numbers, statistics, tally
آمار
فارسی به انگلیسی
statistics, tally
فارسی به عربی
أحصاءاتٌ ، أحصائية
مترادف و متضاد
استقصا، پیجویی، تتبع
احصا، احصائیه، حساب، شمار
۱. احصا، احصائیه، حساب، شمار
۲. استقصا، پیجویی، تتبع
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
آمار. (اِ) احصائیّه . (فرهنگستان ).
آمار. (اِ) (از پهلوی به معنی شمار) آماره . آوار. آواره . اَواره . اَوارِجه . حساب :
آنگهی گنجور مشک آمار کرد
تا مر او را زآن نهان بیدار کرد.
آنگهی گنجور مشک آمار کرد
تا مر او را زآن نهان بیدار کرد.
رودکی .
کلمات دیگر: