دانشنامه آزاد فارسی

عاصمی محمد

عاصی اصفهانی

عاصی رشتی محمدحسن

عاضد فاطمی

عاطفی کرمانشاهی اسدالله

عاطفی کرمانشاهی یدالله

عاطل و باطل

عاقر

عاقل خان رازی

عاقل خان هندی

عاقله

عاقلی باقر

عاقلی مهدی

<hr> مترادف عالم : آفاق، آفرینش، جهان، دنیا، فلک، کیهان، گردون، گیتی | خردمند، دانا، دانشمند، دانشور، علیم، فاضل، فرزانه، فرهیخته، محقق، ملا <hr> متضاد عالم : جاهل <hr> برابر پارسی : جهان، دانشمند، سپهر گردون، کیهان، گیتی

مترادف عالم : آفاق، آفرینش، جهان، دنیا، فلک، کیهان، گردون، گیتی | خردمند، دانا، دانشمند، دانشور، علیم، فاضل، فرزانه، فرهیخته، محقق، ملا متضاد عالم : جاهل برابر پارسی : جهان، دانشمند، سپهر گردون، کیهان، گیتی

عالم

عالم ارای امینی

عالم ارای شاه اسماعیل

عالم ارای عباسی

عالم ارای نادری

عالم العلماء

عالم خان منغیتی

عالم زاده هادی

عالم صغیر و عالم کبیر

عالم محمودامین

عالم نوسانی

عالمگیر گورکانی دوم

عالی اباد غار

عالی احمد

عالی شیرازی محمد

عالی شیرازی محمدحسین

عالی قاپو

عالی مصطفی

عالی نژاد خلیل

عالیجناب خاکستری

عام الفیل

عام و خاص

عامر بن طاهر

عامر دوم

عامری

عامری ابوالحسن

عامری الحسینی عبدالله

عامری علی محمد

<hr> مترادف عامل : آژانس، پیشکار، کارپرداز، کارگزار، نماینده، مامور، مزدور، بااثر، ثمربخش، موثر، صانع، فاعل، کننده <hr> برابر پارسی : کارگذار، کاردار، پیشکار، انگیزه، کارکن، کارگزار، کنشگر، کننده، گماشته

مترادف عامل : آژانس، پیشکار، کارپرداز، کارگزار، نماینده، مامور، مزدور، بااثر، ثمربخش، موثر، صانع، فاعل، کننده برابر پارسی : کارگذار، کاردار، پیشکار، انگیزه، کارکن، کارگزار، کنشگر، کننده، گماشته

واژه های حرف "ع" - دانشنامه آزاد فارسی