کلمه جو
صفحه اصلی

حسن آباد

لغت نامه دهخدا

حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان در 30 هزارگزی شمال خاوری همدان و یک هزارگزی خاور شوسه ٔ همدان به طهران . 40 تن سکنه دارد.


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان سعیدآباد. در شمال راه مالرو ناصریه - سعیدآباد،25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ابراهیم آباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان در 16هزارگزی جنوب سعیدآباد و یک هزارگزی باختر راه شوسه ٔ بندرعباس - سیرجان با 20 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جوشان بخش شهداد شهرستان کرمان در 47هزارگزی جنوب شهداد سر راه مالرو گوک - سیرج .25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان در هشتاد هزارگزی شمال کرمان و دوهزارگزی باختر راه فرعی کرمان - راور.25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان در 32 هزارگزی شمال باختری کرمان و دوهزارگزی خاور راه فرعی زرند - کرمان .30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت در 41هزارگزی جنوب خاوری سبزواران سر راه عمومی کهنوج به دوساری .25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت در یک هزارگزی جنوب سبزواران . سر راه فرعی کهنوج - سبزواران .39 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سعیدآبادبخش مرکزی شهرستان سیرجان در هفت هزارگزی جنوب سعیدآباد و دو هزارگزی جنوب راه مالرو طاهرآباد - سعیدآباد. با 10 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان فراهان بالا، بخش فرمهین شهرستان اراک در 12هزارگزی شمال خاوری فرمهین با 42 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قلعه کش بخش مرکزی شهرستان آمل در 12500 گزی خاور آمل .50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قنوج بخش بمپور شهرستان ایرانشهر در 95هزارگزی جنوب باختری بمپور و کنار راه مالرو قنوج - مسکوتان . با سه خانوار سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قهستان بخش مرکزی شهرستان سیرجان در 25 هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد و یک رو شوسه ٔ راه کرمان - بندرعباس . جلگه و سردسیر است و 50 تن سکنه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت در 100 هزارگزی جنوب خاوری مسکون و سی هزارگزی شمال راه مالرو کروک - سبزواران . با 10 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم . در 66 هزارگزی خاوری شوسه ٔ جیرفت - بم با 2 خانوار سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت در شش هزارگزی شمال خاوری مسکون و سر راه شوسه ٔ بم - سبزواران . 25 تن سکنه دارد. مزارع سرموران ، افراز و حسین آباد جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان رباط سرپوشیده ٔ بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار در40هزارگزی جنوب سبزوار. جلگه و معتدل است . 180 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان زیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان در 24هزارگزی شمال سعیدآباد. سر راه مالرو زیدآباد - خیرآباد.25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان انار شهرستان رفسنجان در 86 هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 5 هزارگزی خاور شوسه رفسنجان به یزد با 20 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان حسن آباد بخش حومه ٔ شهرستان سنندج است . واقع در 8هزارگزی جنوب سنندج و 5 کیلومتری باختر راه شوسه ٔ سنندج به کرمانشاه . کوهستانی و سردسیر است . 850 تن سکنه ٔ سنی - کردی دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات ،میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . یکی از قرای قدیمی کردستان است که قبل از احداث سنندج مدتی مرکز ولایت محسوب می شد و آثار ابنیه ٔ قدیم در روی کوه مجاور دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میبد بخش اردکان شهرستان یزد در 12هزارگزی باختر اردکان و چهارهزارگزی راه میبد به عقدا. جلگه و معتدل است . 424 تن سکنه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل در 14هزارگزی شمال خاوری بیجار و هشت هزارگزی راه مالرو ده دوست محمد به زابل ، آب آن از رودخانه ٔ هیرمند و محصول آن غلات ، صیفی ، لبنیات و شغل اهالی زراعت ، گله داری ، گلیم و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل در هفده هزارگزی شمال بیجار و دوازده هزارگزی راه مالرو جلال آباد - زابل . جلگه و گرم معتدل است . 85 تن سکنه ٔ بلوچی و فارسی زبان دارد. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان یزد. در دوهزارگزی شمال خاور یزد متصل براه فرعی یزد. جلگه ومعتدل است . 920 تن سکنه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان نساجی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار فرسخ بخش شهداد شهرستان کرمان در 16هزارگزی جنوب باختر شهداد. سر راه مالرو شهداد-کرمان . 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه در 19هزارگزی شمال باختری تکاب در مسیر ارابه رو احمدآباد به تکاب .دره ٔ معتدل است . 702 تن سکنه ٔ سنی و کردی دارد. آب آن از رودخانه ٔ ساروق و محصول آن غلات ، بادام ، حبوبات ، کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد در 43 هزارگزی شمال باختری فریمان جلگه و معتدل است . 780 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند در 40هزارگزی جنوب باختری بیرجند. دامنه و معتدل است . 23 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد در 25هزارگزی جنوب خاوری تربت جام و 7هزارگزی جنوب مالرو عمومی تربت جام . جلگه و معتدل است . 262 تن سکنه ٔ شیعی و حنفی فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، زیره و شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه در 23هزارگزی جنوب ارومیه و 6هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ ارومیه به مهاباد. جلگه و معتدل است . 150 تن سکنه ٔ شیعه ٔ ترک زبان دارد. آب آن از باراندوزچای و محصول آن غلات ، توتون ، انگور، حبوبات ، چغندر، برنج و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودنبه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان در 20هزارگزی شمال خاوری لاهیجان و 6هزارگزی لنگرود. 44 تن سکنه دارد. از لنگرود باقایق میتوان رفت . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه در 3 هزارگزی شمال باختری قصبه ٔ رود و 5 هزارگزی جنوب باختری سلامی . جلگه و گرمسیر است . 360 تن سکنه ٔ سنی و شیعه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، زیره . شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و کرباس بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ کدکن شهرستان تربت حیدریه در 63هزارگزی جنوب خاوری کدکن سر راه حیدرآباد به نسر. کوهستانی و معتدل است .416 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، خشکبار و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوندپور بخش مرکزی شهرستان شاه آباد در یکهزارگزی شمال خاور شاه آباد و کنار شوسه ٔ شاه آباد به کرمانشاه . دشت و سردسیر است . 740 تن سکنه ٔ شیعه ٔ کردی وفارسی دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات آبی و دیمی ، حبوبات ، چغندرقند، صیفی ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش خاش شهرستان زاهدان در یک هزارگزی جنوب خاش و کنار شوسه ٔ سروان به خاش . جلگه و گرمسیر است . 200 تن سکنه ٔ فارسی و بلوچی دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، لبنیات ، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان در 14هزاروپانصدگزی خاور مرزبانی و کنار راه عمومی کرم بست . کوهستانی و سردسیر است . 75 تن سکنه ٔ شیعه ٔ کردی و فارسی زبان دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، حبوبات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت است . (ازفرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه در 20 هزارگزی شمال باختری کدکن سر راه ارابه رو کدکن به شهر کهنه دشت . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است . مزرعه ٔ کلاته ٔ سلطانیه جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار در شش هزارگزی خاور بیجار و دوهزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ بیجار- همدان . تپه ماهور و سردسیر است . 400 تن سکنه ٔ شیعه ٔ کرد دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، لبنیات ، انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیشکوه بخش تفت شهرستان یزددر 41هزارگزی جنوب باختر تفت متصل به راه ابرقو به تفت و به یزد. کوهستانی و معتدل است . 306 تن سکنه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات است . راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادگان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد در 36 هزارگزی شمال مشهد و یکهزارگزی شمال شوراب . جلگه و معتدل است . 655 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد بخش حومه ٔ شهرستان قوچان در 18هزارگزی شمال باخترقوچان و 3 هزارگزی جنوب شوسه قدیمی قوچان به شیروان . کوهستانی و معتدل است . 288 تن سکنه ٔ شیعه ٔ ترکی و فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، انگور و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد بخش حومه ٔ شهرستان قوچان در 33هزارگزی جنوب شوسه ٔ قدیمی قوچان - مشهد. جلگه و معتدل است . 121 تن سکنه ٔ شیعه ٔ ترکی و کردی و فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد در 3هزارگزی جنوب شوسه ٔ مشهد به قوچان . جلگه و معتدل است . 150 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی و کردی دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، زیره ، پنبه و شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان در 20 کیلومتری شمال باختر قصبه ٔ اسدآباد شش هزارگزی شمال آق بلاغ . جلگه و سردسیر است . 488 تن سکنه ٔ شیعه ٔ کرد دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، لبنیات ،حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسنوند بختن سلسله ٔ شهرستان خرم آباد در دوهزارگزی جنوب خاوری الشتر و دوهزارگزی جنوب خاوری راه خرم آباد به الشتر. جلگه است . 120 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی و لری دارد. آب آن از سراب پایی و محصول آن غلات ، حبوبات ، لبنیات ، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است . ساکنین از طایفه ٔ حسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد در 25هزارگزی شمال خاوری صالح آباد. جلگه و گرمسیر است . 48 تن سکنه ٔ شیعی و سنی فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، زیره ، پنبه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه شهرستان ارومیه در شش هزارگزی جنوب خاوری اشنویه ودر مسیر ارابه رو نالوس دره . سردسیر و دارای 263 تن سکنه ٔ سنی و کرد است . آب آن از قادرچای و محصول آن غلات ، توتون ، حبوبات و شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است (در اصطلاح محلی این ده راآستارا میگویند). (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان در 12هزارگزی جنوب زرند و چهار هزارگزی شمال راه مالرو زرند - رفسنجان . جلگه و معتدل است . 178 تن سکنه ٔ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن پسته ، پنبه و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔبخش صومای شهرستان ارومیه در 3 هزارگزی خاور هشتیان و سه هزارگزی خاور ارابه رو باجرگر به سلماس . دامنه و سردسیر سالم است . 132 تن سکنه ٔ سنی - کردی دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


حسن آباد. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه ٔ شهرستان سنندج در 15هزارگزی شمال خاور گل تپه و چهارهزارگزی چاله کند و دوهزارگزی جنوب راه اتومبیل رو طراقیه به علی سوده . تپه ماهور و سردسیر است . 170 تن سکنه ٔ شیعه ٔ ترک زبان دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، جزئی انگور، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).



کلمات دیگر: