نهان بیدار کرد.

رودکی .




فرهنگ عمید

۱. داده‌های عددی به دست آمده از بررسی اطلاعات دربارۀ یک مجموعه: آمار اقتصادی، آمار سیاسی، آمار نفوس.
۲. علم گردآوری و بررسی داده های عددی.



کلمات دیگر: