کلمه جو
صفحه اصلی

جعفرآباد

لغت نامه دهخدا

جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور در پانزده هزارگزی خاور فدیشه . جلگه و معتدل است و سکنه ٔ آن 46 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند.آب آن از قنات و محصول آن غلات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسا در 30هزارگزی باختر داراب سکنه ٔ آن 25 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) (یا سلطان آباد) دهی است از دهستان دودانگه ٔ بخش هوراند شهرستان اهر در 10500گزی شمال هوراند و 28500گزی راه شوسه ٔ اهر به کلیبر. کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 148 تن شیعی مذهب و ترکی زبانند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان در 38هزارگزی جنوب باختری فلاورجان و سه هزارگزی شمال راه بیستگان به گردنه سرخ . ساحل زاینده رود و معتدل است و سکنه ٔ آن 50 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از زاینده رود و محصول آن غلات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان و 7هزارگزی شمال راه شوسه ٔ رفسنجان به کرمان جلگه و سردسیر است و سکنه ٔ آن 440 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پسته و لبنیات است . راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای__ران ج 8).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودخانه بخش میناب شهرستان بندرعباس در 100هزارگزی شمال میناب و 2هزارگزی خاور راه مالرو وکلاشکرد به میناب . سکنه ٔ آن 40 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم در 35هزارگزی جنوب خاوری فهرج و 25هزارگزی شمال راه فرعی بم به خاش . سکنه ٔ آن 43 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سگوندبخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد در 15هزارگزی جنوب باختری زاغه و 9هزارگزی راه شوسه ٔ خرم آباد به بروجرد. سکنه ٔ آن 50 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان صفار بخش مرکزی شهرستان آباده در 32هزارگزی شمال باختر آباده کنار راه شوسه ٔ اصفهان به شیراز. سکنه ٔ آن 15تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ای__ران ج 7).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان در 73هزارگزی شمال باختر راور و 27هزارگزی شمال راه فرعی راور به کرمان . سکنه ٔ آن دو خانوار است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان در 40هزارگزی جنوب خاوری مشیز سر راه مالرو قلعه عسکر به مشیز سکنه ٔ آن پانزده تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین در پانزده هزارگزی شمال باختر نائین و پنج هزارگزی راه مالرو سپرو به نائین . کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 20 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهکده ای است از بخش حومه ٔ شهرستان ساوه در 24هزارگزی خاور ساوه . سکنه ٔ آن 34 تن از ایل شاهسونند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان در 14هزارگزی شمال خاوری کوزران در کنار رودخانه ٔ زردآب . دشت و سردسیر است و سکنه ٔ آن 200 تن شیعی مذهب و کردی و فارسی زبانند. آب آن از سراب بوبور و محصول آن غلات و حبوبات دیم و کمی لبنیات و برنج و چغندر است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد در 24هزارگزی شمال باختر فریمان .جلگه و معتدل است و سکنه ٔ آن 92 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن چغندر و غلات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان افشار اول بخش اسدآباد شهرستان همدان در 23هزارگزی باختر اسدآباد و پنج هزارگزی شمال راه مالرو عمومی اسدآباد به سنقر. کوهستانی و سردسیر است وسکنه ٔ آن 296 تن شیعی مذهب و کردی و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات و حبوبات و لبنیات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوچ تپه بخش ترکمان شهرستان میانه در 14هزارگزی باختر میانه و 7هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز به میانه . کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 83 تن شیعی مذهب و ترکی زبانند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا شهرستان نهاوند در 11هزارگزی جنوب خاوری نهاوند و 2هزارگزی جنوب خاوری نهاوند بملایر و بروجرد. جلگه و سردسیر است و سکنه ٔ آن 150تن شیعی مذهب و لری و فارسی زبانند. آب آن از رودخانه ٔ گاماسیاب و محصول آن غلات و توتون و حبوبات و لبنیات و انگور است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برده سره بخش اشترینان شهرستان بروجرد در 6 هزارگزی شمال باختری اشترینان به ظفرآباد. جلگه و معتدل است و سکنه ٔ آن 892 تن شیعی مذهب و لری و فارسی زبانند. آب آن از رودخانه و قنات و محصول آن غلات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز در 52هزارگزی جنوب خاور اردکان و 4هزارگزی راه شوسه ٔ بیضا به زرقان . دامنه و معتدل است و سکنه ٔ آن 680 تن شیعی مذهب و فارسی و لری زبانند. آب آن از قنات و محصول آن چغندر و لوبیا و برنج است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه و سه هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ عمومی زاهدان . جلگه و معتدل است و سکنه ٔ آن 412 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است . راه مالرو دارد و از قلعه نو می توان اتومبیل هم برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار در 52هزارگزی خاور بیجار و سه هزارگزی فتح آباد. کوهستانی و سردسیر است و سکنه ٔ آن 310 تن شیعی مذهب و ترکی زبانند.آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و انگور و فرآورده های شیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز در 83هزارگزی خاور زرقان و 2هزارگزی راه فرعی توابع ارسنجان به کربال و خفرک . جلگه و معتدل است و سکنه ٔ آن 172 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند.آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه های گوناگون و چغندر است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای__-ران ج 7).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسن آباد بخش مرکزی شهرستان آباده در 52هزارگزی جنوب باختری اقلید کنار راه فرعی آسپاس به احمدآباد. جلگه و سردسیر است و سکنه ٔ آن 152 تن شیعی مذهب و فارسی وترکی و لری زبانند. آب آن از قنات و محصول آن عدس ونخود و غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حلوان بخش طبس شهرستان فردوس در78هزارگزی شمال باختری طبس . جلگه و گرمسیر است و سکنه ٔ آن 18 نفرند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز در 6هزارگزی جنوب خاور شیراز. جلگه و معتدل است و سکنه ٔ آن 87 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند.آب آن ازقنات و محصول آن غلات و چغندر و میوه های گوناگون است . راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کاشان در 9هزارگزی جنوب خاوری کاشان و 3هزارگزی راه شوسه ٔ کاشان به نطنز در کنار راه آهن . جلگه یی و معتدل است و سکنه ٔ آن 75 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند آب آن از قنات و محصول و آن غلات و میوه های صیفی و انار و انجیر و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان شهرضا در 6هزارگزی شمال شهرضا و 1500گزی خاور راه شوسه ٔ شهرضا به اصفهان . جلگه یی معتدل است و سکنه ٔ آن 60 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات است .راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خار و طوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود در 109هزارگزی جنوب خاوری بیار و 90هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ شاهرود به سبزوار.این ده در دشت شنزار واقع شده و آب و هوای آن معتدل خنک است و سکنه ٔ آن 50 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و تنباکو و فرآورده های شیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه ٔ شهرستان سنندج در24هزارگزی جنوب تپه گل و 9هزارگزی باختر راه شوسه ٔ همدان به بیجار. کوهستانی و سردسیر است و سکنه ٔ آن 250 تن شیعی مذهب و ترکی زبانند. آب آن از چشمه و قنات ومحصول آن غلات و حبوبات و مختصر انگور و لبنیات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قریم بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری در 6هزارگزی خاور کهنه ده . این ده در دشت واقع شده و آب و هوای آن معتدل و مرطوب است و سکنه ٔ آن 50 تن شیعی مذهب و مازندرانی و فارسی زبانند. آب آن از شیرین رود و محصول آن برنج و غلات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد در 25هزارگزی جنوب خاوری هشجین و 43هزارگزی راه شوسه ٔ هروآباد به ارومیه . کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 524 تن سنی مذهب و کردی زبانند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است . راه مالرو دارد و محل سکنای ایل اواوغلی در آنجاست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درب قاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور در 18هزارگزی خاور نیشابور. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 163 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد در 18هزارگزی شمال خرم آباد و 6هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . جلگه و معتدل است . و سکنه ٔ آن 60 تن شیعی مذهب و لری و لکی و فارسی زبانند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر در 26هزارگزی راه تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل مایل به گرمی است و سکنه ٔ آن 9 تن شیعی مذهب و ترکی زبانند. آب آن از چشمه و محصول غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رشخوار بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه در 10هزارگزی شمال باختری رشخوار و 2هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ عمومی تربت به رشخوار. جلگه و گرمسیر است و سکنه ٔ آن 156 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات و انواع میوه ها و ابریشم است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیر استاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود در 9هزارگزی جنوب شاهرود و6هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ شاهرود به دامغان . جلگه یی است معتدل و سکنه ٔ آن 100 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات شاهرود و محصول آن غلات و پنبه و انواع میوه هاست . راه آن مالرو است و از طریق رویان اتومبیل بسختی میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان در 27هزارگزی باختر قصبه ٔ رزن و سه هزارگزی باختر دمق . جلگه و سردسیر است و سکنه ٔ آن 400 تن شیعی مذهب و ترکی زبانند. آب آن از چشمه و رودخانه ٔ محلی و محصول آن غلات و انگور و حبوبات است . راه مالرو دارد. و تابستان از دمق اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان در پنج هزارگزی شمال باختری سعیدآباد سر راه فرعی سعیدآباد به زیدآباد. جلگه و سردسیر است و سکنه ٔ آن 50 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات و حبوبات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سلگی شهرستان نهاوند در 21هزارگزی باختر نهاوند و 4هزارگزی جنوب رودخانه . جلگه و سردسیر است و محصول آن غلات و حبوبات و لبنیات است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای__-ران ج 5).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سنخواست بخش اسفراین شهرستان بجنورد در 60 هزارگزی باختر اسفراین سر راه مالرو عمومی میان آباد به جاجرم . جلگه و معتدل است و سکنه ٔ آن 94 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، بنشن و پنبه است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار در 50هزارگزی جنوب باختری حسن آباد به سوگند و کنار راه عمومی بیجار به تکاب . کوهستانی و سردسیر است و سکنه ٔ آن 480 تن شیعی مذهب و کردی زبانند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و فرآورده های شیر و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی و جاجیم بافی است . پاسگاه ژاندارمری دارد وخط تلفن و تلگراف بیجار به تکاب از کنار آن میگذرد.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قراتوره بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج در16هزارگزی شمال خاوری دیواندره و 9هزارگزی خاور شوسه ٔ دیواندره به سقز کوهستانی و سردسیر است و سکنه ٔ آن 260 تن سنی مذهب و کردی زبانند. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و لبنیات و توتون است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه در 29هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 8 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مراغه به میانه . کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 65 تن شیعی مذهب و ترکی زبانند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و نخود و شغل اهالی زراعت و جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرون بخش نجف آبادشهرستان اصفهان در 36هزارگزی باختر نجف آباد کنار راه شوسه ٔ نجف آباد به دامنه . جلگه و معتدل است و سکنه ٔآن 209 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات ومحصول آن غلات و بادام و سیب و زردآلو و حبوبات و انگور و گردو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیار بخش بروجن شهرستان شهرکرد در 36هزارگزی باختر بروجن و سه هزارگزی راه شلمزار به شهرکرد و بروجن . جلگه و معتدل است و سکنه ٔ آن 267 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند.آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و حبوبات است .راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گله زن بخش خمین کمره ٔ شهرستان محلات در 12هزارگزی خاور خمین و 3هزارگزی راه شوسه ٔ خمین به دلیجان . این ده در جلگه واقع شده و آب و هوای آن معتدل است و سکنه ٔ آن 371 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و رودخانه و محصولات آن غلات و بنشن و پنبه و چغندر قند و انگور و میوه های سردسیری و شغل اهالی زراعت و قالی بافی و کرباس بافی است . راه فرعی و مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد در 90هزارگزی شمال خاوری بجنورد و 25هزارگزی خاور راه شوسه ٔ عمومی بجنورد به حصارچه . کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 434 تن شیعی مذهب و فارسی و ترکی زبانند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد در 18هزارگزی شمال خاور بجستان سر راه مالرو عمومی مرندیز به بجستان . دامنه و گرمسیر است سکنه ٔ آن 97 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، ارزن و زیره است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماربین بخش سده ٔ شهرستان اصفهان در 6هزارگزی خاور سده و سه هزارگزی باختر راه شوسه ٔ اصفهان به تهران . جلگه و معتدل و سکنه ٔ آن 124 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصولات آن صیفی و غلات و پنبه و تنباکو و میوه های گوناگون است .راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).



کلمات دیگر: