صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "ن" - گویش اصفهانی
نشستن
نشستند
نشسته است
نشسته باشد
نشسته باشم
نشسته باشند
نشسته باشی
نشسته باشید
نشسته باشیم
نشسته بود
نشسته بودم
نشسته بودند
نشسته بودی
نشسته بودید
نشسته بودیم
نشستهام
نشستهاند
نشستهای
نشستهاید
نشستهایم
نشستی
نشستید
نشستیم
نصف چارک
نصفشب
نظرتنگ
نعره زدن
نعل
نعلبند
نعلبکی
نعلین
نعنا
نفخ شکم
نفرین
نقره
نمنم باران
نماز خواندن
نمک
ننشین
ننشینید
ننو
نه
نهصد
نهنگ
نو
نوازش
نود
نور
بیشتر