صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ز" - واژه نامه بختیاریکا
زار
زار زدن
زار و زیک
زارنیدن
زاری
زاغ
زال
زال بریو
زال زیدن
زالزالک
زالو
زالو گرفتن
زالون
زانو
زانو بریدن
زاویه
زأت
زاکنیدن
زاگ
زایئدن با کمک از انسان
زایده
زاییدن
زاییدن دیرتر از موعد
زبار
زباله
زباله دان
زبان
زبان تند بودن
زبان خوش
زبان در دهان کشیدن
زبان سنگین
زبان و دهن
زبان کند بودن
زبان کوچک
زبان گشودن
زبانه
زبانه اتش
زبانه کفش
زبانی
زبد
زبده
زبدوه
زبر
زبر و زرنگ
زبر یا متخلخل
زت زیدن
زجر کشیدن
زحم پلنگ
بیشتر